automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (←محتوا) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (←محتوا) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
}} | }} | ||
{{درگاه|امام حسین}} | {{درگاه|امام حسین}} | ||
'''لؤلؤ و مرجان''' کتابی است در رد خرافات درباره عاشورا و امام حسین(ع). این کتاب نوشته [[میرزا حسین نوری]] از محدثان بزرگ قرن چهاردهم قمری است. نویسنده کتاب، انگیزه خود را از نوشتن کتاب، از بین بردن خرافه و دروغ در حوزه تبلیغ، به ویژه در مراسم و مجالس عاشورا دانسته است. | '''لؤلؤ و مرجان''' کتابی است در رد خرافات درباره عاشورا و امام حسین(ع). این کتاب نوشته [[میرزا حسین نوری]](درگذشته ۱۳۲۰ق) از محدثان بزرگ قرن چهاردهم قمری است. نویسنده کتاب، انگیزه خود را از نوشتن کتاب، از بین بردن خرافه و دروغ در حوزه تبلیغ، به ویژه در مراسم و مجالس عاشورا دانسته است. | ||
کتاب نوشته میرزا حسین نوری در دو بخش به اخلاص در عبادت و پرهیز از ریا، و نیز ارزش صدق و راستگویی میپردازد. | کتاب نوشته میرزا حسین نوری در دو بخش به اخلاص در عبادت و پرهیز از ریا، و نیز ارزش صدق و راستگویی میپردازد. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
وی در هجدهم شوال ۱۲۵۴، در «یالو»، از روستاهای شهر «نور» مازندران (طبرستان) به دنیا آمد. او در تهران با شیخ عبد الرحیم بروجردی (پدر همسرش) آشنا شد و از وی بهرهها برد. سپس همراه او در سال ۱۲۷۳ق، به عراق هجرت نمود و پس از نزدیک چهار سال اقامت در نجف و بازگشت به تهران، دوباره به عراق سفر کرد و چندی ملازم آیتالله شیخ عبد الحسین تهرانی مشهور به «شیخ العراقین» بود. پس از مراجعت به وطن و عزیمت به حج، به نجف بازگشت و در درس آیة اللَّه مجدّد شیرازی (میرزا سیّد حسن/ میرزای بزرگ)، شرکت جست و در سال ۱۲۹۲ ق، همراه وی به سامرّا مهاجرت نمود. در آن جا نیز پس از یک بار مراجعت به وطن و انجام دو سفر حج، به سامرّا بازگشت و در آن جا ماند تا این که استادش در سال ۱۳۱۲ق، وفات یافت. دو سال بعد، عازم نجف گردید تا در آن جا بماند؛ اما پس از چند روز تحمّل بیماری، در سال ۱۳۲۰ق، درگذشت.<ref>وفایی، مرتضی، تاریخ حدیث شیعه از آغاز سده چهاردهم هجری تا امروز، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ۱۳۹۰ش، ص۲۳ و ۲۴.</ref> | وی در هجدهم شوال ۱۲۵۴، در «یالو»، از روستاهای شهر «نور» مازندران (طبرستان) به دنیا آمد. او در تهران با شیخ عبد الرحیم بروجردی (پدر همسرش) آشنا شد و از وی بهرهها برد. سپس همراه او در سال ۱۲۷۳ق، به عراق هجرت نمود و پس از نزدیک چهار سال اقامت در نجف و بازگشت به تهران، دوباره به عراق سفر کرد و چندی ملازم آیتالله شیخ عبد الحسین تهرانی مشهور به «شیخ العراقین» بود. پس از مراجعت به وطن و عزیمت به حج، به نجف بازگشت و در درس آیة اللَّه مجدّد شیرازی (میرزا سیّد حسن/ میرزای بزرگ)، شرکت جست و در سال ۱۲۹۲ ق، همراه وی به سامرّا مهاجرت نمود. در آن جا نیز پس از یک بار مراجعت به وطن و انجام دو سفر حج، به سامرّا بازگشت و در آن جا ماند تا این که استادش در سال ۱۳۱۲ق، وفات یافت. دو سال بعد، عازم نجف گردید تا در آن جا بماند؛ اما پس از چند روز تحمّل بیماری، در سال ۱۳۲۰ق، درگذشت.<ref>وفایی، مرتضی، تاریخ حدیث شیعه از آغاز سده چهاردهم هجری تا امروز، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ۱۳۹۰ش، ص۲۳ و ۲۴.</ref> | ||
میرزا حسین نوری | میرزا حسین نوری معروف به محدث نوری، از شاگردان برجسته میرزای شیرازی است. او پژوهشگر پرکار بود و در دانش [[رجال]] و کتابشناسی تحقیقات ارزندهای را عرضه کرد. محدث نوری شاگردان موفق و تأثیرگذاری را در حوزه تاریخ و حدیث و رجال تربیت کرد. وی افزون بر کارهای پژوهشی و تألیفی چون [[مستدرکالوسائل]] در حوزه حدیث، واعظ بود، به منبر میرفت، و مرثیه میخواند.<ref>صادقی غلامرضا، «چند اثر پیرایهزدا از فرهنگ دینی»، نشریه حوزه، شماره ۱۵۳، ص۷.</ref> [[شیخ عباس قمی]] از شاگردان میرزا حسین نوری بود.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، ۱۳۹۰ش، صدرا، ج۱۷، ص۷۱.</ref> | ||
شهید مطهری میرزا حسین نوری را محدثی متبحر و مردی با ایمان توصیف میکند.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، ۱۳۹۰ش، صدرا، ج۱۷، ص۷۱.</ref> | |||
== معرفی و جایگاه == | == معرفی و جایگاه == | ||
خط ۵۵: | خط ۵۷: | ||
محدث نوری از نفوذ تحریف و خرافه به حوزه عزاداری و مرثیهخوانی، در نگرانی شدید به سر میبرد. و برای پیراستن این مراسم مقدس و معنوی از پیرایهها و دروغها، دست به قلم برد و کتاب لؤلؤ و مرجان را نوشت.<ref>صادقی غلامرضا، «چند اثر پیرایهزدا از فرهنگ دینی»، نشریه حوزه، شماره ۱۵۳، ص۷.</ref> | محدث نوری از نفوذ تحریف و خرافه به حوزه عزاداری و مرثیهخوانی، در نگرانی شدید به سر میبرد. و برای پیراستن این مراسم مقدس و معنوی از پیرایهها و دروغها، دست به قلم برد و کتاب لؤلؤ و مرجان را نوشت.<ref>صادقی غلامرضا، «چند اثر پیرایهزدا از فرهنگ دینی»، نشریه حوزه، شماره ۱۵۳، ص۷.</ref> | ||
انگیزه اصلی تألیف این کتاب، آنگونه که خود وی یادآور | انگیزه اصلی تألیف این کتاب، آنگونه که خود وی یادآور شده، از بین بردن خرافه و دروغ در حوزه تبلیغ، به ویژه در مراسم و مجالس عاشورا بوده است؛ موضوعی که افزون بر بدعتگستری و دروغپراکنی درباره سید شهیدان، چهره شیعه را در جهان بد جلوهگر میسازد و مردم را از گرایش به مکتب اهلبیت(ع) بازمیدارد. آنچه به تلاش علمی و افشاگریهای بهنگام و بایسته محدث نوری در اینباره شتاب داد، شکوه طلبهای به نام مولوی سیدمرتضی جانپوری، از طلاب هند بود که از رواج خرافه و دروغپرداری در مجاس وعظ و روضه شیعیان هند گله داشت. وی، از محدث نوری خواست در اینباره به واعظان هشدار دهد. این خود انگیزه محدث نوری را در مبارزه با خرافه و تحریف بیشتر کرد.<ref>صادقی غلامرضا، «چند اثر پیرایهزدا از فرهنگ دینی»، نشریه حوزه، شماره ۱۵۳، ص۷.</ref> | ||
این | محدث نوری این عامل عمده را موجب دروغپردازی در مرثیهسرایی در عزاداری برای امام حسین(ع) میداند که احادیثی که توصیه به گریانیدن در مصیبت آن حضرت میکنند مطلق هستند، بنا بر این هر چه سبب گریه کردن مردم گردد هر چند دروغ باشد، نیکو است، و فضای این روایات آن است که آنچه در نکوهش دروغ وارد شده هر چند که در نهایت اعتبار است ولی اختصاص به غیر از ذکر مصیبت ابا عبداللَّه دارد!<ref>محمدی ریشهری، محمد، فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سید الشهداء، ص۵۸.</ref> | ||
== نظر شهید مطهری درباره کتاب لؤلؤ و مرجان == | |||
شهید مطهری کتاب لؤلؤ و مرجان را مورد ستایش قرار میدهد و آن را کتاب فوقالعاده خوبی توصیف میکند: | |||
* «در این کتاب راجع به وظایف اهل منبر سخن گفته است. همه این کتاب در دو فصل است: یک فصل [در] اخلاص، یعنی خلوص نیت، که شرط اول گوینده، خطیب، واعظ، روضه خوان خلوص نیت است، که وقتی منبر میرود، روضه میخواند به طمع پول نباشد، به طمع دیگری نباشد. پایه دوم صدق و راستی است و در اینجاست که موضوع راست گفتن و موضوع دروغ گفتن [را مطرح کرده است.] انواع دروغها [را بیان کرده،] که من خیال نمیکنم در هیچ کتابی در باره دروغ به طورکلی، به اندازهای که در این کتاب بحث شده است [بحث شده باشد.] اخبار و روایاتش و انواع دروغ آنجا ذکر و تشریح شده است.»<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، ۱۳۹۰ش، صدرا، ج۱۷، ص۷۱.</ref> | |||
* «چنین کتابی شاید در دنیا وجود نداشته باشد. عجیب این مرد تبحّر به خرج داده است! این مردِ بزرگ، در همین کتاب خودش نمونههایی، آن هم نمونههایی از دروغهایی که معمول است و اینها را به این حادثه بزرگ، حادثه تاریخی کربلا، نسبت میدهند ذکر کرده است. آنچه که من عرض میکنم غالباً یا همه آن، همانهایی است که مرحوم حاجی نوری هم از آنها ناله کرده است، و حتی این مرد بزرگ صریحاً میگوید: امروز باید عزای حسین را گرفت، اما برای حسین در عصر ما یک عزای جدیدی است که در گذشته نبوده است و آن عزای جدید این همه دروغهاست که درباره حادثه کربلا گفته شده است.»<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، ۱۳۹۰ش، صدرا، ج۱۷، ص۷۱.</ref> | |||
* «من این کتاب را از اول تا آخر خواندم، فوقالعاده تحت تأثیر آن قرار گرفتم و مکرر در مکرر از این کتاب ترویج و تبلیغ کردهام؛ راجع به دستور برای اهل منبر و انتقاد از بعضی اهل منبر که شرایط تبلیغ دین را رعایت نمیکنند.»<ref>مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، تهران، صدرا، ص۱۶۹.</ref> | |||
== محتوا == | == محتوا == | ||
کتاب لؤلؤ و مرجان در یک مقدمه و در دو فصل تنظیم شده است: | کتاب لؤلؤ و مرجان در یک مقدمه و در دو فصل تنظیم شده است: | ||
فصل | '''فصل اول''': در اخلاص در عبادت و روضهخوانی و پرهیز از ریا. | ||
'''فصل دوم''': در ارزش صدق و راستگویی. | |||
مؤلف در فصل دوم به شرح، درباره مباحث مربوط به دروغ، بحث کرده است. مانند اقسام دروغ، توریه، دروغ مصلحتآمیز، دروغهای رایج در میان روضهخوانان، به ویژه درباره وقایع عاشورا و تعزیه و زیارت ائمه. پس از آن وظایف عالمان در برخورد با دروغپردازان و خرافهگستران را برشمرده است و با عنایت به آیه: {{قرآن|وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ|ترجمه=و از گفتار باطل اجتناب ورزيد.|سوره=حج|آیه=۳۰}}» و آیات دیگر به طلاب و واعظان هشدار داده از نقل و شنیدن چنین یاوههایی باید دوری گزید.<ref>صادقی غلامرضا، «چند اثر پیرایهزدا از فرهنگ دینی»، نشریه حوزه، شماره ۱۵۳، ص۷.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |