پرش به محتوا

پیامدهای اعتقاد به عصمت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
برخی از کسانی که عصمت معصومان را پذیرفتنی نمی‌یابند، پی آمدهایی منفی برای این باور برشمرده و از این راه به مبارزه با آن پرداخته‌اند. گروهی چنین پنداشته‌اند که شخص معصوم را نمی‌توان الگوی دیگران و برتر از آنان به شمار آورد؛ بلکه آنچه شأن و منزلت پیامبر را بالا می‌برد، زندگی غیر معصومانهٔ او است که «نشان گر آن است که در جهاد اکبر و مبارزه با نفس امّاره موفق بوده و در غالب اوقات، راه و هدف درست را شناخته و از آن پی روی کرده است». برخی دیگر، پدیدهٔ عصمت را سبب رونق بازار دو رویی و ظاهر آرایی دانسته، تلاش می‌کنند با اثبات این نکته که «گناه در طرح خلقت آدمی مندرج است» وجدان گناه آلودگان را آسوده سازند و بدین وسیله، به گمان خود، آنان را از مقدس مآبی و زهد فروشی بر حذر دارند:
==پیامدهای منفی عصمت==
برخی از کسانی که عصمت معصومان را پذیرفتنی نمی‌یابند، پی آمدهایی منفی برای این باور برشمرده‌اند:
* ایشان معتقدند شخص معصوم را نمی‌توان الگوی دیگران و برتر از آنان به شمار آورد؛ بلکه آنچه شأن و منزلت پیامبر را بالا می‌برد، زندگی غیر معصومانهٔ اوست که «نشانگر آن است که در جهاد اکبر و مبارزه با نفس امّاره موفق بوده و در غالب اوقات، راه و هدف درست را شناخته و از آن پیروی کرده‌است».  
* برخی دیگر، پدیده عصمت را سبب رونق بازار دو رویی و ظاهر آرایی دانسته، تلاش می‌کنند با اثبات این نکته که «گناه در طرح خلقت آدمی مندرج است» وجدان گناه آلودگان را آسوده سازند و بدین وسیله، به گمان خود، آنان را از مقدس مآبی و زهد فروشی بر حذر دارند:
مفهومی مطلق از عصمت را در نظر بگیرید و آن گاه توجه کنید که از یک سو فشار روحی از درون، معتقدان را ملزم می‌دارد که متناسب با آن مفهوم مطلق از عصمت عمل کنند؛ و از سوی دیگر، از بیرون، مرتب و با همان چشم‌انداز مطلق از عصمت، کنترل می‌شوند… طبعاً معتقدان با همهٔ محدودیت‌ها و نسبیّت‌های انسانی خویش، نمی‌توانند خود را عملاً و باطناً و در واقع امر با این انتظارات سخت کیشانهٔ مذهبی از درون و بیرون وفق دهند؛ پس با این تعارضات روح آزار و دل ستیز و ذهن سوز چه کنند؟ گویا تنها چاره ای که در این‌جا می‌ماند، ریا و تکلّف و تصنّع است و بازار دو رویی و تزویر و مقدّس مآبی و ظاهرآرایی و زهدنمایی گرم می‌شود.
مفهومی مطلق از عصمت را در نظر بگیرید و آن گاه توجه کنید که از یک سو فشار روحی از درون، معتقدان را ملزم می‌دارد که متناسب با آن مفهوم مطلق از عصمت عمل کنند؛ و از سوی دیگر، از بیرون، مرتب و با همان چشم‌انداز مطلق از عصمت، کنترل می‌شوند… طبعاً معتقدان با همهٔ محدودیت‌ها و نسبیّت‌های انسانی خویش، نمی‌توانند خود را عملاً و باطناً و در واقع امر با این انتظارات سخت کیشانهٔ مذهبی از درون و بیرون وفق دهند؛ پس با این تعارضات روح آزار و دل ستیز و ذهن سوز چه کنند؟ گویا تنها چاره ای که در این‌جا می‌ماند، ریا و تکلّف و تصنّع است و بازار دو رویی و تزویر و مقدّس مآبی و ظاهرآرایی و زهدنمایی گرم می‌شود.
از بُعد سیاسی این تحلیل که بر دخالت حکومت در امور دینی مردم می‌تازد و به ظاهر، حتی جلوگیری از فسق و فجور علنی را نیز روح آزار و دل ستیز می‌خواند، می‌گذریم و در پاسخ به این سخنان چند نکته را یادآور می‌شویم:
از بُعد سیاسی این تحلیل که بر دخالت حکومت در امور دینی مردم می‌تازد و به ظاهر، حتی جلوگیری از فسق و فجور علنی را نیز روح آزار و دل ستیز می‌خواند، می‌گذریم و در پاسخ به این سخنان چند نکته را یادآور می‌شویم:
۷٬۲۳۰

ویرایش