trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
حق را بگویم، من دوست داشتم این نامه را -اگرچه به نام شخص خاصی عنوان شده است- به همه دانشمندان تقدیم کنم، چون دانشمندان در هر نقطهای طلوع نموده و به هر نحوی که رشد کرده و هر کجا یافت شوند، جانی هستند که در پیکر دين محمد(ص) دمیده شده است. این نامه درخواست عاجزانه ملت اسلام است که به پیشگاه زمامداران عظیمالشأن خود، نفوس پاکیزهای که زمام ملت را درکف گرفته اند تقدیم میدارد. | حق را بگویم، من دوست داشتم این نامه را -اگرچه به نام شخص خاصی عنوان شده است- به همه دانشمندان تقدیم کنم، چون دانشمندان در هر نقطهای طلوع نموده و به هر نحوی که رشد کرده و هر کجا یافت شوند، جانی هستند که در پیکر دين محمد(ص) دمیده شده است. این نامه درخواست عاجزانه ملت اسلام است که به پیشگاه زمامداران عظیمالشأن خود، نفوس پاکیزهای که زمام ملت را درکف گرفته اند تقدیم میدارد. | ||
پیشوای | پیشوای دین، پرتو درخشان انوار ائمه(ع)، پایه تخت دیانت، زبان گویای شریعت، جناب حاجی میرزا محمدحسن شیرازی، خدا قلمرو اسلام را به او محفوظ بدارد و نقشه شوم کفار پستفطرت را بهواسطه وجود او بههم زند. | ||
خدا نیابت امام زمان را به تو اختصاص داده و از میان طائفه شیعه تو را برگزیده و زمام ملت را از طریق ریاست دینی به دستت داده و حفظ حقوق ملت را به تو واگذارده و برطرفساختن شک و شبهه را از دلهای مردم جزء وظایف تو قرارداده. چون تو وارث پیغمبرانی، سررشته کارهایی رابه دستت سپرده که سعادت این جهان و رستگاری آن جهان بدان وابسته است. خدا کرسی ریاست تو را در دلها و خردهای مردم نصب کرده تا بوسیله آن ستون عدل محکم شود و راه راست روشن گردد و در مقابل این بزرگی که به تو ارزانی داشته حفظ دین و مدافعه از جهان اسلامی را نیز در عهدهات نهاده است. تا آنجا که به روش پیشینیان به فیض شهادت نائل شوی. | |||
ملت اسلام پست و بلند، شهری وبیابانی، دارا و ندار به این عظمت خدایی اقرار نموده و در مقابل این بزرگی زانو به زمین زده و سر تعظیم خم میکنند. ملت اسلام در هر پیشآمدی به تو متوجه شده و در هر مصیبتی چشمش را به تو دوخته، سعادت و خوشبختی، رستگاری و رهایی خود را در دست تو میداند. آرزوهایش به تو بسته است و آرامشش تویی. | |||
با این حال، اگر برای مدتی، که از يک چشم به هم زدن بیشتر نبوده و از گَرْدش به يک پهلو تجاوز نکند، ملت را به حال خود گذاشته و به آنها توجه نداشت باشی، افکارشان پریشان میشود و دلهاشان از بیم بلرزه در میآید و پایه ایمانشان سست میگردد. چرا؟ چون توده نادان در معتقدات خود جز استقامت و ثباتقدمی کە طبقه دانا در عقایدش نشان میدهد، دلیلی ندارد. هر گاه طبقه علما در انجام وظیفهای که بر عهده دارند سستی کنند یا در نهی از | |||
پس از این مقدمات متذکر میشوم که ملت ایران با همه مشکلات سختی که دامنگیرش گشته، مشکلاتی که سبب شده است کفار بر کشور اسلامی دست یافته و بیگانگان به حق مسلمانان دست بیندازند و با این حال تو را ساکت دیده و میبینند. به یاری آنها برنمیخیزی و آنان از خود بیگانه شده و در سر دو راهی شک و یقین مانده و نمیداند چه بکند و راهش از کدام سمت است. مانند مسافر نابلدی که در شب تاریک خط سیر خود را گم کرده، گاهی از چپ و گاهی از راست میرود. در وادی پهناور خیالات گوناگون متحیر مانده، چنان دچار یأس شده و چنان راه چاره به رویش بسته است که نزدیک است، گمراهی را بر رستگاری ترجیح دهد و از شاهراه سعادت منحرف شده، اسیر هوی و هوس گردد. ایرانیان همگی مات و مبهوت مانده از هم میپرسند چرا حضرت حجتالاسلام در مقابل این حوادث سکوت نموده. کدام پیشآمد ایشان را از یاری دین بازداشته! برخی مردم سستعقیده درباره شما نیز بدگمان شده، خیال میکنند، هر چه به آنها گفتهاند دروغ بوده و دین افسانههای بههمآمیخته و دامگستردهایست که مردم دانا به وسیله آن نادانها را صید میکنند. چرا؟ چون آنها میبینند همه مردم در برابر تو تسلیمند. امر تو در جامعه مسلمانان نافذ است. هیچکس در مقابل حکمت گردنفرازی نمیکند. اگر بخواهی، میتوانی با یک کلمه افراد پراکنده را جمع کنی و با متفقساختن آنها، دشمن خدا و مسلمانان را بترسانی و شر کفار را از سر مسلمین برطرف نمایی. حق را باید گفت؛ تو رئیس فرقه شیعه هستی. تو مثل جان در تن همه مسلمانان دمیدهای… | پس از این مقدمات متذکر میشوم که ملت ایران با همه مشکلات سختی که دامنگیرش گشته، مشکلاتی که سبب شده است کفار بر کشور اسلامی دست یافته و بیگانگان به حق مسلمانان دست بیندازند و با این حال تو را ساکت دیده و میبینند. به یاری آنها برنمیخیزی و آنان از خود بیگانه شده و در سر دو راهی شک و یقین مانده و نمیداند چه بکند و راهش از کدام سمت است. مانند مسافر نابلدی که در شب تاریک خط سیر خود را گم کرده، گاهی از چپ و گاهی از راست میرود. در وادی پهناور خیالات گوناگون متحیر مانده، چنان دچار یأس شده و چنان راه چاره به رویش بسته است که نزدیک است، گمراهی را بر رستگاری ترجیح دهد و از شاهراه سعادت منحرف شده، اسیر هوی و هوس گردد. ایرانیان همگی مات و مبهوت مانده از هم میپرسند چرا حضرت حجتالاسلام در مقابل این حوادث سکوت نموده. کدام پیشآمد ایشان را از یاری دین بازداشته! برخی مردم سستعقیده درباره شما نیز بدگمان شده، خیال میکنند، هر چه به آنها گفتهاند دروغ بوده و دین افسانههای بههمآمیخته و دامگستردهایست که مردم دانا به وسیله آن نادانها را صید میکنند. چرا؟ چون آنها میبینند همه مردم در برابر تو تسلیمند. امر تو در جامعه مسلمانان نافذ است. هیچکس در مقابل حکمت گردنفرازی نمیکند. اگر بخواهی، میتوانی با یک کلمه افراد پراکنده را جمع کنی و با متفقساختن آنها، دشمن خدا و مسلمانان را بترسانی و شر کفار را از سر مسلمین برطرف نمایی. حق را باید گفت؛ تو رئیس فرقه شیعه هستی. تو مثل جان در تن همه مسلمانان دمیدهای… |