trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{در دست ویرایش|کاربر=Shamloo}} {{شروع متن}} {{سوال}} علت انتشار کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت در سال ۱۳۴۱ش چه بوده است؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} {{درگاه|حوزه و روحانیت}} سید محمد بهشتى در مقاله خود، ضمن توضیح سازمان روحانیت در سایر ادیان، این سؤال اساسى...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
نظر شهید بهشتی راجع به روحانیت چه بوده است؟ آیا او طبقهای بهعنوان روحانیت را نفی کرده است؟ | |||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
سید محمد بهشتى در مقاله خود، ضمن توضیح سازمان روحانیت در سایر ادیان، این سؤال اساسى را مطرح مىکند که آیا اسلام طبقه روحانیت دارد که طبقهای اختصاصی است و نگهبانى از دین وظیفه اختصاصى آنهاست و براى انجام آن مزایاى مالى و غیرمالى خاص مقرر شده است. پاسخ بهشتى به این سؤال منفى است؛ زیرا در اسلام کسب علم و معارف در انحصار طبقه خاصى نیست و براى روحانیت هیچگونه امتیاز طبقاتى مقرر نشده است. از نظر او در اسلام سمت خاصی به نام روحانیت، نظیر آنچه در ادیان دیگر است، وجود ندارد. بهشتى با طرح وجوب کفایى تحقیق در رشتههاى مختلف علوم دینی در شرایط غیبت، ضرورت وجود روحانیت را اثبات میکند. | سید محمد بهشتى در مقاله خود، ضمن توضیح سازمان روحانیت در سایر ادیان، این سؤال اساسى را مطرح مىکند که آیا اسلام طبقه روحانیت دارد که طبقهای اختصاصی است و نگهبانى از دین وظیفه اختصاصى آنهاست و براى انجام آن مزایاى مالى و غیرمالى خاص مقرر شده است. پاسخ بهشتى به این سؤال منفى است؛ زیرا در اسلام کسب علم و معارف در انحصار طبقه خاصى نیست و براى روحانیت هیچگونه امتیاز طبقاتى مقرر نشده است. از نظر او در اسلام سمت خاصی به نام روحانیت، نظیر آنچه در ادیان دیگر است، وجود ندارد. بهشتى با طرح وجوب کفایى تحقیق در رشتههاى مختلف علوم دینی در شرایط غیبت، ضرورت وجود روحانیت را اثبات میکند. | ||
او در ادامه از روحانیت شکل گرفته در تاریخ مسلمانان انتقاد شدیدى کرده و از روحانیت منزه و پاک که در هر دوره اى نیز وجود داشته تمجید و دفاع مى کند و تإکید مى نماید که در عصر ما نیز باید روحانیان واقعى از کسانى که صرفا لباس روحانیت دارند باز شناخته شوند.32 بهشتى از این که در دوره کنونى صرفا لباس, علامت روحانیت شده ناراضى است33 و معتقد است ساختار اجتماعى ما نیز عملا به نحوى رفتار مى کند که فرصت سوء استفاده از لباس روحانیت را فراهم مىآورد. | او در ادامه از روحانیت شکل گرفته در تاریخ مسلمانان انتقاد شدیدى کرده و از روحانیت منزه و پاک که در هر دوره اى نیز وجود داشته تمجید و دفاع مى کند و تإکید مى نماید که در عصر ما نیز باید روحانیان واقعى از کسانى که صرفا لباس روحانیت دارند باز شناخته شوند.32 بهشتى از این که در دوره کنونى صرفا لباس, علامت روحانیت شده ناراضى است33 و معتقد است ساختار اجتماعى ما نیز عملا به نحوى رفتار مى کند که فرصت سوء استفاده از لباس روحانیت را فراهم مىآورد. | ||
وى حساسیت زیادى به بهره گیرى از لباس روحانیت در شرایط جامعه ایران از خود نشان مى دهد و توضیح مى دهد که انتخاب چنین پوسشى عادتى بیش نبوده و هیچ گاه نباید بیش از آنچه است تلقى شود.35 او در نتیجه گیرى مقاله خود چهار نکته را به شرح ذیل مورد توجه قرار مى دهد: | وى حساسیت زیادى به بهره گیرى از لباس روحانیت در شرایط جامعه ایران از خود نشان مى دهد و توضیح مى دهد که انتخاب چنین پوسشى عادتى بیش نبوده و هیچ گاه نباید بیش از آنچه است تلقى شود.35 او در نتیجه گیرى مقاله خود چهار نکته را به شرح ذیل مورد توجه قرار مى دهد: |