trustworthy
۴۷۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
در حدیثی طولانی [[سُدیر صیرفی]] میگوید: من و [[مُفضّل بن عمر]] و [[ابوبصیر]] و [[ابان بن تغلب]] به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدیم. حضرت که بر روی خاک نشسته بود و لباسی از مو بافته شده و طوقدار و بیگریبان بود، پوشیده بود و مانند مادر فرزند از دست داده جگرسوخته گریه میکرد. آثار حزن و اندوه از گونه و رخسارش آشکار بود. اشک کاسه چشمهایش را پر کرده بود و میفرمود: «ای آقای من! غیبت تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامش و راحت دلم را ربوده است. آقای من! غیبت تو مصیبتم را به مصیبتهای دردناک ابدی پیوسته و از دست دادن یاران، یکی از پس دیگری، اجتماع و شماره ما را از بین برده است. پس احساس نمیکنم به اشکی که در چشمم خشک میگردد و نالهای که در سینهام آرام میگیرد، مگر آنکه مصائب بزرگتر و دلخراشتر و پیشامدهای سختتر و ناشناختهتر در برابر دیدهام مجسّم میشود». سدیر گوید: عقل از سر ما پرید و دلهای ما از غم و اندوه این پیشامد هولناک و حادثه خطرناک پاره شد، گمان کردیم از اتّفاق ناگوار کوبندهای اینچنین گریان و سوگوار است، یا از روزگار به او مصیبتی رسیده است. عرض کردیم: خدا دیدگانت را نگریاند ای پسر خیرالوری! از چه پیشامدی اینگونه گریانی و از دیده اشک میباری؟ حضرت چنان آه عمیقی کشید که ناراحتیاش از آن افزون شد، و فرمود: «وای بر شما، بامداد امروز در کتاب «جَفر» نگاه کردم و آن کتابی است که علم مرگها و بلاها و آنچه واقع شده و تا روز قیامت واقع میشود، در آن مندرج است. خداوند، حضرت محمّد(ص) و امامان بعد از او را به آن اختصاص داده است. در موضوع ولادت غایب ما، غیبت، طول عمر او و نیز در گرفتاریهای مؤمنان در آن زمان و شکهایی که از جهت طول غیبت در دلهایشان پیدا میشود، تأمّل کردم. اینکه بیشتر آنها از دین برگردند و رشته اسلام را از گردن بردارند. در اثر آن، رقّت مرا فرا گرفت و حزن و اندوه بر من چیره شد.<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵، ج۲، باب ۳۳، ص۳۵۳؛ طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبة، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ص۱۶۷.</ref> | در حدیثی طولانی [[سُدیر صیرفی]] میگوید: من و [[مُفضّل بن عمر]] و [[ابوبصیر]] و [[ابان بن تغلب]] به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدیم. حضرت که بر روی خاک نشسته بود و لباسی از مو بافته شده و طوقدار و بیگریبان بود، پوشیده بود و مانند مادر فرزند از دست داده جگرسوخته گریه میکرد. آثار حزن و اندوه از گونه و رخسارش آشکار بود. اشک کاسه چشمهایش را پر کرده بود و میفرمود: «ای آقای من! غیبت تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامش و راحت دلم را ربوده است. آقای من! غیبت تو مصیبتم را به مصیبتهای دردناک ابدی پیوسته و از دست دادن یاران، یکی از پس دیگری، اجتماع و شماره ما را از بین برده است. پس احساس نمیکنم به اشکی که در چشمم خشک میگردد و نالهای که در سینهام آرام میگیرد، مگر آنکه مصائب بزرگتر و دلخراشتر و پیشامدهای سختتر و ناشناختهتر در برابر دیدهام مجسّم میشود». سدیر گوید: عقل از سر ما پرید و دلهای ما از غم و اندوه این پیشامد هولناک و حادثه خطرناک پاره شد، گمان کردیم از اتّفاق ناگوار کوبندهای اینچنین گریان و سوگوار است، یا از روزگار به او مصیبتی رسیده است. عرض کردیم: خدا دیدگانت را نگریاند ای پسر خیرالوری! از چه پیشامدی اینگونه گریانی و از دیده اشک میباری؟ حضرت چنان آه عمیقی کشید که ناراحتیاش از آن افزون شد، و فرمود: «وای بر شما، بامداد امروز در کتاب «جَفر» نگاه کردم و آن کتابی است که علم مرگها و بلاها و آنچه واقع شده و تا روز قیامت واقع میشود، در آن مندرج است. خداوند، حضرت محمّد(ص) و امامان بعد از او را به آن اختصاص داده است. در موضوع ولادت غایب ما، غیبت، طول عمر او و نیز در گرفتاریهای مؤمنان در آن زمان و شکهایی که از جهت طول غیبت در دلهایشان پیدا میشود، تأمّل کردم. اینکه بیشتر آنها از دین برگردند و رشته اسلام را از گردن بردارند. در اثر آن، رقّت مرا فرا گرفت و حزن و اندوه بر من چیره شد.<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵، ج۲، باب ۳۳، ص۳۵۳؛ طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبة، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ص۱۶۷.</ref> | ||
==بررسی مسئله گریه امام صادق(ع) در فراق امام زمان(ع)== | ==بررسی مسئله گریه امام صادق(ع) در فراق امام زمان(ع)== | ||
حدیث گریه امام صادق(ع) در فراق امام زمان(ع)، از جهت سندی روایتی مورد پذیرش است و از حیث دلالت نیز منطقی و معقول است، زیرا ندبه [[امام صادق(ع)]]، حکایت از انتظار ایشان، برای [[حضرت مهدی(عج)]] و [[ظهور]] آن حضرت دارد. خمیر مایه انتظار، اشتیاق است؛ یعنی امام صادق(ع)، اشتیاق بر دیدن و ظهور حضرت مهدی(عج) دارد. | |||
خاستگاه این اشتیاق، وجود حضرت حجت(عج) است. ایشان، مظهر همه خوبیها و دارای همه کمالات است. همین امر، باعث ایجاد اشتیاق برای درک محضر آن حضرت میشود. ظهور آن حضرت نیز، مبدأ جامعه ایدهآل [[اسلام]] است؛ در نتیجه، مطلوب و مورد پسند همه ائمه است؛ چرا که همه آنها، برای احیای چنان جامعه ای، تلاش و فداکاری کردهاند. این شور و اشتیاق و بی تابی در مورد جامعه مهدوی، در کسی که میداند امام زمان(عج) را نمیبیند، نیز قابل شکلگیری است. | خاستگاه این اشتیاق، وجود حضرت حجت(عج) است. ایشان، مظهر همه خوبیها و دارای همه کمالات است. همین امر، باعث ایجاد اشتیاق برای درک محضر آن حضرت میشود. ظهور آن حضرت نیز، مبدأ جامعه ایدهآل [[اسلام]] است؛ در نتیجه، مطلوب و مورد پسند همه ائمه است؛ چرا که همه آنها، برای احیای چنان جامعه ای، تلاش و فداکاری کردهاند. این شور و اشتیاق و بی تابی در مورد جامعه مهدوی، در کسی که میداند امام زمان(عج) را نمیبیند، نیز قابل شکلگیری است. |