۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=== انکار معاد جسمانی === | === انکار معاد جسمانی === | ||
در طول تاریخ معارف اسلامی، اختلافاتی بین برخی از متکلمان و برخی از فیلسوفان در مورد [[معاد جسمانی]] به وجود آمده بود. | در طول تاریخ معارف اسلامی، اختلافاتی بین برخی از متکلمان و برخی از فیلسوفان در مورد [[معاد جسمانی]] به وجود آمده بود. برخی فیلسوفان معاد جسمانی را منکر شده و تنها به معاد روحانی اعتقاد داشتند.<ref>برای نمونهای از رد معاد جسمانی در آثار اخوان الصفا ن.ک: إخوان الصفا، رسائل إخوان الصفاء و خلّان الوفاء، بیروت، الدار الاسلامیۀ، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۷۶-۷۸.</ref> در مقابل، برخی متکلمان برای رفع ایرادهای فیلسوفان در این زمینه راهکارهایی را مطرح کردند.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی تجرید الاعتقاد، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۴ق، ص۴۰۰-۴۰۷.</ref> ملاصدرا با طرح نظریه معاد با بدن مثالی برای اثبات معاد جسمانی به طریق فلسفی تلاش کرد.<ref>ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۱۸۹-۲۰۰.</ref> شیخ احمد احسائی نظریه معاد جسمانی ملاصدرا را ناکارآمد میپنداشت. او برای حل این مناقشه فرضیهٔ جدید معاد با بدن هورقیلیایی را مطرح کرد. از نظر او انسان دو بدن جسمانی دارد: بدن اول همان بدن دنیایی اوست که از بین میرود؛ بدن دوم طینتی است که طبق روایات در قبر بدون تغییر باقی میماند. با مرگ، نَفْس از بدن اول جدا میشود و بدن دوم باقی میماند و نفس انسان به آن تعلق میگیرد. حشر با این بدن صورت میگیرد و افراد با آن بهشتی یا جهنمی میشوند.<ref>احسائی، احمد، شرح الزیارة الجامعة الکبیرة، بیجا، مکتبة العذراء، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۴۵-۵۱.</ref> | ||
منتقدان این نظریه معتقدند که این نظریه نه دلیل عقلی مستحکمی دارد، نه دلیل نقلی قابل اتکایی و در احادیث ائمه(ع) هیچ اشارهای به آن نشده است.<ref>باقری، علیاکبر، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیه کرمان، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۲ش، ص۲۲۶.</ref> از نظر منتقدان یکی دانستن مفهوم طینت در روایات ائمه(ع) با بدن هورقیلیایی توسط شیخ احمد احسائی قابل اثبات نیست و از سوی او دلیلی بر یکی بودن آنها ارائه نشده است.<ref>باقری، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیه کرمان، ص۲۲۷.</ref> | منتقدان این نظریه معتقدند که این نظریه نه دلیل عقلی مستحکمی دارد، نه دلیل نقلی قابل اتکایی و در احادیث ائمه(ع) هیچ اشارهای به آن نشده است.<ref>باقری، علیاکبر، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیه کرمان، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۲ش، ص۲۲۶.</ref> از نظر منتقدان یکی دانستن مفهوم طینت در روایات ائمه(ع) با بدن هورقیلیایی توسط شیخ احمد احسائی قابل اثبات نیست و از سوی او دلیلی بر یکی بودن آنها ارائه نشده است.<ref>باقری، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیه کرمان، ص۲۲۷.</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== انکار شق القمر === | === انکار شق القمر === | ||
نقل شده که [[فرقههای شیخیه|شیخیه]] معتقدند پیامبر(ص) در جریان معجزه شق القمر، صورت انتزاعی (ذهنی) ماه را به دو نیم کرده است، نه ماه حقیقی را.<ref>سبحانی، جعفر، المذاهب الاسلامیه، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۲۳ق، ص۳۵۵.</ref> محققان در نقد این نظر گفتهاند که مسلمانان متفق هستند که پیامبر(ص) همین ماه مادی را به دو نیم کرده است.<ref>سبحانی، المذاهب الاسلامیه، ص۳۵۵.</ref> | |||
=== غلو در امامت === | === غلو در امامت === | ||
از نظر منتقدان شیخیه، شیخ احمد احسائی و پیروان او در مورد جایگاه [[اهلبیت(ع)]] دچار غلو شدهاند. از نظر آنان، شیخیه مقاماتی را به ائمه(ع) نسبت دادهاند که مختص ذات خداوند | از نظر منتقدان شیخیه، شیخ احمد احسائی و پیروان او در مورد جایگاه [[اهلبیت(ع)]] دچار غلو شدهاند. از نظر آنان، شیخیه مقاماتی را به ائمه(ع) نسبت دادهاند که مختص ذات خداوند است: | ||
* شیخیه ائمه دوازدهگانه شیعه را علت اربعه (علت فاعلی، صوری، مادی و غایی) آفرینش بهشمار بردهاند. از نظر آنان اراده ائمه(ع) عین اراده خداوند است، پس آنان علت فاعلی عالم هستند. وجود موجودات از نور آنان است، پس آنان علت مادی موجودات هستند. صورت اشیاء از صورت مقامات، حرکات و اعمال آنهاست، پس آنان علت صوری آفرینش هستند. ائمه(ع) غایت آفرینش هستند؛ زیرا اگر آنان نبودند، خلقتی انجام نمیگرفت.<ref>نجاری، محمدحسن، شیخیه نقطه آغازین انحراف، تهران، سازمان تبليغات اسلامی، شركت چاپ و نشر بينالملل، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۳-۵۷۵.</ref> منتقدان این نظر [[فرقههای شیخیه|شیخیه]] را خلاف آیات قرآن و حقیقت حیات ائمه(ع) دانستهاند. از نظر آنان تصریح [[قرآن]] بر این است که پیامبر(ص) هم بشری مانند سایر بندگان خداست و از او خواسته شده که به مردم این حقیقت را ابلاغ کند.<ref>خدایی، احمد، تحلیلی بر تاریخ و عقاید فرقه شیخیه، قم، انتشارات امیرالعلم، ۱۳۸۲ش، ص۱۰۳؛ برای ردیهای مفصلتر بر این نظر ن.ک: شفتی بیدآبادی، محمدباقر بن محمدتقی، پرسشها و پاسخها پیرامون عقائد شیخیه (زمینهساز بابیت)، تحقیق مرکز تحقیقات كتابخانه مسجد سيد، قم، عطر عترت، ۱۳۸۸ش، ص۲۱۱-۲۱۳.</ref> | * شیخیه ائمه دوازدهگانه شیعه را علت اربعه (علت فاعلی، صوری، مادی و غایی) آفرینش بهشمار بردهاند. از نظر آنان اراده ائمه(ع) عین اراده خداوند است، پس آنان علت فاعلی عالم هستند. وجود موجودات از نور آنان است، پس آنان علت مادی موجودات هستند. صورت اشیاء از صورت مقامات، حرکات و اعمال آنهاست، پس آنان علت صوری آفرینش هستند. ائمه(ع) غایت آفرینش هستند؛ زیرا اگر آنان نبودند، خلقتی انجام نمیگرفت.<ref>نجاری، محمدحسن، شیخیه نقطه آغازین انحراف، تهران، سازمان تبليغات اسلامی، شركت چاپ و نشر بينالملل، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۳-۵۷۵.</ref> منتقدان این نظر [[فرقههای شیخیه|شیخیه]] را خلاف آیات قرآن و حقیقت حیات ائمه(ع) دانستهاند. از نظر آنان تصریح [[قرآن]] بر این است که پیامبر(ص) هم بشری مانند سایر بندگان خداست و از او خواسته شده که به مردم این حقیقت را ابلاغ کند.<ref>خدایی، احمد، تحلیلی بر تاریخ و عقاید فرقه شیخیه، قم، انتشارات امیرالعلم، ۱۳۸۲ش، ص۱۰۳؛ برای ردیهای مفصلتر بر این نظر ن.ک: شفتی بیدآبادی، محمدباقر بن محمدتقی، پرسشها و پاسخها پیرامون عقائد شیخیه (زمینهساز بابیت)، تحقیق مرکز تحقیقات كتابخانه مسجد سيد، قم، عطر عترت، ۱۳۸۸ش، ص۲۱۱-۲۱۳.</ref> | ||
* شيخيه معتقدند که خداوند بسیاری از امور هستی را، اموری از قبیل خلقکردن، روزیدادن، زندگی و مرگ به ائمه(ع) تفویض کرده است.<ref>سبحانی، المذاهب الاسلامیه، ص۳۵۵.</ref> | * شيخيه معتقدند که خداوند بسیاری از امور هستی را، اموری از قبیل خلقکردن، روزیدادن، زندگی و مرگ را به ائمه(ع) تفویض کرده است.<ref>سبحانی، المذاهب الاسلامیه، ص۳۵۵.</ref> | ||
* شیخیه معتقدند که علم ائمه(ع) حضوری است نه حصولی؛ یعنی آنها همه آن چیزهایی که هست یا واقع خواهد شد بهگونهای میدانند که نزد آنها حاضر است.<ref>سبحانی، المذاهب الاسلامیه، ص۳۵۵.</ref> | * شیخیه معتقدند که علم ائمه(ع) حضوری است نه حصولی؛ یعنی آنها همه آن چیزهایی که هست یا واقع خواهد شد بهگونهای میدانند که نزد آنها حاضر است.<ref>سبحانی، المذاهب الاسلامیه، ص۳۵۵.</ref> | ||