پرش به محتوا

بحثی درباره مرجعیت و روحانیت (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۹: خط ۷۹:


=== اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه ===
=== اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه ===
[[سید محمدحسین طباطبایی]] در این مقاله به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا [[اجتهاد]] و تقلید مقوله‌ای ضروری از نظر انسانی و سپس اسلامی است. او چالش‌های موجود در مورد تقلید انسان عاقل از دیگری را در این مقاله پاسخ می‌دهد؛ او تقلید کورکورانه را به‌شدت رد می‌کند و آن را مغایر با [[قرآن]] و اسلام و فطرت انسانی قلمداد می‌نماید. او اسلام را آیینی معرفی می‌کند که به همه ساحات حیات انسانی توجه کرده و دستوراتی مطابق با آن ساحات صادر کرده است. از نظر او، هر انسان مکلفی موظف به پیروی از آن دستورها (شریعت) است. علامه با اشاره به کلی‌بودن بیانات دینی تصریح می‌کند که برای به‌دست آوردن جزئیات [[احکام]] راهی جز پیمودن طریق استدلال وجود ندارد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۲۹۹–۳۰۰.</ref>
'''سید محمدحسین طباطبایی''' (۱۲۸۱–۱۳۶۰ش)، مشهور به [[علامه طباطبایی]]، فقیه، فیلسوف و مفسر قرآن، در این مقاله به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا [[اجتهاد]] و تقلید مقوله‌ای ضروری از نظر انسانی و سپس اسلامی است. او چالش‌های موجود در مورد تقلید انسان عاقل از دیگری را در این مقاله پاسخ می‌دهد؛ او تقلید کورکورانه را به‌شدت رد می‌کند و آن را مغایر با [[قرآن]] و اسلام و فطرت انسانی قلمداد می‌نماید. او اسلام را آیینی معرفی می‌کند که به همه ساحات حیات انسانی توجه کرده و دستوراتی مطابق با آن ساحات صادر کرده است. از نظر او، هر انسان مکلفی موظف به پیروی از آن دستورها (شریعت) است. علامه با اشاره به کلی‌بودن بیانات دینی تصریح می‌کند که برای به‌دست آوردن جزئیات [[احکام]] راهی جز پیمودن طریق استدلال وجود ندارد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۲۹۹–۳۰۰.</ref>


علامه طباطبایی اجتهاد را برای همه [[مسلمانان]] غیرممکن دانسته و معتقد است تنها عده معدودی توانایی چنین استنباطی خواهند داشت و دیگران باید تقلید کنند. او موضوع اجتهاد و تقلید را از اساسی‌ترین و عمومی‌ترین مسائل حیاتی انسان قلمداد کرده و معتقد است که هر انسانی که پای به دایره اجتماع می‌گذارد، ناگزیر از تقلید و پیروی اجتهاد دیگری است و تنها در بخش کوچکی از حیات خود به اجتهاد می‌پردازد. او در نهایت اجتهاد و تقلید را مقوله‌ای فطری تلقی می‌کند؛ البته نه تقلید بی‌خردانه که، از نظر او از پست‌ترین و مذموم‌ترین صفات انسانی است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۲۹۹–۳۰۰.</ref>
علامه طباطبایی اجتهاد را برای همه [[مسلمانان]] غیرممکن دانسته و معتقد است تنها عده معدودی توانایی چنین استنباطی خواهند داشت و دیگران باید تقلید کنند. او موضوع اجتهاد و تقلید را از اساسی‌ترین و عمومی‌ترین مسائل حیاتی انسان قلمداد کرده و معتقد است که هر انسانی که پای به دایره اجتماع می‌گذارد، ناگزیر از تقلید و پیروی اجتهاد دیگری است و تنها در بخش کوچکی از حیات خود به اجتهاد می‌پردازد. او در نهایت اجتهاد و تقلید را مقوله‌ای فطری تلقی می‌کند؛ البته نه تقلید بی‌خردانه که، از نظر او از پست‌ترین و مذموم‌ترین صفات انسانی است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۲۹۹–۳۰۰.</ref>


=== شرایط و وظایف مرجع ===
=== شرایط و وظایف مرجع ===
[[سید ابوالفضل موسوی مجتهد زنجانی]] در این مقاله، ضمن تأکید بر فطری و طبیعی‌بودن رجوع جاهل به عالم، نکته جدیدی بر آنچه که دیگران در مقالات خود بیان کرده‌اند اضافه نمی‌کند و صرفاً نقش عناصر و علمای آگاه در مورد مسائل دینی در شرایط جدید و نیازهای موجود را بسیار مهم قلمداد می‌کند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۲.</ref>
[[سید ابوالفضل موسوی مجتهد زنجانی]] (۱۲۷۹–۱۳۷۱ش)، مجتهد دینی و روحانی ملی‌گرا و از اعضای [[جبهه ملی]]، در این مقاله، ضمن تأکید بر فطری و طبیعی‌بودن رجوع جاهل به عالم، نکته جدیدی بر آنچه که دیگران در مقالات خود بیان کرده‌اند اضافه نمی‌کند و صرفاً نقش عناصر و علمای آگاه در مورد مسائل دینی در شرایط جدید و نیازهای موجود را بسیار مهم قلمداد می‌کند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۲.</ref>


=== اجتهاد در اسلام ===
=== اجتهاد در اسلام ===
این مقاله [[مرتضی مطهری]] در کنار [[مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» شهید مطهری|مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت»]] نسبت به سایر مقالات این کتاب با ارزش‌تر قلمداد شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۲–۳۰۳.</ref> مطهری در این مقاله اجتهاد را جزء افتخارات [[فقه شیعه]] دانسته و [[اخباری‌گری]] را، که به رکود در موضوع اجتهاد می‌انجامد، جریان فکری خردستیز در عالم تشیع معرفی می‌کند. مطهری سپس به موضوع [[تقلید]] می‌پردازد، و با تقسیم‌بندی آن به تقلید مشروع و تقلید ممنوع، تقلید کورکورانه و سرسپردگی را در نظر اسلام رد کرده و تقلید مشروع، که تقلید از مجتهدان است، را مشروع قلمداد می‌کند. مطهری بحث ممنوعیت جواز تقلید از میت در فقه را از جمله مسائل بسیار مهم و اساسی فقه شیعه می‌داند و آن را باعث تکامل [[علوم اسلامی]] می‌داند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۳–۳۰۴.</ref>
این مقاله [[مرتضی مطهری]] (۱۲۹۸–۱۳۵۸ش)، مشهور به [[شهید مطهری]]، فقیه و اسلام‌شناس، در کنار [[مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» شهید مطهری|مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت»]] نسبت به سایر مقالات این کتاب با ارزش‌تر قلمداد شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۲–۳۰۳.</ref> مطهری در این مقاله اجتهاد را جزء افتخارات [[فقه شیعه]] دانسته و [[اخباری‌گری]] را، که به رکود در موضوع اجتهاد می‌انجامد، جریان فکری خردستیز در عالم تشیع معرفی می‌کند. مطهری سپس به موضوع [[تقلید]] می‌پردازد، و با تقسیم‌بندی آن به تقلید مشروع و تقلید ممنوع، تقلید کورکورانه و سرسپردگی را در نظر اسلام رد کرده و تقلید مشروع، که تقلید از مجتهدان است، را مشروع قلمداد می‌کند. مطهری بحث ممنوعیت جواز تقلید از میت در فقه را از جمله مسائل بسیار مهم و اساسی فقه شیعه می‌داند و آن را باعث تکامل [[علوم اسلامی]] می‌داند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۳–۳۰۴.</ref>
مطهری با انتقاد از وضعیت [[مرجعیت شیعه]] و ناکارآمدی‌های آن را برای جهان جدید در پایان مقاله خود دو پیشنهاد مشخص برای پویایی اجتهاد مطرح می‌کند: یکی اینکه لزومی ندارد مردم در همه مسائل خود از یک نفر تقلید کنند و بهتر است فقه نیز مانند سایر علوم در عصر جدید تخصصی شود؛ دیگری پیشنهاد همکاری و همفکری میان فقها برای رشد علمی و انطباق با زمانه است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۳–۳۰۴.</ref>
مطهری با انتقاد از وضعیت [[مرجعیت شیعه]] و ناکارآمدی‌های آن را برای جهان جدید در پایان مقاله خود دو پیشنهاد مشخص برای پویایی اجتهاد مطرح می‌کند: یکی اینکه لزومی ندارد مردم در همه مسائل خود از یک نفر تقلید کنند و بهتر است فقه نیز مانند سایر علوم در عصر جدید تخصصی شود؛ دیگری پیشنهاد همکاری و همفکری میان فقها برای رشد علمی و انطباق با زمانه است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۳–۳۰۴.</ref>


خط ۹۶: خط ۹۶:


=== انتظارات مردم از مراجع ===
=== انتظارات مردم از مراجع ===
[[مهدى بازرگان]] در مقاله خود به‌دلیل روحانى نبودنش از منظرى متفاوت و بیرونى به مشکلات مرجعیت و [[روحانیت]] نگریسته است. مقاله او به‌لحاظ محتوا، که دربرگیرنده انتظارات مردم از مراجع و روحانیت است، بسیار مهم تلقى شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸-۳۰۹.</ref> بازرگان در این مقاله با پذیرش این نکته که اسلام دینى سیاسى و اجتماعى است، نتیجه مى‌گیرد که چنین دینى باید بتواند به پرسش‌هاى عصر جدید پاسخ دهد. او سازوکار [[اجتهاد]] در شیعه را جهت پاسخ‌گویى به این پرسش‌ها ارزیابى مى‌کند و از این لحاظ کارکرد مراجع و روحانیت را در عصر جدید خلاف انتظاراتى قلمداد مى‌کند که از آنها وجود دارد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۹.</ref> دیدگاه‌هاى بازرگان در مورد دستگاه روحانیت یکى از مهم‌ترین نقدهایى دانسته شده که در این مجموعه مقالات مطرح شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۹.</ref> بازرگان این دستگاه را به هیچ عنوان مناسب با شرایط و مقتضیات زمانه نمى‌داند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۹.</ref>
مهدى بازرگان (۱۲۸۶–۱۳۷۳ش)، مشهور به [[مهندس بازرگان]]، سیاستمدار و پژوهشگر نوگرای دینی و قرآنی، در مقاله خود به‌دلیل روحانى نبودنش از منظرى متفاوت و بیرونى به مشکلات مرجعیت و [[روحانیت]] نگریسته است. مقاله او به‌لحاظ محتوا، که دربرگیرنده انتظارات مردم از مراجع و روحانیت است، بسیار مهم تلقى شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸-۳۰۹.</ref> بازرگان در این مقاله با پذیرش این نکته که اسلام دینى سیاسى و اجتماعى است، نتیجه مى‌گیرد که چنین دینى باید بتواند به پرسش‌هاى عصر جدید پاسخ دهد. او سازوکار [[اجتهاد]] در شیعه را جهت پاسخ‌گویى به این پرسش‌ها ارزیابى مى‌کند و از این لحاظ کارکرد مراجع و روحانیت را در عصر جدید خلاف انتظاراتى قلمداد مى‌کند که از آنها وجود دارد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۹.</ref> دیدگاه‌هاى بازرگان در مورد دستگاه روحانیت یکى از مهم‌ترین نقدهایى دانسته شده که در این مجموعه مقالات مطرح شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۹.</ref> بازرگان این دستگاه را به هیچ عنوان مناسب با شرایط و مقتضیات زمانه نمى‌داند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۹.</ref>


=== روحانیت در اسلام و در میان مسلمین ===
=== روحانیت در اسلام و در میان مسلمین ===
{{نوشتار اصلی|مقاله «روحانیت در اسلام و در میان مسلمین» شهید بهشتی}}
{{نوشتار اصلی|مقاله «روحانیت در اسلام و در میان مسلمین» شهید بهشتی}}
[[سید محمد بهشتى]] در مقاله خود، ضمن توضیح سازمان روحانیت در سایر ادیان، این سؤال اساسى را مطرح مى‌کند که آیا اسلام طبقه روحانیت دارد؛ طبقه‌ای که اختصاصی باشد و نگهبانى از دین وظیفه اختصاصى آن باشد و براى انجام آن مزایاى مالى و غیرمالى خاص مقرر شده باشد. پاسخ بهشتى به این سؤال منفى است؛ زیرا از نظر او در اسلام کسب علم و معارف در انحصار طبقه خاصى نیست و براى روحانیت هیچ‌گونه امتیاز طبقاتى مقرر نشده است. از نظر بهشتی، در اسلام سِمت خاصی به نام روحانیت، نظیر آنچه در ادیان دیگر است، وجود ندارد. بهشتى با طرح [[وجوب کفایى]] تحقیق در رشته‌هاى مختلف علوم دینی در شرایط غیبت، ضرورت وجود روحانیت را اثبات می‌کند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۱-۳۰۲.</ref>
[[سید محمد بهشتى]] (۱۳۰۷–۱۳۶۰ش)، مشهور به [[شهید بهشتی]]، از چهره‌های مشهور نهضت اسلامی و از رهبران انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ش، در مقاله خود، ضمن توضیح سازمان روحانیت در سایر ادیان، این سؤال اساسى را مطرح مى‌کند که آیا اسلام طبقه روحانیت دارد؛ طبقه‌ای که اختصاصی باشد و نگهبانى از دین وظیفه اختصاصى آن باشد و براى انجام آن مزایاى مالى و غیرمالى خاص مقرر شده باشد. پاسخ بهشتى به این سؤال منفى است؛ زیرا از نظر او در اسلام کسب علم و معارف در انحصار طبقه خاصى نیست و براى روحانیت هیچ‌گونه امتیاز طبقاتى مقرر نشده است. از نظر بهشتی، در اسلام سِمت خاصی به نام روحانیت، نظیر آنچه در ادیان دیگر است، وجود ندارد. بهشتى با طرح [[وجوب کفایى]] تحقیق در رشته‌هاى مختلف علوم دینی در شرایط غیبت، ضرورت وجود روحانیت را اثبات می‌کند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۱-۳۰۲.</ref>


=== مشکل اساسی در سازمان روحانیت ===
=== مشکل اساسی در سازمان روحانیت ===
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
=== تمرکز و عدم تمرکز در مرجعیت و فتوا ===
=== تمرکز و عدم تمرکز در مرجعیت و فتوا ===


[[سید محمود طالقانى]] در مقاله خود، ضمن تأکید بر این که ابدیت آیین اسلام به اصل اجتهاد وابسته است، با بیان دلایلى معتقد است که تمرکز در فتوا نه دلیل فقهى دارد، نه به مصلحت [[دین]] و جامعه اسلامی است. او حتی تمرکز را موجب استبداد دینى می‌داند که خلاف کارویژه روحانیت است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۷.</ref> طالقانی اداره شورایى مرجعیت را مناسب‌تر به حال اسلام و مسلمانان می‌داند. راهکار او تشکیل شوراى فتوایى به ریاست یک یا چند تن از علماى بزرگ و مورد قبول عامه در یکى از مراکز علمى در هر ماه یا چند ماه یکبار است تا مسائل اختلافى و موضوعات مطرح گردد و از طرف مجتهدان ابراز نظر شود. طالقانى در این نظریه خود مشخصاً لحاظ مقتضیات زمان و مکان را براى [[اجتهاد]] و صدور فتوا مورد توجه قرار داده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸.</ref>
[[سید محمود طالقانى]] (۱۲۸۹–۱۳۵۸ش) [[فقیه]]، مفسر قرآن، محقق نوگرای اسلامی، از چهره‌های شاخص [[نهضت ملی|نهضت آزادی ایران]] و از پایه‌گذاران انقلاب اسلامی، در مقاله خود، ضمن تأکید بر این که ابدیت آیین اسلام به اصل اجتهاد وابسته است، با بیان دلایلى معتقد است که تمرکز در فتوا نه دلیل فقهى دارد، نه به مصلحت [[دین]] و جامعه اسلامی است. او حتی تمرکز را موجب استبداد دینى می‌داند که خلاف کارویژه روحانیت است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۷.</ref> طالقانی اداره شورایى مرجعیت را مناسب‌تر به حال اسلام و مسلمانان می‌داند. راهکار او تشکیل شوراى فتوایى به ریاست یک یا چند تن از علماى بزرگ و مورد قبول عامه در یکى از مراکز علمى در هر ماه یا چند ماه یکبار است تا مسائل اختلافى و موضوعات مطرح گردد و از طرف مجتهدان ابراز نظر شود. طالقانى در این نظریه خود مشخصاً لحاظ مقتضیات زمان و مکان را براى [[اجتهاد]] و صدور فتوا مورد توجه قرار داده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸.</ref>


نظریه و راهکار طالقانى در خصوص شورایى‌شدن فتوا و مرجعیت را اولین پیشنهاد در نوع خود در رهبرى دینى شیعه در امور تکلیفى به‌شمار برده‌اند و آن را بسیار شایان توجه دانسته‌اند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸.</ref> طالقانی وجوب رجوع به اعلم در تقلید، که نظر بسیارى از فقهاى متأخر است، را رد مى‌کند و معتقد است که موضوع آن یا محال است یا براى مردم دشوار است و اساساً با سهل‌بودن شریعت اسلام سازگاری ندارد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸.</ref>
نظریه و راهکار طالقانى در خصوص شورایى‌شدن فتوا و مرجعیت را اولین پیشنهاد در نوع خود در رهبرى دینى شیعه در امور تکلیفى به‌شمار برده‌اند و آن را بسیار شایان توجه دانسته‌اند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸.</ref> طالقانی وجوب رجوع به اعلم در تقلید، که نظر بسیارى از فقهاى متأخر است، را رد مى‌کند و معتقد است که موضوع آن یا محال است یا براى مردم دشوار است و اساساً با سهل‌بودن شریعت اسلام سازگاری ندارد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸.</ref>


=== تقلید اعلم یا شورای فتوا ===
=== تقلید اعلم یا شورای فتوا ===
[[سید مرتضى جزایرى]] در این مقاله شرط اعلم‌بودن مرجع را رد مى‌کند و شورایى‌بودن مرجعیت را مى‌پذیرد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸.</ref> گفته شده که جزایرى در این مقاله، مانند طالقانی، به شکل قابل توجهى گرایش به نگرش‌هاى دموکراتیک به مباحث اسلامی دارد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸.</ref> طرح شورایى‌بودن مرجعیت براى فهم مسائل دینى توسط این دو و اصرار آنها در توجیه فقهى این نظریه و مبتنى‌کردن آن بر مقوله [[اجماع]] و شهرت از جمله دیدگاه‌هاى جدید در اندیشه این متفکران شیعه قلمداد شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸.</ref>
[[سید مرتضى جزایرى]] (۱۳۰۹–۱۳۸۷ش)، فقیه شیعه و از نویسندگان نوگرای دینی و از مبارزان علیه [[رژیم پهلوی]]، در این مقاله شرط اعلم‌بودن مرجع را رد مى‌کند و شورایى‌بودن مرجعیت را مى‌پذیرد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸.</ref> گفته شده که جزایرى در این مقاله، مانند طالقانی، به شکل قابل توجهى گرایش به نگرش‌هاى دموکراتیک به مباحث اسلامی دارد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸.</ref> طرح شورایى‌بودن مرجعیت براى فهم مسائل دینى توسط این دو و اصرار آنها در توجیه فقهى این نظریه و مبتنى‌کردن آن بر مقوله [[اجماع]] و شهرت از جمله دیدگاه‌هاى جدید در اندیشه این متفکران شیعه قلمداد شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۸.</ref>


=== مزایا و خدمات مرحوم آیت‌الله بروجردی ===
=== مزایا و خدمات مرحوم آیت‌الله بروجردی ===
۶٬۸۷۷

ویرایش