trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| تیتر = متن و ترجمه | | تیتر = متن و ترجمه | ||
| عنوان ستون راست = متن | | عنوان ستون راست = متن | ||
| عنوان ستون چپ = ترجمه|إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلامِ السَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ. وَيْحَكَ! أَتَأْمُرُني بِبَيْعَةِ يَزيدَ وَ هُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ! لَقَدْ قُلْتَ شَطَطاً مِنَ الْقَوْلِ يا عَظيمَ الزُّلَلِ! لا أَلُومُكَ عَلى قَوْلِكَ لِأَنَّكَ اللَّعينُ الَّذي لَعَنَكَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وَأَنْتَ في صُلْبِ أَبيكَ الْحَكَمِ بْنِ أَبيالْعاصِ، فَإِنَّ مَنْ لَعَنَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله لا يُمْكِنُ لَهُ وَ لا مِنْهُ إِلّا أَنْ يَدْعُوَ الى بَيْعَةِ يَزيدَ. إِلَيْكَ عَنِّي يا عَدُوَّ اللَّهِ! فَإِنَّا أَهْلُ بَيْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وَ الْحَقُّ فينا وَ بِالْحَقِّ تَنْطِقُ أَلْسِنَتُنا، وَ قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ: «الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ أبي سُفْيانَ، وَ عَلى الطُّلَقاءِ أَبْناءِ الطُّلَقاءِ فَإِذا رَأَيتُم مُعاوِيَةَ عَلى مِنبَرى فَابقُروا بَطنَهُ»، وَ لَقَد رَآهُ أهلُ المَدينَةِ عَلى مِنبَرِهِ فَلَم يَفعَلوا بِهِ ما اُمِروا، فَابتَلاهُم بِابنِهِ يَزيدَ... وَيْلَكَ يا مَرْوانُ! إِلَيْكَ عَنّي فَإِنَّكَ رِجْسٌ، وَ إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ الطَّهارَةِ الَّذينَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله فقال: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً».<ref>ابناعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۷.</ref>|ما از آنِ خدا هستيم و به سوى او باز مىگرديم. زمانى كه امت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل يزيد بشود، بايد فاتحه اسلام را خواند. واى بر تو! مرا به بيعت با يزيد فرا مىخوانى، در حالى كه وى مردى فاسق است! تو كسى هستى كه داراى لغزشهاى بزرگى مىباشى، به يقين سخن ناروايى گفتى. البته من تو را براى اين گفتار سرزنش نمىكنم؛ زيرا تو همان كسى هستى كه پيامبر خدا(ص) هنگامى كه هنوز در صلب پدرت، حكم بن عاص بودى، لعنت كرد. به يقين از آن كسی كه پيامبر خدا(ص) او لعنت كند جز اين انتظار نمىرود كه مرا به بيعت با يزيد فرا خواند. از من دور شو اى دشمن خدا! ما اهلبيت رسول خداييم و حق هميشه در ميان ماست و زبان ما جز به حق سخن نمىگويد. من خود از پيامبر خدا(ص) شنيدم كه مىگفت: خلافت بر دودمان ابوسفيان و بر آزادشدگان (به دست پيامبر پس از فتح مكه) و فرزندان آنها، حرام است. زمانى كه معاويه را بر فراز منبر من ديديد، شكمش را بدريد. مردم مدينه، وقتى او را بر منبر پيامبر خدا(ص) ديدند، به آنچه به آن مأمور شده بودند عمل نكردند، پس خداوند، آنان را گرفتار پسرش يزيد كرد. | | عنوان ستون چپ = ترجمه|إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلامِ السَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ. وَيْحَكَ! أَتَأْمُرُني بِبَيْعَةِ يَزيدَ وَ هُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ! لَقَدْ قُلْتَ شَطَطاً مِنَ الْقَوْلِ يا عَظيمَ الزُّلَلِ! لا أَلُومُكَ عَلى قَوْلِكَ لِأَنَّكَ اللَّعينُ الَّذي لَعَنَكَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وَأَنْتَ في صُلْبِ أَبيكَ الْحَكَمِ بْنِ أَبيالْعاصِ، فَإِنَّ مَنْ لَعَنَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله لا يُمْكِنُ لَهُ وَ لا مِنْهُ إِلّا أَنْ يَدْعُوَ الى بَيْعَةِ يَزيدَ. إِلَيْكَ عَنِّي يا عَدُوَّ اللَّهِ! فَإِنَّا أَهْلُ بَيْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وَ الْحَقُّ فينا وَ بِالْحَقِّ تَنْطِقُ أَلْسِنَتُنا، وَ قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ: «الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ أبي سُفْيانَ، وَ عَلى الطُّلَقاءِ أَبْناءِ الطُّلَقاءِ فَإِذا رَأَيتُم مُعاوِيَةَ عَلى مِنبَرى فَابقُروا بَطنَهُ»، وَ لَقَد رَآهُ أهلُ المَدينَةِ عَلى مِنبَرِهِ فَلَم يَفعَلوا بِهِ ما اُمِروا، فَابتَلاهُم بِابنِهِ يَزيدَ... وَيْلَكَ يا مَرْوانُ! إِلَيْكَ عَنّي فَإِنَّكَ رِجْسٌ، وَ إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ الطَّهارَةِ الَّذينَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله فقال: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً».<ref>ابناعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۷.</ref>|ما از آنِ خدا هستيم و به سوى او باز مىگرديم. زمانى كه امت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل يزيد بشود، بايد فاتحه اسلام را خواند. واى بر تو! مرا به بيعت با يزيد فرا مىخوانى، در حالى كه وى مردى فاسق است! تو كسى هستى كه داراى لغزشهاى بزرگى مىباشى، به يقين سخن ناروايى گفتى. البته من تو را براى اين گفتار سرزنش نمىكنم؛ زيرا تو همان كسى هستى كه پيامبر خدا(ص) هنگامى كه هنوز در صلب پدرت، حكم بن عاص بودى، لعنت كرد. به يقين از آن كسی كه پيامبر خدا(ص) او لعنت كند جز اين انتظار نمىرود كه مرا به بيعت با يزيد فرا خواند. از من دور شو اى دشمن خدا! ما اهلبيت رسول خداييم و حق هميشه در ميان ماست و زبان ما جز به حق سخن نمىگويد. من خود از پيامبر خدا(ص) شنيدم كه مىگفت: خلافت بر دودمان ابوسفيان و بر آزادشدگان (به دست پيامبر پس از فتح مكه) و فرزندان آنها، حرام است. زمانى كه معاويه را بر فراز منبر من ديديد، شكمش را بدريد. مردم مدينه، وقتى او را بر منبر پيامبر خدا(ص) ديدند، به آنچه به آن مأمور شده بودند عمل نكردند، پس خداوند، آنان را گرفتار پسرش يزيد كرد. واى بر تو اى مروان! از من دور شو که تو پلیدى و ما از اهل بیت طهارتیم که خداوند درباره آنان به پیامبر(ص) وحى کرده و فرموده: «خداوند مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهلبیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. | ||
}} | }} | ||