۱۱٬۹۱۳
ویرایش
جز (Rezapour صفحهٔ روایت مذمت شورای صغری را به مذمت شورای صغری توسط پیامبر منتقل کرد) |
|||
خط ۶: | خط ۶: | ||
'''مذمت شورای صغری''' روایتی است که در یکی از کتابهای روایی متاخر از [[پیامبر(ص)]] نقل شده است و شورایی را که معروف به شورای کوچک است مذمت میکند. منبع این روایت متصل به منابع متقدم نبوده و کتابی نیز که به [[ابن فهد حلی]] منصوب است در آثار وی مشاهده نشده است. از لحاظ اعتباری نیز نمیتوان اعتباری برای این روایت قائل شد. [[منطقه زوراء]] مطابق آنچه در کتابهای لغت بیان شده اشاره به بغداد دارد اما در برخی کتابها نیز به ری اشاره شده است. | '''مذمت شورای صغری''' روایتی است که در یکی از کتابهای روایی متاخر از [[پیامبر(ص)]] نقل شده است و شورایی را که معروف به شورای کوچک است مذمت میکند. منبع این روایت متصل به منابع متقدم نبوده و کتابی نیز که به [[ابن فهد حلی]] منصوب است در آثار وی مشاهده نشده است. از لحاظ اعتباری نیز نمیتوان اعتباری برای این روایت قائل شد. [[منطقه زوراء]] مطابق آنچه در کتابهای لغت بیان شده اشاره به بغداد دارد اما در برخی کتابها نیز به ری اشاره شده است. | ||
==منبع | ==متن و منبع روایت== | ||
روایت مذمت شورای صغری در کتابی به نام «گنجینه عطار یا کشکول مرتضوی» که از کتابی منسوب به ابن فهد حلی (درگذشته ۸۴۱ق) به نام [[مناقب العتره]] نقل شده است. با مراجعه به کتابنامه [[کتاب الذریعه]] [[آقا بزرگ تهرانی]] مشخص میشود این کتاب جزوه سخنرانی یکی از مؤلفین دوره مشروطه به نام [[ابوالحسن مرندی]] است.<ref>تهرانی، آقابزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، ج۲۲، ص۳۳۰.</ref> | روایت مذمت شورای صغری در کتابی به نام «گنجینه عطار یا کشکول مرتضوی» که از کتابی منسوب به ابن فهد حلی (درگذشته ۸۴۱ق) به نام [[مناقب العتره]] نقل شده است. با مراجعه به کتابنامه [[کتاب الذریعه]] [[آقا بزرگ تهرانی]] مشخص میشود این کتاب جزوه سخنرانی یکی از مؤلفین دوره مشروطه به نام [[ابوالحسن مرندی]] است.<ref>تهرانی، آقابزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، ج۲۲، ص۳۳۰.</ref> | ||
موضوع این جزوه رد قوانین مجلس مشروطه است. نام جزوه {{متن عربی|دلایل براهین الفرقان فی بطلان قوانین نواسخ محکمات القرآن.}} است. این رساله دو مرتبه تألیف و چاپ شده است. نسخه اول مختصر بوده اما نسخه دوم با تغییرات و تکمیل به شکل مفصل تألیف شده است. هر دو نسخه در [[کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی]] موجود است، اما از روایت مذکور و نقل از مناقب العتره چیزی بیان نشده است؛ این مسئله نشان میدهد که نسخه دوم افتادگی دارد. در صفحه ۸۰، نسخه دوم ترکیب «الشوری الکبری و الصغری» دلالت بر این دارد که این روایت مورد استدلال مؤلف است. در رجوع به سرگذشت نامهها در شرح حال ابن فهد حلی، کتابی به عنوان «مناقب العتره» وجود ندارد.<ref>حر عاملی، وسایل الشیعه، دارالکتاب الاسلامی، ج۲، ص۲۱؛ طبرسی نوری، حسین، مستدرک الوسایل، قم، اسماعیلیان، ج۳، ص۴۳۵.</ref> | موضوع این جزوه رد قوانین مجلس مشروطه است. نام جزوه {{متن عربی|دلایل براهین الفرقان فی بطلان قوانین نواسخ محکمات القرآن.}} است. این رساله دو مرتبه تألیف و چاپ شده است. نسخه اول مختصر بوده اما نسخه دوم با تغییرات و تکمیل به شکل مفصل تألیف شده است. هر دو نسخه در [[کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی]] موجود است، اما از روایت مذکور و نقل از مناقب العتره چیزی بیان نشده است؛ این مسئله نشان میدهد که نسخه دوم افتادگی دارد. در صفحه ۸۰، نسخه دوم ترکیب «الشوری الکبری و الصغری» دلالت بر این دارد که این روایت مورد استدلال مؤلف است. در رجوع به سرگذشت نامهها در شرح حال ابن فهد حلی، کتابی به عنوان «مناقب العتره» وجود ندارد.<ref>حر عاملی، وسایل الشیعه، دارالکتاب الاسلامی، ج۲، ص۲۱؛ طبرسی نوری، حسین، مستدرک الوسایل، قم، اسماعیلیان، ج۳، ص۴۳۵.</ref> | ||
در گنجینه عطار یا کشکول مرتضوی آمده است: {{متن عربی|عن کتاب مناقب العتره لابن فهد الحلّی عن حذیفه الیمانی و جابر بن عبدالله الانصاری عن رسول الله(ص) انه قال الویل الویل لامتی من الشوری الکبری و الشوری الصغری سئل فی تقسیمها قال(ص) الشوری الکبری تنعقد فی بلدی بعد وفاتی لغصب خلافه اخی و حقّ بنتی و الصغری تنعقد فی الزوراء لتغییر سنتی و تبدیل احکامی|ترجمه=وای، وای بر امتم از شورای بزرگتر و شورای کوچکتر» شورای بزرگتر در شهر من بعد از وفاتم برای غصب خلافت برادرم و حق دخترم و کوچکتر در «زوراء» برای تغییر در سنت و احکامم منعقد میگردد.}}<ref>مرتضوی، گنجینه عطار، تهران، ۱۳۵۴ش، ص۶.</ref> | |||
==اعتبار روایت== | ==اعتبار روایت== | ||
با توجه به دسترسی نداشتن به منبع اصلی روایت، هیچیک از این دو نقل، گنجینه عطار و دلایل البراهین، اعتباری به روایت نمیبخشد. نخستین بار این روایت در اولین دوره [[مجلس شورای ملی]] بر سر زبانها آمده است. در صورتی که روایت در کتابی متعلق به قرون گذشته وجود داشت و نویسنده کتاب شخصیتی شناخته شده بود، دانشمندان شرح حالنویس نام این کتاب را در فهرست کتابهای آن شخصیت میآوردند و کتاب موجود هم به عنوان کتابی از این دانشمند شناخته شده در بازار کتاب مشهور بود و میتوانست غیبی بودن این خبر را به قرینه صدور آن از مصدر [[عصمت]] یعنی بیان شدن آن از شخص [[معصوم]]، در نظر گرفت و روایت را از بحث سندی بینیاز دانست. میرجهانی(ره)، با وجود بنای او بر جمعآوری، از این روایت گزارشی نمیدهد.<ref>میرجهانی، محمد حسن، نوائب الدهور، تهران، صدر، ۱۳۶۹ش، ج۱–۲.</ref> | با توجه به دسترسی نداشتن به منبع اصلی روایت، هیچیک از این دو نقل، گنجینه عطار و دلایل البراهین، اعتباری به روایت نمیبخشد. نخستین بار این روایت در اولین دوره [[مجلس شورای ملی]] بر سر زبانها آمده است. در صورتی که روایت در کتابی متعلق به قرون گذشته وجود داشت و نویسنده کتاب شخصیتی شناخته شده بود، دانشمندان شرح حالنویس نام این کتاب را در فهرست کتابهای آن شخصیت میآوردند و کتاب موجود هم به عنوان کتابی از این دانشمند شناخته شده در بازار کتاب مشهور بود و میتوانست غیبی بودن این خبر را به قرینه صدور آن از مصدر [[عصمت]] یعنی بیان شدن آن از شخص [[معصوم]]، در نظر گرفت و روایت را از بحث سندی بینیاز دانست. میرجهانی(ره)، با وجود بنای او بر جمعآوری، از این روایت گزارشی نمیدهد.<ref>میرجهانی، محمد حسن، نوائب الدهور، تهران، صدر، ۱۳۶۹ش، ج۱–۲.</ref> | ||
==مراد از منطقه زوراء== | ==مراد از منطقه زوراء== |