automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (←تیتر) |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
== تیتر == | == تیتر == | ||
کتاب ''جریانهای فکری در حوزهی معاصر قم'' تألیف سیدمحسن طباطباییفر میتواند یکی از این موارد باشد. این کتاب در سال ۱۳۹۴ و توسط نشر نی منتشر شده است. این کتاب در همان سال انتشار به چاپ دوم هم رسیده است. طباطباییفر در فصل نخست به تمهیدات نظری این جریانشناسی میپردازد. به دنبال الگوی نظری مناسبِ تقسیمبندی میرود و تقسیمهای پیشین از جمله تقسیمبندی بر معیار روحانیت پیش و پس از انقلاب و توجه به امر سیاسی یا میزان اهتمام به مدرنیته را یاد میکند. پس از مرور نسبتاً مفصل تقسیمبندیهای پیشین و ناکافی دانستن آنها، طباطباییفر از نظریه «تفسیر و بحران» توماس اسپریگنز برای تقسیمبندی بهره میگیرد. خلاصۀ این نظریه بر محوریت تشخیص بحران و نحوه پاسخ به آن استوار است. به این معنی که جریانهای فکری مختلف در حوزه علمیه در تشخیص بحران و پاسخ به آن است است که راهشان از هم جدا میشود. این جدایی راه در تشخیص بحران از حیث روشی در طیفی از نصگرایی تا عقلگرایی تعریف میشود. نویسنده در ادامه تمهیدات نظری کتاب خود به مفاهیم میپردازد و «جریان» را از مفاهیم نزدیکی چون سنت، نهضت(جنبش) و مکتب تفکیک میکند. تعریف جریان در اینجا عبارت است از «تشکل، جمعیت و گروه اجتماعی معینی که علاوه بر مبانی فکری، از نوعی رفتار ویژه اجتماعی برخوردار است».ص۴۶. نکته مهم و متمایز در این تعریف، شرط داشتن بروز و جلوۀ اجتماعی برای جریان نامیده شدن یک گروه است. جریانشناسی هم به دنبال این تلقی از جریان تعریف میشود. | |||
نویسنده به دنبال این مقدمات نظری به سراغ معرفی و تحلیل جریانها بر اساس تقسیمبندی خود میرود. تقسیمبندی کلی بر اساس سه جریان اجتهادی، نصگرا و جریان عقلمحور است. در ذیل این عناوین کلی، جریان اجتهادی به دو سنخ مکتب اجتهاد سنتی/ مکتب اجتهاد پویا، جریان نصگرا به نسل اول مکتب تفکیک/ نسل دوم مکتب تفکیک (نوتفکیکیها) / تجددستیزان / اسلام ولایتیها یا تبرایی / جریان بازگشت به قرآن و جریان عقلمحور نیز به دو دسته کلی جریان عقلانیت کلامی با دو خرده جریان تکلیفگرایی فلسفی/ جریان فرهنگستان و جریان عقلانیت فلسفی با دو خرده جریان نواندیشی حوزوی و نواندیشی دینی تقسیمبندی میشود. به عبارت دیگر طباطباییفر جریانهای فکری جاری در حوزه معاصر قم را به سه جریان کلی و ده خُرده جریان تقسیمبندی میکند. | |||
ابتدا به جریان اجتهاد سنتی میپردازیم. این جریان مبتنی بر یک نگاه حداکثری به متن و حداقلی به عقل، در هر امری به دنبال یک تاییدیه در نصوص دینی است و با دغدغۀ پاسداری از نص دینی با مسایل جدید مرزبندی خود را حفظ میکند، بر بُعد فردی احکام توجه دارد و تا حد ممکن از دخالت در امور سیاسی پرهیز میکند. جریان اجتهاد پویا که پس از پیروزی انقلاب رونق بیشتری گرفته است، با تقویت عقلگرایی و تاکید بر عنصر زمان و مکان و استفاده از اصول فقه جواهری، بر ابعاد اجتماعی و تخصصی شدن اجتهاد تاکید بیشتری میکند و دخالت در سیاست و لزوم تشکیل حکومت و تصدی قوه مجریه را به اقتضای سرشت اجتماعی آیاتالاحکام به تعبیری احیا میکند و مجاز میشمرد. اما جریان نصگرا در نسل اول مکتب تفکیک به دنبال سرخوردگی از ظهور عقل مدرن، با فلسفه مرزبندی جدی میکند، عقل فطری را جایگزین عقل فلسفی میشمرد و در پی سرچشمههای به ظن خود ناب و دستنخوره معارف اهلبیت به آن منابع پناه میبرد. در نسل دوم این جریان و با پیشگامی محمدرضا حکیمی، تفکیکیها راهوروش قرآن از راهوروش فلسفه و عرفان تفکیک میکنند، معارف قرآن را به ظن خود به دور از هرگونه التقاط و امتزاج با فلسفه و عرفان بازمیشناسند، عقلانیت جعفری و عقل خودبنیاد دینی را در مقابل عقل یونایی عَلَم میکنند و در سودای خلوص و درآویختن به معارف ناب و دستنخورده و نیامیخته با التقاط فلسفه و عرفان، هر متنی را که به گذشته یعنی دوران نزول و حیات اهلبیت متصل شود، مقبول و دینی میشمرد و غیر آن را نه. | |||
جریان نصگرا در شاخه دیگری هم تعریف میشود. نصگرایان در جریان ضدیت با تجدد به بیان نویسنده، با عقل و فلسفه مرزبندی میکند، ترجیح میدهد که حافظ فقه و فهم سنتی باشد، در امور سیاسی کمتر دخالت میکند و دشمنی بزرگتر از تجدد و تکنولوژی مدرن نمیشناسد. اسلام تبرایی به عنوان دیگر گروه نصگرایان نیز با تاکید غلیظ بر مفهوم امامت و مولفههای هویتی شیعی از جمله عنصر محوری تبری و تولی، ماموریت اصلی خود را مقابله با جریانهای دشمن اهلبیت، مقابله با ایده وحدت اسلامی و برائت از آن و ترویج و تأسیس مناسک عزاداری در رثای خاندان پیامبر(ص) میداند. جریان بازگشت به قرآن نیز به عنوان چهارمین شاخه از جریان نصگرایی در دو طیف افراطی و اعتدالی قرآن را برای بیان معنا خودبنیاد و خودبسنده میداند و به احادیث نگاهی درجه دوم دارد. این جریان در طیف اعتدالی خود به نمایندگی شخصیتی چون محمدصادقی تهرانی در بسیاری از اجتهادات فقهی خود با عنوان فقه مبتنی بر قرآن با آرا و احکام اجتهادی مصطلح شیعه و سنی فاصله میگیرد، با نگاه انتقادی به بسیاری از منابع حدیثی مشهور میان فرق اسلامی مینگرد و با ادعای گویا بودن فقه قرآنی، هم با جریان سنتی که بسیار به احادیث ارجاع میدهد و هم با جریان روشنفکری دینی که به قبض و بسط معرفت دینی و عصری بودن آن معتقد است، مخالفت میورزد. | |||
جریان عقلمحور سومین دستهبندی کلی است. این جریان با دیگر جریانهای گذشته به بیان نویسنده در حوزه سکوت شرع یا به بیان شهید صدر «منطقه الفِراغ» فاصله میگیرد. جریانهای پیشین یا اصل سکوت شرع در پارهای موارد را به هیچ وجه نمیپذیرفتند یا به طور نسبی این سکوت را در امور مستحدثه (رویداده و جدید) تایید میکنند و نسخه را در قبال آنها عموماً احتیاط یا ترک عمل میدانند. جریان عقلگرا اما این سکوت را عامدانه و از سر حکمت و در جهت سپردن فرمان آن حوزهها به دست عقل و تجربه بشری میداند که برای دینی شمردنشان صرف عدم مخالفت آن با شرع امری کافیست و نیازی به یافتن تایید ایجابی نیست. مؤلف خود این جریان را هم بسته به اینکه عقل را مقید و شرعی یا نامقید و عام بدانیم به «عقلانیت کلامی» و «عقلانیت فلسفی» تقسیمبندی میکند. عقلانیت کلامی هم در کتاب که نه به عقل خودبنیاد بلکه به عقل شرعی و مقید متکی است، به دوشاخه موسسه امام خمینی و آیتالله مصباح یزدی و فرهنگستان علوم اسلامی تقسیمبندی میشود. از مصباح و شاگردانش به عنوان «تکلیفگرایی فلسفی» یاد میگردد که از نقطه آغازینِ تأسیس موسسه در راه حق در سال ۱۳۵۴ بدین سوی مسیر پرفراز و نشیبی را پیموده است. مؤسسهای که با رویکردی جدید کوشیده است که عرصه آموزش دینی را تحول و توسعه دهد و با ترکیبی از علوم قدیم و جدید در شانزده گروه علمی از جمله کلام و فلسفه تا مدیریت و حقوق و علوم سیاسی دانشآموختگانی متفاوت را تربیت کند. یکی از وجوه رو به تزاید این موسسه در سالهای اخیر گسترش جدی فعالیتهای سیاسی از دوران اصلاحات بدین سوی تا عزم برای تشکیل جبههای سیاسی به نام جبهه پایداری – به عنوان یکی از مهمترین کانونهای جناح محافظهکار در سپهر سیاسی معاصر ایران- بوده است که بر وجه علمی و غیرسیاسی این مؤسسه و جریان عقلی تا حدود بسیاری در نزد افکار عمومی سایه انداخته است. | |||
دومین شاخه از این عقلانیت کلامی به تقسیم مولف جریان فرهنگستان علوم اسلامی است. جریانی که در ضدیت مطلق با مدرنیته به مثابه بزرگترین ارتداد و عصیان عصر غیبت، به دنبال ایدۀ تمدن اسلامی است. این جریان با باور حداکثری به متون دینی و با متحجر خواندن جریان سنتی اجتهاد، به دنبال استخراج مدل و مهندسی اجتماع بر مبنای نص است. از این رو فلسفه تاریخی را برای خود تعریف کرده است که از بعثت تا ظهور و رجعت به نقطه تکاملی خود میرسد و اکنون در دوره مذمومِ و عصیانآلود مدرن و رشد عقل ابزاری آن است. در این فلسفۀ تاریخ رویکردی فعالانه به انتظار وجود دارد که پیروزی انقلاب اسلامی را مقدمهای برای تغییر جهت تمدن جهان از تمدن مادیِ مرتد غرب به سوی اقامه دین میداند و در ذیل همین اندیشه، ایدۀ تمدن اسلامی و اسلامی کردن علوم حتی در علوم پایه و محض را دنبال میکند. | |||
فصل نهایی کتاب معطوف به جریان «عقلانیت فلسفی» است. این فصل به نامگذاری نویسنده دو بخش نواندیشی دینی و حوزوی تقسیمبندی میشود. او این دو جریان را فرزند اسلام سیاسی دهه چهل و پنجاه میداند که معضلات نظری و عملی انقلاب اسلامی نیز تشدیدی برای رشد آن بوده است. در این فصل ضمن برشمردن تمییز این دو سنخ نواندیشی، ادعا میشود که روش پژوهشی دینی هر دو گروه متاثر از هرمنوتیک فلسفی گادامر در تاریخمندی و زبانمندی فهم و به تبع آن امکان تعدد قرائات و پذیرش، نسبیت در فهم دینی است. همین تفاوت روشی است که نواندیشان عقلگرا را از گروههای پیشین جدا میکند. اما چیزی که خود این دو دسته را از هم متمایز میسازد به بیان طباطبایی، عطف توجه دروندینی یا بُروندینی به دین است. | |||
طباطباییفر در نتیجهگیری پایانی کتاب تصریح میکند که دستهبندیها و جریانشناسیهای کتاب به گونهای است که لزوما همه طلاب قم در آنها جای نمیگیرند. کسانی هستند که بیرون از این چارچوبها و صرفاً در ذیل گفتمان اجتهاد قرار دارند. البته جریان اخلاقگرایانی هم هستند که دغدغهشان تهذیب و رشد فضایل اخلاقی است و تا حدودی به جریان نصگرایی و اجتهاد نزدیکند. اما چون کارهایشان فردی، متنوع و بدون دال مرکزی است که معمولا میل به خفا و خلوت هم دارند نمیتوان از آنها با عنوان یک جریان مستقل یاد کرد. | |||
''جریانهای فکری در حوزهی معاصر قم'' کتابی نسبتاً کم حجم و خلاصه در ۲۰۰ صفحه است. متنی خوشخوان و سلیس دارد که حاکی از آشنایی مؤلف با ادبیات و سنت طلبگی است. امتیاز کار طباطباییفر در این کتاب بازنمایی تنوع در قشر و حوزهای است که در نزد افکار عمومی بعضاً به یکدستی و همدستی شهرهاند. کتاب او آیینۀ رنگارنگی فکری، سیاسی و دینیِ حوزه و روحانیت است. تقسیمبندیهای او خصوصا برای خوانندۀ عام کلیشههای مشهور و نخنما شده از روحانیت را تا حدودی در هم میشکند. هر چند که این کلیشهها لزوماً خاستگاه نظری ندارند و چه بسا بیشتر به رویدادها و تاریخ اجتماعی و سیاسی معاصر مربوطند. کتاب طباطباییفر با نمایاندن این تنوع جاری در حوزه قم، موجب میشود که تصور خواننده از نهاد روحانیت و مناسبات نظری و عملیِ درونیش دقیقتر و واقعیتر باشد. خصوصاً آنکه نظام درونی نهاد روحانیت شبیه آنچه که مثلا دربارۀ دانشگاه برقرار است، همچنان برای افکار عمومی چندان عیان و آشنا نیست. نویسنده در این وضعیت نسبتاً توانسته است مرزهای تمایز و تفکیک حوزه علمیه قم را برجسته کند تا قلمرو هر یک از قشرهای متمایز آن بهتر فهمیده شوند.<ref>«[https://www.edub.ir/book/view/11679:%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8+%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C+%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C+%D8%AF%D8%B1+%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87%E2%80%8C%DB%8C+%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1+%D9%82%D9%85 کتاب جریانهای فکری در حوزه معاصر قم]»، بانک مقالات ایران، تاریخ بازدید: ۷ مهر ۱۴۰۲ش.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |