trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
ابن العماد محل تولد وی را مطخلشارش، شهری از شهرهای منطقه غرناطه میداند که در آخر شوال ۶۵۴ق متولد شده است. سپس مینویسد: «ابوحیان به «النفزی» نیز مشهور است و این شهرت به خاطر انتسابش به نفزه، قبیله ای از بربر است… ابوحیان در مدت حیات خود به شهرهای مختلف سفر کرده و نزد بزرگان علمی دوره خودش، شاگردی نموده است و تعداد اساتید وی حدود ۴۵۰ نفر بوده است. ابن العماد آثار دیگری نیز از وی نام میبرد از جمله «الابیات الوافیه فی علم القافیه» «الوهّاج فی اختصار المنهاج» «التنحیل» خلاصه ای از شرح تسهیل. «الاسفار».<ref name=":0">ر. ک. حنبلی، ابن العماد، شذرات الذهب، بیروت، دارابن کثیر، ۱۴۰۶ق، ج۸. ص ۲۵۱.</ref> | ابن العماد محل تولد وی را مطخلشارش، شهری از شهرهای منطقه غرناطه میداند که در آخر شوال ۶۵۴ق متولد شده است. سپس مینویسد: «ابوحیان به «النفزی» نیز مشهور است و این شهرت به خاطر انتسابش به نفزه، قبیله ای از بربر است… ابوحیان در مدت حیات خود به شهرهای مختلف سفر کرده و نزد بزرگان علمی دوره خودش، شاگردی نموده است و تعداد اساتید وی حدود ۴۵۰ نفر بوده است. ابن العماد آثار دیگری نیز از وی نام میبرد از جمله «الابیات الوافیه فی علم القافیه» «الوهّاج فی اختصار المنهاج» «التنحیل» خلاصه ای از شرح تسهیل. «الاسفار».<ref name=":0">ر. ک. حنبلی، ابن العماد، شذرات الذهب، بیروت، دارابن کثیر، ۱۴۰۶ق، ج۸. ص ۲۵۱.</ref> | ||
سرگیس مینویسد: ابوحیان از بزرگانی هم چون تقی الدین سبکی و جمال اسنوی که از بزرگان شافعی هستند علم آموخت و تصنیفاتش به پنجاه کتاب میرسد. ابوحیان تمامی اوقات را در افاده و استفاده و تعلیم و تعلم و تألیف سپری میکرد. به خاطر تبحری که در نحو و ادبیات داشت به ابوحیان نحوی و شیخ النحاه معروف بود. نیز به جهت داشتن دانش حدیثی، به شیخ المحدثین و رئیس العلما موصوف بود.<ref>مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانه الادب، تهران، کتاب فروشی خیام، ۱۳۶۹ش. ج۷. ص ۸۲.</ref> | سرگیس مینویسد: ابوحیان از بزرگانی هم چون تقی الدین سبکی و جمال اسنوی که از بزرگان شافعی هستند علم آموخت و تصنیفاتش به پنجاه کتاب میرسد. ابوحیان تمامی اوقات را در افاده و استفاده و تعلیم و تعلم و تألیف سپری میکرد. به خاطر تبحری که در نحو و ادبیات داشت به ابوحیان نحوی و شیخ النحاه معروف بود. نیز به جهت داشتن دانش حدیثی، به شیخ المحدثین و رئیس العلما موصوف بود.<ref>مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانه الادب، تهران، کتاب فروشی خیام، ۱۳۶۹ش. ج۷. ص ۸۲.</ref>همانطور که از اسم برخی تألیفات وی بر میآید، به قواعد زبان فارس، ترک و حبش و زبانهای دیگر آشنائی داشته که از این جهت جالب توجه است. | ||
== تحصیل و استادان == | == تحصیل و استادان == | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== شاگردان == | == شاگردان == | ||
. | . | ||
* تقی الدین سبکی | |||
* تاج الدین سبکی | |||
* جمال الدین عبدالرحیم بن حسن اسنوی | |||
* صلاح الدین صفدی | |||
* ابن امقاسم | |||
* ابن عقیل نحوی | |||
* ابو العباس احمد صبحی عنّابی شافعی | |||
* عبدالله بن یوسف ابن هشام انصاری نحوی | |||
* احمد بن عبدالقادر ابن مکتوم قیسی | |||
* سفاقسی | |||
== مذهب و مرام فکری == | == مذهب و مرام فکری == | ||
. | . | ||
ابوحیان که شافعی مذهب بود، به محبت حضرت امیر المؤمنین علی(ع) بسیار راغب بود و به استناد حدیث شریف نبوی(ص) که درباره آن حضرت فرموده: «یا علی لا یحبک الا مؤمن و لا یبغضک الا منافق» ای علی جز مؤمن تو را دوست نمیدارد و جز منافق کسی با تو بغض و کینه نمیورزد، از قاتلین آن حضرت اظهار تبری مینموده است. | |||
وقتی ابوحیان از بدرالدین ابن جماعه، صحت این حدیث را پرسید، و او نیز تصدیق کرد. ابوحیان گفت: پس کسانی که با حضرت علی(ع) مقابله کرده و به جنگ پرداختند و شمشیر به روی آن حضرت کشیدند، محب آن حضرت بودند یا مبغض آن حضرت؟ در این حال ابن جماعه چیزی نگفت. | |||
== آثار == | == آثار == | ||
از مجموع آثار وی برخی به طبع رسیده و برخی به صورت خطی است و در کتابخانههای مختلف جهان اسلام موجود میباشد و از برخی هم فقط اسمی باقی مانده است.سرگیس مینویسد: ابوحیان از بزرگانی هم چون تقی الدین سبکی و جمال اسنوی که از بزرگان شافعی هستند علم آموخت و تصنیفاتش به پنجاه کتاب میرسد. | از مجموع آثار وی برخی به طبع رسیده و برخی به صورت خطی است و در کتابخانههای مختلف جهان اسلام موجود میباشد و از برخی هم فقط اسمی باقی مانده است.سرگیس مینویسد: ابوحیان از بزرگانی هم چون تقی الدین سبکی و جمال اسنوی که از بزرگان شافعی هستند علم آموخت و تصنیفاتش به پنجاه کتاب میرسد. | ||
خط ۸۵: | خط ۹۹: | ||
* نفحة المسک فی سيرة الترک | * نفحة المسک فی سيرة الترک | ||
* الهدایة فی النحو | * الهدایة فی النحو | ||
* المخبور | * المخبور فی لسان اليحمور<ref>کتبی، محمد بن شاكر، فوات الوفيات، تحقیق احسان عباس، بیروت، دار صادر، ۱۹۷۴ق، ج۴، ص۷۸-۷۹؛ نیز: سیوطی، جلالالدین عبدالرحمن بن ابیبکر، بغية الوعاة فی طبقات اللغويين و النحاة، تحقیق محمد أبوالفضل إبراهيم، بیروت، المكتبة العصرية، بیتا، ج۱، ص۲۸۲-۲۸۳؛ نیز: زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۹م، ج۷، ص۱۵۲؛ نیز: سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربية و المعربة، قم، کتابخانه عمومی حضرت آيتالله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۰۸.</ref> | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||