automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (←تیتر) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== معرفی == | == معرفی == | ||
'''چارْقُل'''، یا چهارقل، عنوان ۴ سورۀ کافرون، اخلاص، فلق و ناس که با فعل امر «قُل: بگو» آغاز میشوند: کافرون (۱۰۹) با «قُلْ یا اَیُّها الکافِرونَ»، اخلاص (۱۱۲) با «قُلْ هُوَ اللّٰهُ اَحَدٌ»، فلق (۱۱۳) با «قُلْ اَعوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ» و ناس (۱۱۴) با «قُلْ اَعوذُ بِرَبِّ النّاسِ». افزون بر این ۴ سوره، سورۀ جن (۷۲) نیز با فعل امر «قل» آغاز میشود، اما در کتب تفسیر و حدیث و حتى در باورهای مردم این سوره همراه با چارقل نیامده است. | '''چارْقُل'''، یا چهارقل، عنوان ۴ سورۀ کافرون، اخلاص، فلق و ناس که با فعل امر «قُل: بگو» آغاز میشوند: کافرون (۱۰۹) با «قُلْ یا اَیُّها الکافِرونَ»، اخلاص (۱۱۲) با «قُلْ هُوَ اللّٰهُ اَحَدٌ»، فلق (۱۱۳) با «قُلْ اَعوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ» و ناس (۱۱۴) با «قُلْ اَعوذُ بِرَبِّ النّاسِ». افزون بر این ۴ سوره، سورۀ جن (۷۲) نیز با فعل امر «قل» آغاز میشود، اما در کتب تفسیر و حدیث و حتى در باورهای مردم این سوره همراه با چارقل نیامده است. | ||
افزون بر چارقل، به این سورهها «ذاتُ القَلاقِل» هم میگویند. در روایتی از فرد سالخوردهای آمده است که از سن هفتسالگی پیش عمویم زندگی میکردم. روزی عمویم پیش پیامبر (ص) آمد و گفت: یا رسول الله! حِرزی (دعایی برای حفظ جان و دفع چشمزخم) به من تعلیم کن که به فرزند برادرم بیاموزم. پیامبر (ص) در پاسخ، «ذات القلاقل» یعنی سورههای کافرون، اخلاص، فلق و ناس را به او یاد میدهد (راوندی، ۸۵). | افزون بر چارقل، به این سورهها «ذاتُ القَلاقِل» هم میگویند. <ref>سمیه متقی، «چارقل»، دايره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دايره المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، </ref> | ||
== آثار گفتهشده درباره چهارقل == | |||
در روایتی از فرد سالخوردهای آمده است که از سن هفتسالگی پیش عمویم زندگی میکردم. روزی عمویم پیش پیامبر (ص) آمد و گفت: یا رسول الله! حِرزی (دعایی برای حفظ جان و دفع چشمزخم) به من تعلیم کن که به فرزند برادرم بیاموزم. پیامبر (ص) در پاسخ، «ذات القلاقل» یعنی سورههای کافرون، اخلاص، فلق و ناس را به او یاد میدهد (راوندی، ۸۵). | |||
در باب فضایل قرائت این ۴ سوره به طور همزمان روایتهای اندکی وجود دارد، ازجمله روایتی که از جُبَیر مُطعِم نقل شده است که در آن پیامبر خطاب به جبیر میفرماید: «ای جبیر، اگر میخواهی در سفر نسبت به همراهانت موفقتر باشی، سورههای کافرون، اخلاص، فلق، ناس (چارقل) و نصر را بخوان و در ابتدای هر سوره <بسم اللّٰه الرحمٰن الرحیم> را بخوان» (ابوالفتوح، ۱۹ / ۴۳۳؛ طبرسی، ۱۶ / ۱۴۴۳؛ سیوطی، ۵ / ۴۰۶؛ ''تفسیر'' ... ، ۲۷ / ۳۸۱- ۳۸۲). | در باب فضایل قرائت این ۴ سوره به طور همزمان روایتهای اندکی وجود دارد، ازجمله روایتی که از جُبَیر مُطعِم نقل شده است که در آن پیامبر خطاب به جبیر میفرماید: «ای جبیر، اگر میخواهی در سفر نسبت به همراهانت موفقتر باشی، سورههای کافرون، اخلاص، فلق، ناس (چارقل) و نصر را بخوان و در ابتدای هر سوره <بسم اللّٰه الرحمٰن الرحیم> را بخوان» (ابوالفتوح، ۱۹ / ۴۳۳؛ طبرسی، ۱۶ / ۱۴۴۳؛ سیوطی، ۵ / ۴۰۶؛ ''تفسیر'' ... ، ۲۷ / ۳۸۱- ۳۸۲). | ||
خط ۱۶: | خط ۱۹: | ||
== تیتر == | == تیتر == | ||
از پيرى سالخورده، نقل شده است كه براى پدرش، فرزندى نمىمانْد و خداوند، مرا در پيرى به او داد و از تولّد من، خوشحال شد؛ امّا هفت ساله بودم كه پدرم مُرد و عمويم سرپرستم شد. وى، روزى مرا خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله برد و گفت: اى پيامبر خدا! اين، برادرزاده من است و پدرش مُرده است. پس به من تعويذى بياموز كه او را با آن، حفظ كنم. | از پيرى سالخورده، نقل شده است كه براى پدرش، فرزندى نمىمانْد و خداوند، مرا در پيرى به او داد و از تولّد من، خوشحال شد؛ امّا هفت ساله بودم كه پدرم مُرد و عمويم سرپرستم شد. وى، روزى مرا خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله برد و گفت: اى پيامبر خدا! اين، برادرزاده من است و پدرش مُرده است. پس به من تعويذى بياموز كه او را با آن، حفظ كنم. پيامبر ص فرمود: «با سورههاى با" قُلْ" آغاز شده،. پيرمرد سالخورده گفت: تا به امروز، خود را با اينها تعويذ مىكنم. نه داغِ فرزندى ديدهام، نه صدمه مالى خوردهام، نه بيمار شدهام، نه فقير گشتهام، و سنّم به اين جا رسيده است كه مىبينيد.<ref>محمدی ریشهری، محمد، شناخت نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث، مترجم: شيخى، حميدرضا، قم، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۹۱ش، ج۳، ص۱۳۳.</ref> | ||
چهار قل : چهار سوره پايان قرآن كه با كلمه قل آغاز مى شود. نام سوره ها ( فاتحة الكتاب , بقره , آل عمران , نساء , تا آخر ) توقيفى يعنى به تعيين رسول اللّه (ص ) بوده است.<ref>خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن و قرآن پژوهي، ج۱، ص۱۶.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |