پرش به محتوا

ضرورت بعثت پیامبران در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
استدلال به آيات قرآنى در مسئله ضرورت بعثت انبيا، از باب تعبد و استدلال به دلايل نقلى نيست؛ بلكه مى‌توان از اين آيات براهين عقلى استخراج كرد. به دیگر سخن، هر چند ضرورت بعثت پیامبران تنها با برهان عقلى اثبات مى‌شود اما با نگاه برون دينى به قرآن نیز، نيازمندى به پيامبر، به صورت عقلى قابل اثبات است.
استدلال به آيات قرآنى در مسئله ضرورت بعثت پیامبران، از باب تعبد و استدلال به دلايل نقلى نيست؛ بلكه مى‌توان از اين آيات براهين عقلى استخراج كرد. به دیگر سخن، هر چند ضرورت بعثت پیامبران تنها با برهان عقلى اثبات مى‌شود اما با نگاه برون دينى به قرآن نیز، نيازمندى به پيامبر، به صورت عقلى قابل اثبات است.


قرآن از زواياى گوناگونى بعثت انبيا را ضرورى شمرده است:  
قرآن از زواياى گوناگونى بعثت پیامبران را ضرورى شمرده است:  


عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت؛ حكومت و داورى به حق ميان مردم و مخالفت با هواى نفسانى؛ ايجاد عدالت اجتماعى توسط مردم؛ تعليم كتاب و دستورهاى الهى و حكمت؛ خروج مردم از ظلمت به نور؛ اتمام حجت بر مردم؛ احيا و زنده كردن آدميان؛ امر به معروف و نهى از منكر و بيان احكام؛ رفع اختلاف ها.
عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت؛ حكومت و داورى به حق ميان مردم و مخالفت با هواى نفسانى؛ ايجاد عدالت اجتماعى توسط مردم؛ تعليم كتاب و دستورهاى الهى و حكمت؛ خروج مردم از ظلمت به نور؛ اتمام حجت بر مردم؛ احيا و زنده كردن آدميان؛ امر به معروف و نهى از منكر و بيان احكام؛ رفع اختلاف ها.
خط ۱۵: خط ۱۵:
مساله بعثت رسول، امرى است كه اختصاص به امتى ندارد، بلكه سنتى است كه در تمامى مردم و همه اقوام جريان مى‏‌يابد.‏<ref>طباطبايى، محمدحسين، تفسير الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۵۳.</ref> خداوند در میان هر قومی پیامبرانی را فرومی‌فرستاد تا آن‌ها را به عبادت الهی و دوری از پرستش طاغوت دعوت کنند: {{قرآن|وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ | ترجمه= ما در هر امتى رسولى برانگيختيم كه خداى يكتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب نماييد.|سوره= نحل| آیه= ۳۶}}
مساله بعثت رسول، امرى است كه اختصاص به امتى ندارد، بلكه سنتى است كه در تمامى مردم و همه اقوام جريان مى‏‌يابد.‏<ref>طباطبايى، محمدحسين، تفسير الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۵۳.</ref> خداوند در میان هر قومی پیامبرانی را فرومی‌فرستاد تا آن‌ها را به عبادت الهی و دوری از پرستش طاغوت دعوت کنند: {{قرآن|وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ | ترجمه= ما در هر امتى رسولى برانگيختيم كه خداى يكتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب نماييد.|سوره= نحل| آیه= ۳۶}}


پیامبران الهی دعوت خود را از مساله توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستى شروع می‌کردند.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۲۷.</ref> قرآن لزوم بعثت حضرت هود را عبادت الهی دانسته است: {{قرآن|وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ | ترجمه= و به سوى قوم عاد برادرشان، هود را (فرستاديم) گفت: اى قوم من! (تنها) خدا را پرستش كنيد كه جز او معبودى براى شما نيست. آيا پرهيز گارى نمى كنيد؟!|سوره =اعراف|آیه= ۶۵}}
پیامبران الهی دعوت خود را از مساله توحيد و مبارزه با [[شرک|شرك و بت پرستى]] شروع می‌کردند.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۲۷.</ref> قرآن لزوم بعثت [[حضرت هود(ع)]] را عبادت الهی دانسته است: {{قرآن|وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ | ترجمه= و به سوى قوم عاد برادرشان، هود را (فرستاديم) گفت: اى قوم من! (تنها) خدا را پرستش كنيد كه جز او معبودى براى شما نيست. آيا پرهيز گارى نمى كنيد؟!|سوره =اعراف|آیه= ۶۵}}


عبادت غیر خدا، کاری ناروا و افترا بستن به خداست: {{قرآن|وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ‏ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ | ترجمه= به سوى عاد، برادرشان هود را فرستاديم؛ گفت: اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست! شما فقط تهمت مى‏زنيد (و بتها را شريك او مى‏‌خوانيد)! |سوره= هود|آیه=۵۰}}
عبادت غیر خدا، کاری ناروا و افترا بستن به خداست: {{قرآن|وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ‏ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ | ترجمه= به سوى عاد، برادرشان هود را فرستاديم؛ گفت: اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست! شما فقط تهمت مى‏زنيد (و بتها را شريك او مى‏‌خوانيد)! |سوره= هود|آیه=۵۰}}
خط ۲۱: خط ۲۱:
== حكومت و داورى به حق ميان مردم و مخالفت با هواى نفسانى ==
== حكومت و داورى به حق ميان مردم و مخالفت با هواى نفسانى ==


{{قرآن|يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَه فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ| ترجمه= اى داود! ما تو را خليفه (و نماينده ى خود) در زمين قرار داديم، پس ميان مردم به حق داورى كن و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد؛ كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شديدى به خاطر فراموش كردن روز حساب دارند.|سوره = ص|آیه= ۲۶}}
مقام نبوّت به‏‌طور طبيعى ايجاب مى‏‌كند كه در ميان مردم به حق داورى كند: {{قرآن|يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ | ترجمه= اى داود! ما تو را خليفه (و نماينده ى خود) در زمين قرار داديم، پس ميان مردم به حق داورى كن و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد؛ كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شديدى به خاطر فراموش كردن روز حساب دارند.|سوره = ص|آیه= ۲۶}}


چه بسيار احكامى كه اگر انسان بخواهد از طريق تجربه، به حسن و قبح و بايستى و نبايستى آن پى ببرد، گرفتار ضرر جبران ناپذير بشود; حقايقى كه، به يك معنا، تجربه ناپذيرند و با تجربه ى آنها گوهر آدمى متلاشى مى شود; مثل، روابط جنسى كه در اسلام حكم به محدوديت آن آمده است، اگر حكمش به دست تجربه ى بشرى نهاده شود، ارزش ذات و گوهر انسانى را تنزل مى دهد و بعد از كشف ضررهاى آزادى جنسى، توان جبرانش از بشر گرفته مى شود.
خداوند بعد از خلیفه قرار دادن [[حضرت داود(ع)]] به وی هشدار می‌دهد که  هرگز از هواى نفس‏ پيروى منما كه از راه راست منحرف گردى يعنى چنانچه از هواى نفس پيروى نمودى هواى نفس تو را از راه حق و طريق مستقيم پروردگار منحرف بگرداند.<ref>بروجردى، محمدابراهيم، تفسير جامع، تهران، كتابخانه صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش، ج۶، ص۲۸.</ref>


هشدار به پیروی از هوی و هوس به انبیای الهی بارها در قرآن تکرار شده است که بیانگر اهمیت آن در برنامه‌های پیامبران الهی است.<ref>سوره مائده، آیه۴۹-۴۸. سوره انعام، آیه۱۵۰. سوره شوری، آیه۱۵. سوره جاثیه، آیه۱۸. </ref>
== ايجاد عدالت اجتماعى توسط مردم ==
== ايجاد عدالت اجتماعى توسط مردم ==


trustworthy
۲٬۶۱۶

ویرایش