پرش به محتوا

وکیل‌ نبودن پیامبر(ص) بر مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۳۶: خط ۳۶:
[[علامه شعرانی|میرزا ابوالحسن شعرانی]]، مفسر معاصر، در شرح مضمون آزادی و اختیار انسان گفته است که خداوند انسان را مختار آفرید تا انسان خود اختیار نیک یا بد را داشته باشد. اما گاهی انسانِ ستمگری خود را مصلح و دلسوز مردم می‌داند و بهانه می‌آورد که در راستای مصالحشان اجبار می‌شوند. اما، هیچ مصلحتی بالاتر از دین خدا نیست و خدا آنها را مجبور نکرد. مصلحت هرچند هم عظیم باشد، اختیار داشتن مردم از آن عظیم‌تر است و اگر تمام نعمت‌های جهان را برای انسان فراهم آورند و او را در زندان کنند، چون برخلاف طبع اوست، بر او دشوار است.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>
[[علامه شعرانی|میرزا ابوالحسن شعرانی]]، مفسر معاصر، در شرح مضمون آزادی و اختیار انسان گفته است که خداوند انسان را مختار آفرید تا انسان خود اختیار نیک یا بد را داشته باشد. اما گاهی انسانِ ستمگری خود را مصلح و دلسوز مردم می‌داند و بهانه می‌آورد که در راستای مصالحشان اجبار می‌شوند. اما، هیچ مصلحتی بالاتر از دین خدا نیست و خدا آنها را مجبور نکرد. مصلحت هرچند هم عظیم باشد، اختیار داشتن مردم از آن عظیم‌تر است و اگر تمام نعمت‌های جهان را برای انسان فراهم آورند و او را در زندان کنند، چون برخلاف طبع اوست، بر او دشوار است.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>


{{جعبه نقل‌قول|علامه شعرانی: اجبار، هرچند بر امر نیک باشد، اختیار از آن بهتر است.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>
{{جعبه نقل‌قول|'''علامه شعرانی:''' اجبار، هرچند بر امر نیک باشد، اختیار از آن بهتر است.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>
| اندازه قلم = کوچک
| اندازه قلم = کوچک
}}
}}


از جمله کلماتی در قرآن که معنای تسلط می‌دهد واژهٔ مُصیطر است که از پیامبر نفی شده است.<ref>سوره غاشیه آیه ۲۲.</ref> در معنای این واژه گفته‌اند که مصیطر مسلّط بر غیر است به قهر و غلبه.<ref>طبرسی، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه بیستونی، محمد، ج۲۷، ص۳۷.</ref>مفسران گفته‌اند پیامبر(ص) فقط باید به مردم تذکر دهد، که وظیفهٔ او تنها تذکر دادن است، و پس از اِعراض و کفر آنها باید منتظر عذاب آنها بماند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۶۰.</ref>رسول خدا(ص)، حاکم و مصیطر بر مردم نیست.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۹۲.</ref>
از جمله کلماتی در قرآن که معنای تسلط می‌دهد واژهٔ مُصیطر است که از پیامبر نفی شده است.<ref>سوره غاشیه آیه ۲۲.</ref> در معنای این واژه گفته‌اند که مصیطر مسلّط بر غیر است به قهر و غلبه.<ref>طبرسی، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه بیستونی، محمد، ج۲۷، ص۳۷.</ref>مفسران گفته‌اند پیامبر(ص) فقط باید به مردم تذکر دهد، که وظیفهٔ او تنها تذکر دادن است، و پس از اِعراض و کفر آنها باید منتظر عذاب آنها بماند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۶۰.</ref>رسول خدا(ص)، حاکم و مصیطر بر مردم نیست.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۹۲.</ref>


== عدم تعلق مشیت الهی بر ایمان مردم به صورت اجباری ==
== عدم تعلق مشیت الهی بر ایمان مردم به صورت اجباری ==
خط ۴۹: خط ۴۹:
از نظر قرآن انسان موجودی است که در انتخاب راه پس از هدایت آزاد است. خداوند در آیهٔ سوم سورهٔ انسان، پس از آن که انسان را شنوا و بینا معرفی می‌کند، می‌فرماید: ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد خواه ناسپاس.<ref>منصور میراحمدی، مفهوم آزادی از دیدگاه قرآن، مجلهٔ علوم سیاسی، شماره ۱۵، ۱۳۹۰.</ref>از ویژگی‌های انسان، که در مبانی کرامت بسیار مهم و نقش آفرین است، اراده و اختیار اوست. انسان در پیمودن راه هدایت و انجام تکالیف الهیْ خود تصمیم می‌گیرد. انسان به‌گونه‌ای آفریده شده که با گرایش‌های دوگانهٔ خیر و شر به دنیا بیاید و با تمایلات گوناگون و فرصت انتخاب آزمایش شود.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n21214/سرویس_های_اطلاع_رسانی/جامعه/انسان_و_آزادی_در_قرآن انسان و آزادی در قرآن، ایازی] پرتال امام خمینی</ref>
از نظر قرآن انسان موجودی است که در انتخاب راه پس از هدایت آزاد است. خداوند در آیهٔ سوم سورهٔ انسان، پس از آن که انسان را شنوا و بینا معرفی می‌کند، می‌فرماید: ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد خواه ناسپاس.<ref>منصور میراحمدی، مفهوم آزادی از دیدگاه قرآن، مجلهٔ علوم سیاسی، شماره ۱۵، ۱۳۹۰.</ref>از ویژگی‌های انسان، که در مبانی کرامت بسیار مهم و نقش آفرین است، اراده و اختیار اوست. انسان در پیمودن راه هدایت و انجام تکالیف الهیْ خود تصمیم می‌گیرد. انسان به‌گونه‌ای آفریده شده که با گرایش‌های دوگانهٔ خیر و شر به دنیا بیاید و با تمایلات گوناگون و فرصت انتخاب آزمایش شود.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n21214/سرویس_های_اطلاع_رسانی/جامعه/انسان_و_آزادی_در_قرآن انسان و آزادی در قرآن، ایازی] پرتال امام خمینی</ref>


{{جعبه گفتاورد|<small>محمدتقی شریعتی:</small> تنها خداست که با اراده و مشیت خود می‌تواند همه مردم را خداشناس و دین‌دار کند ولی او این کار را نکرد و افراد را پس از فرستادن پیغمبران و اتمام حجت، به اختیار و انتخاب خودشان واگذاشته است؛ که به دلخواه خود راه مستقیم را در پیش گیرند و یا راه شیاطین را برگزینند.<ref>شریعتی،محمدتقی، تفسیر نوین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴، ص۱۶۵.</ref>
{{جعبه گفتاورد|<small>'''محمدتقی شریعتی:'''</small> تنها خداست که با اراده و مشیت خود می‌تواند همه مردم را خداشناس و دین‌دار کند ولی او این کار را نکرد و افراد را پس از فرستادن پیغمبران و اتمام حجت، به اختیار و انتخاب خودشان واگذاشته است؛ که به دلخواه خود راه مستقیم را در پیش گیرند یا راه شیاطین را برگزینند.<ref>شریعتی، محمدتقی، تفسیر نوین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴، ص۱۶۵.</ref>
| اندازه قلم = کوچک
| اندازه قلم = کوچک
}}
}}


مفسران ذیل آیات ۳۵ و ۳۸ سوره بقره گفته‌اند خداوند حضرت آدم و همسرش را در بهشت آزاد گذاشت تا بتوانند با اختیار خود راه زندگی را انتخاب کنند و با اختیار خود به شجره ممنوعه نزدیک شوند یا دوری گزینند. و حتی پس از هبوط آن دو از بهشت و آغاز زندگی جدید آن‌ها را در انتخاب هرگونه خوب و بد آزاد گذاشت.<ref>کوشا، محمدعلی، از دولت قرآن، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۹، ص۴۶و ۴۷.</ref>
مفسران ذیل آیات ۳۵ و ۳۸ سوره بقره گفته‌اند خداوند حضرت آدم و همسرش را در بهشت آزاد گذاشت تا بتوانند با اختیار خود راه زندگی را انتخاب کنند و با اختیار خود به شجره ممنوعه نزدیک شوند یا دوری گزینند. و حتی پس از هبوط آن دو از بهشت و آغاز زندگی جدید آن‌ها را در انتخاب هرگونه خوب و بد آزاد گذاشت.<ref>کوشا، محمدعلی، از دولت قرآن، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۹، ص۴۶و ۴۷.</ref>
=== عدم اکراه بر دین ===
=== عدم اکراه بر دین ===
عدم اکراه در دین در آیه ۲۶۵ [[سوره بقره]] به‌صراحت آمده است: {{قرآن|لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ|ترجمه=در دین هیچ اجباری نیست.|سوره=بقره|آیه=۲۵۶}} این آیه، چه در مقام خبر از واقعیت خارجی و چه در مقام انشاء نهی از اکراه، شامل امور اعتقادی دین می‌شود.<ref>منتظری، حسینعلی، رسالهٔ حقوق، ص۵۲.</ref> بر اساس این آیه آزادی اعتقاد نخستین حق آدمی است و کسی نمی‌تواند دیگری را با زور و اجبار به پذیرش دین وا دارد. «لااکراه» به صورت نفی مطلق آمده تا شدت تأکید را برساند.<ref>کوشا، محمدعلی، از دولت قرآن، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۹، ص۴۷.</ref> علامه طباطبایی عدم اجبار بر پذیرش دین را خود یکی احکام دینی می‌داند که در همه شرایع حتی قدیمی‌ترین آنها که شریعت نوح است تشریع شده است.<ref>آرمین، محسن، جریان‌های تفسیری معاصر و مسئله آزادی، نی، تهران، ۱۳۹۶، ص۲۶۳.</ref>
عدم اکراه در دین در آیه ۲۶۵ [[سوره بقره]] به‌صراحت آمده است: {{قرآن|لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ|ترجمه=در دین هیچ اجباری نیست.|سوره=بقره|آیه=۲۵۶}} این آیه، چه در مقام خبر از واقعیت خارجی و چه در مقام انشاء نهی از اکراه، شامل امور اعتقادی دین می‌شود.<ref>منتظری، حسینعلی، رسالهٔ حقوق، ص۵۲.</ref> بر اساس این آیه آزادی اعتقاد نخستین حق آدمی است و کسی نمی‌تواند دیگری را با زور و اجبار به پذیرش دین وادارد. «لااکراه» به صورت نفی مطلق آمده تا شدت تأکید را برساند.<ref>کوشا، محمدعلی، از دولت قرآن، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۹، ص۴۷.</ref> علامه طباطبایی عدم اجبار بر پذیرش دین را خود یکی احکام دینی می‌داند که در همه شرایع حتی قدیمی‌ترین آنها که شریعت نوح است تشریع شده است.<ref>آرمین، محسن، جریان‌های تفسیری معاصر و مسئله آزادی، نی، تهران، ۱۳۹۶، ص۲۶۳.</ref>


آیات زیادی به این مضمون وجود دارد که گویای عدم الزام، اجبار و اکراه در پذیرش دین است. قرآن هدف از خلقت مخلوقات را این دانسته است که کدامشان نیکوکارتر است. طبق این موضوع اجبار در دین خلاف نص صریح قرآن است.<ref>سوره ملک آیه ۲ ملک. سوره کهف آیه ۷.</ref> عالمان دینی تحمیل هر عقیده‌ای به دیگری را نه ممکن می‌دانند و نه صحیح. در باب تساهل رفتاری بزرگان دینی نقل شده است که [[امام صادق(ع)]] حتی با منکران خداوند و بی‌دینان در مسجدالحرام بحث آزاد داشت و آنان بدون ترس، افکار و اندیشه‌های الحادی خود را مطرح می‌کردند.<ref>منتظری، حسینعلی، رساله حقوق، بی‌جا، سرایی، ۱۳۸۵، ص۵۱.</ref>
آیات زیادی به این مضمون وجود دارد که گویای عدم الزام، اجبار و اکراه در پذیرش دین است. قرآن هدف از خلقت مخلوقات را این دانسته است که کدامشان نیکوکارتر است. طبق این موضوع اجبار در دین خلاف نص صریح قرآن است.<ref>سوره ملک آیه ۲ ملک. سوره کهف آیه ۷.</ref> عالمان دینی تحمیل هر عقیده‌ای به دیگری را نه ممکن می‌دانند و نه صحیح. در باب تساهل رفتاری بزرگان دینی نقل شده است که [[امام صادق(ع)]] حتی با منکران خداوند و بی‌دینان در مسجدالحرام بحث آزاد داشت و آنان بدون ترس، افکار و اندیشه‌های الحادی خود را مطرح می‌کردند.<ref>منتظری، حسینعلی، رساله حقوق، بی‌جا، سرایی، ۱۳۸۵، ص۵۱.</ref>
۱۵٬۲۵۷

ویرایش