trustworthy
۱۹۲
ویرایش
(اصلاح منبع) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایشگر دیداری |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
'''پیدایش منظومه شمسی''' | '''پیدایش منظومه شمسی''' | ||
این نظریه از سوی همه دانشمندان پذیرفته شده است که تمام | این نظریه از سوی همه دانشمندان پذیرفته شده است که تمام سیارههای منظومه شمسی در آغاز جزء خورشید بودند که بعداً از آن جدا شده و هر یک در مدار خود به گردش درآمدند. منتها درباره عامل این جدائی اختلاف نظر وجود دارد: لاپلاس معتقد است عامل این جدائی نیروی گریز از مرکز در منطقه استوائی خورشید بوده، به این معنی که در آن هنگام که خورشید به صورت توده گاز سوزانی بود (و هماکنون نیز چنین است) و به دور خود گردش میکرد سرعت این گردش در منطقه استوائی سبب شد که قطعاتی از آن جدا گردد، و در فضا پراکنده شود، و به دور مرکز اصلی یعنی خورشید به گردش درآید. | ||
ولی تحقیقات بعضی دیگر از دانشمندان بعد از لاپلاس | ولی تحقیقات بعضی دیگر از دانشمندان بعد از لاپلاس به فرضیه دیگری منتهی شده است که عامل این جدائی را وقوع جزر و مدهای شدیدی در سطح خورشید بر اثر عبور یک ستاره عظیم از نزدیکی آن میشمرد. طرفداران این فرضیه که حرکت وضعی خورشید را در آن روزگار کافی برای توجیه جدائی قطعاتی از آن نمیدانند، قائل به این فرضیه شدهاند و میگویند: این جزر و مد، امواج عظیمی در سطح خورشید به وجود آورد، درست همانند سقوط قطعه سنگ عظیمی در یک اقیانوس، و بر اثر آن قطعاتی از خورشید یکی پس از دیگری به خارج پرتاب شد، و به گرد کره مادر به گردش درآمد. | ||
در هر حال عامل جدائی هر چه باشد مانع از این نیست که همه معتقدند پیدایش منظومه شمسی از طریق انشقاق و جدائی صورت گرفته است. | در هر حال عامل جدائی هر چه باشد مانع از این نیست که همه معتقدند پیدایش منظومه شمسی از طریق انشقاق و جدائی صورت گرفته است. | ||
''' | '''آ''' | ||
'''آستروئ''' | |||
تاکنون بیش از ۵ هزار آستروئید کشف و مشاهده | '''آستروئیدها''' | ||
آستروئیدها قطعه سنگهای عظیم آسمانی هستند که به دور منظومه شمسی در گردشند. گاهی از آنها به کرات کوچک و شبه سیارات تعبیر میکنند. برخی از آنها قطرشان به ۱۵ کیلومتر هم میرسد ولی غالباً از این کوچکترند. دانشمندان عقیده دارند آستروئیدها بقایای سیاره عظیمی هستند که در مداری میان مدار مریخ و مدار مشتری در حرکت بوده، سپس بر اثر عوامل نامعلومی منفجر و شکافته شده است. | |||
تاکنون بیش از ۵ هزار آستروئید کشف و مشاهده شده است. عده زیادی از آنها که بزرگتر هستند نامگذاری، و حجم و مقدار و مدت حرکت آنها به دور خورشید محاسبه شده است. این نمونه دیگری از انشقاق در اجرام آسمانی است. | |||
'''شهابها''' | '''شهابها''' | ||
شهابها سنگهای بسیار کوچک آسمانی هستند که گاه از اندازه فندق تجاوز نمیکنند، و با سرعت شدیدی در مدار خاصی بر گرد خورشید در | شهابها سنگهای بسیار کوچک آسمانی هستند که گاه از اندازه فندق تجاوز نمیکنند، و با سرعت شدیدی در مدار خاصی بر گرد خورشید در گردشند. گاهی اوقات که مسیر آنها با مدار کره زمین تقاطع پیدا میکند، به سوی زمین جذب میشوند. این سنگهای کوچک بر اثر شدت برخورد با هوائی که زمین را احاطه کرده، به خاطر سرعت زیادی که دارند، داغ و مشتعل میشوند، و ما به صورت یک خط نورانی زیبا در لابلای جو زمین آنها را مشاهده میکنیم. از آنها به تیر شهاب هم تعبیر میشود. | ||
دانشمندان میگویند: اینها بقایای ستاره دنبالهداری | دانشمندان میگویند: اینها بقایای ستاره دنبالهداری هستند که بر اثر حوادث نامعلومی منفجر و از هم شکافته شده است. | ||
'''بازگشت به حالت قبل با نیروی جاذبه''' | '''بازگشت به حالت قبل با نیروی جاذبه''' | ||
مسئله انفجار و انشقاق در | مسئله انفجار و انشقاق در اجسام آسمانی امری بیسابقه نیست. از نظر علمی هم غیرممکن نیست تا کسی بخواهد بگوید که معجزه به امر غیرممکن و محال تعلق نمیگیرد. اینها همه در مورد انشقاق است. ولی بازگشت آن به حال معمولی بر اثر نیروی جاذبهای که میان دو قطعه وجود دارد کاملا امکانپذیر است. گرچه در هیئت قدیم که بر محور عقیده بطلمیوس و افلاک نهگانه پوست پیازیاش، دور میزد، چنان این افلاک بلورین به هم پیوسته بودند که خرق و التیام آنها از نظر جمعی محال بود؛ و لذا پیروان این عقیده هم معراج جسمانی و هم شقالقمر را انکار میکردند؛ چرا که مستلزم شکافته شدن و سپس التیام در افلاک بود. ولی امروز که فرضیه هیئت بطلمیوسی به دست افسانهها و اسطورههای خیالی سپرده شده و اثری از آن افلاک نهگانه باقی نمانده، زمینهای برای این سخنان باقی نیست. | ||
نیاز به یادآوری هم نیست که شقالقمر یک حادثه طبیعی نبود، بلکه جنبه اعجاز داشت، ولی چون اعجاز به محالات تعلق نمیگیرد منظور در اینجا بیان امکان این مطلب بود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، انتشارات امام علیبن ابی طالب(ع)، 1387ش، ج 23، ص14</ref> | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} |