۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
واقفیه درباره تفسیر توقف خود با یکدیگر اختلاف پیدا کردند و همین موجب اختلاف میان آنان و پیدایش زیرمجموعههایی در میان آنان شد: | واقفیه درباره تفسیر توقف خود با یکدیگر اختلاف پیدا کردند و همین موجب اختلاف میان آنان و پیدایش زیرمجموعههایی در میان آنان شد: | ||
* گروهی از واقفیه معتقد بودند که امام کاظم(ع) زنده است و از دنیا نرفته و هیچ وقت نخواهد رفت تا اینکه شرق و غرب عالم را تحت سیطره خود درآورد و [[عدل]] | * گروهی از واقفیه معتقد بودند که امام کاظم(ع) زنده است و از دنیا نرفته و هیچ وقت نخواهد رفت تا اینکه شرق و غرب عالم را تحت سیطره خود درآورد و [[عدل]] را در آن برقرار کند. آنان امام(ع) را [[مهدی]] میپنداشتند و معتقد بودند که پنهانی از زندان خارج و از دیدههای مردم غایب گردیده؛ اما حکومت مدعی مرگ او شده است.<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ترجمه محمدجواد مشکور، تهران، بنياد فرهنگ ايران، ۱۳۵۳ش، ص۱۱۸.</ref> | ||
* عدهای دیگر از واقفيه، که به بشیریه مشهور شدند، وفات امام کاظم(ع) را انکار | * عدهای دیگر از واقفيه، که به بشیریه مشهور شدند، وفات امام کاظم(ع) را انکار کردند، عقیده داشتند که او زندانی هم نشده و غایب شده است و مهدی موعود است. از نظر آنان، امام کاظم(ع) در هنگام غیبت یکی از اصحاب خود به نام محمد بن بشیر را وصی خود کرده و علوم مورد نیاز شیعیان را نیز به او منتقل کرده است. آنان پس از مرگ محمد بن بشیر پسر او سمیع بن محمد را نایب امام(ع) دانستند و این سلسله را تا ظهور و قیام امام(ع) پایدار میدانستند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۱۱۹.</ref> | ||
* گروهی دیگر از آنان شهادت امام کاظم(ع) را تأیید کردند، ولی چون او را قائم میدانستند، قائل به رجعت و قیام او برای برقراری عدل و داد در عالم شدند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۱۱۹.</ref> | * گروهی دیگر از آنان شهادت امام کاظم(ع) را تأیید کردند، ولی چون او را قائم میدانستند، قائل به رجعت و قیام او برای برقراری عدل و داد در عالم شدند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۱۱۹.</ref> | ||
* برخی از واقفیه معتقد بودند که امام کاظم(ع) به شهادت رسیده ولی چون قائم است، دوباره زنده میشود و در جایی پنهان میگردد. در این دوره، یارانش با او دیدار میکنند و او آنان را امر و نهی میکند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> | * برخی از واقفیه معتقد بودند که امام کاظم(ع) به شهادت رسیده ولی چون قائم است، دوباره زنده میشود و در جایی پنهان میگردد. در این دوره، یارانش با او دیدار میکنند و او آنان را امر و نهی میکند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> | ||
*عدهای | *عدهای به وفات امام کاظم(ع) معتقد بودند و شهادت او را انکار میکردند. آنان معتقد به [[رجعت|رجعت امام(ع)]] بودند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۱۱۹.</ref> | ||
*بعضی | *بعضی امام کاظم(ع) را زنده میدانستند و امامان پس از او، چون امام رضا(ع)، را امام نمیدانستند و جانشینانی برمیشمردند که یکی پس از دیگری میآیند تا امام(ع) برانگیخته شود. از نظر آنان، در دوران غیبت امام(ع) لازم است تا مردم از جانشینان او اطاعت کنند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۱۱۹-۱۲۰.</ref> | ||
*گروهی | *گروهی درباره حقیقت امر دچار تردید بودند؛ آنان معتقد بودند که با توجه به اخبار امام کاظم(ع) مهدی و قائم است. آنان اخبار مربوط به عاقبت امام(ع)، که همانند پدرانش وفات بود، را نیز غیر قابل انکار میدیدند. این دو موضوع موجب شد تا آنان در مرگ یا حیات امام(ع) توقف کنند و روشن شدن حقیقت را به زمان قیام او موکول کنند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۱۲۱.</ref> | ||
== منابع == | |||
==منابع== | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{شاخه | {{شاخه |