۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
برخی افراد به اطلاق و ثابت بودن اخلاق تصریح کردهاند. عالمان اخلاق اسلامی و کانت فیلسوف آلمانی و افلاطون از جمله این افراد هستند. البته برخی افراد با اینکه تصریح به این مطلب نکردهاند اما مبانی آنها متناسب با اطلاق اخلاق است و از جمله آنها میتوان از سقراط و ارسطو یاد کرد. | برخی افراد به اطلاق و ثابت بودن اخلاق تصریح کردهاند. عالمان اخلاق اسلامی و کانت فیلسوف آلمانی و افلاطون از جمله این افراد هستند. البته برخی افراد با اینکه تصریح به این مطلب نکردهاند اما مبانی آنها متناسب با اطلاق اخلاق است و از جمله آنها میتوان از سقراط و ارسطو یاد کرد. | ||
در مقابل گروهی تصریح به نسبیت اخلاق داشتهاند. مارکس، انگلس، هیوم و ادوارد موری، از | در مقابل گروهی تصریح به نسبیت اخلاق داشتهاند. مارکس، انگلس، هیوم و ادوارد موری، از این افراد هستند و تعدادی نیز اظهاراتشان ظهور در نسبیت اخلاق دارد که از آنها میتوان از اسپنسر یاد کرد.<ref>غرویان، محسن، فلسفه اخلاق از دیدگاه اسلام، انتشارات یمین، ۱۳۷۷، ص۱۰۶.</ref> | ||
عالمان اخلاق اسلامی، قائل به اطلاق و ثابتبودن مفاهیم اخلاقی هستند. مبنای نظریه آنها [[عدلیه|تئوری حُسن و قُبح عقلی]] است. نظریه حسن و قبح عقلی این است که عقل در نخستین برخورد، به حسن و قبح پارهای از افعال اطلاع مییابد و اینها همان بدیهیات عقلی عملی هستند. حکم مواردی مانند عدل و احسان، ظلم و عدوان، راستگوئی و امانتداری، دروغگویی و خیانت و نظایر آنها توسط عقل ثابت بوده و تغییر نمییابد. | |||
درباره ملاک احکام عقلی نظریات گوناگونی مطرح شده است. بعضی آن را رعایت اهداف و مصالح میدانند. عدهای کمال و نقص نفسانی را ملاک حکم عقل به حُسن و قبح افعال دانستهاند. برخی نیز معتقدند این مفاهیم کلی با فطرت و سرشت پاک و طبیعت معنوی و ملکوتی انسان هماهنگ است. | |||
«حسن و قبح امور، از فطرت انسانی سرچشمه میگیرد، فطرتی که در تمام انسانها یکسان بوده و در تمام ادوار یک نوع غرایز و تمایلات بر او حکومت کرده است و آفرینش با یک رشته امور خمیره شده و در عمق ذات او قرار گرفته است… انسان قرن بیستم از نظر فطرت و روحیه و غریزه و تمایلات ثابت، همان انسان قرن دهم است… مثلاً دروغ، خیانت، هرزگی و بی بند و باری پیوسته زشت و بد و تباه کننده اجتماع بوده و هست، از این نظر باید تحریم و ممنوعیت آنها ابدی و دائمی باشد؛ زیرا اگر چه قیافه اجتماع عوض میشود، ولی زیان این اعمال همانست که بوده است… همچنین قوانین مربوط به تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی و سجایای انسانی.<ref>سبحانی، حُسن و قبح عقلی یا پایههای اخلاق جاودان، ص۱۳۸.</ref>» | «حسن و قبح امور، از فطرت انسانی سرچشمه میگیرد، فطرتی که در تمام انسانها یکسان بوده و در تمام ادوار یک نوع غرایز و تمایلات بر او حکومت کرده است و آفرینش با یک رشته امور خمیره شده و در عمق ذات او قرار گرفته است… انسان قرن بیستم از نظر فطرت و روحیه و غریزه و تمایلات ثابت، همان انسان قرن دهم است… مثلاً دروغ، خیانت، هرزگی و بی بند و باری پیوسته زشت و بد و تباه کننده اجتماع بوده و هست، از این نظر باید تحریم و ممنوعیت آنها ابدی و دائمی باشد؛ زیرا اگر چه قیافه اجتماع عوض میشود، ولی زیان این اعمال همانست که بوده است… همچنین قوانین مربوط به تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی و سجایای انسانی.<ref>سبحانی، حُسن و قبح عقلی یا پایههای اخلاق جاودان، ص۱۳۸.</ref>» |