trustworthy
۴۹۹
ویرایش
Mohammad7576 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammad7576 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== اختلاف در ضرورت بعثت انبیا == | == اختلاف در ضرورت بعثت انبیا == | ||
مسئله حسن و قبح عقلی در بعثت پیامبران دخیل است. معتزله معتقدند بعثت پیامبران از جمله افعالی است که عقل آدمی آن را حسن میشمارد و هر کاری حسن باشد، عقل میتواند وجوب آن را به خداوند نسبت بدهد. پس بعثت پیامبران بر خداوند واجب است. | |||
اما اشاعره | اما اشاعره معتقدند عقل نمیتواند ضرورت بعثت پیامبران را تشخیص دهد و آن را به خداوند نسبت دهد. زیرا چنین کاری مستلزم آن است که خداوند در آن فعل مجبور باشد در حالی که خداوند فعال ما یشاء است. متکلمان اشعری در این بحث فقط به حسن بعثت پیامبران اکتفا میکنند و اعتقاد دارند برانگیخته شدن پیامبران منافع و برکات غیرقابل انکاری برای مردم دارد.<ref>سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج2، ص۲۲–۱۲.</ref> | ||
== قاعده لطف == | |||
متکلمان | متکلمان معتزله، امامیه و ماتریدیه که به حسن و قبح عقلی اعتقاد داشتند ضرورت بعثت انبیاء را با عقل اثبات میکنند. ایشان با «قاعده لطف» آن را تبیین میکنند و از این طریق اثبات میکنند که بر خداوند واجب است جهت هدایت انسانها انبیاء عظام را بفرستد. | ||
معنای قاعده لطف این است که به مقتضای حکمت الهی انجام هر فعلی که در فراهم ساختن زمینههای هدایت و صلاح بشر مؤثر باشد و با اصل آزادی بشر و فلسفه تکلیف منافات نداشته باشد، بر خداوند واجب است و هرگز آن را ترک نخواهد کرد. از سوی دیگر نبوت از روشنترین و برجستهترین مصادیق لطف الهی به شمار میرود زیرا از یک سو عقل را در آنچه به صورت مستقل درک میکند، تأیید میکند و انسان را به پایبندی به قوانین عقلی برمیانگیزاند و از سوی دیگر افقها و کرانههایی از هدایت را که از درک خرد پنهان است بر او آشکار میسازد و با بیم و امیدها و وعده و وعیدهایی که به بشر میدهد زمینه رستگاری بشر را به بهترین وجه فراهم میسازد.<ref>ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ص۳۸–۳۴.</ref> <ref>عبد الرزاق فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۹–۳۵۸.</ref> | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} |