trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
. | . | ||
== جایگاه == | == '''جایگاه''' == | ||
محییالدین ابوعبدالله محمد بن علی بن محمد بن عربی حاتمی اندلسی (از تبار حاتم طائی) عارف مشهور که توسط پیروانش به «شیخالاکبر» ملقب شده است و در اسپانیا وی را «ابن سُراقه» نیز خواندهاند. ولی در شرق معمولاً او را ابن عربی میگویند.<ref>حلبی، علیاصغر، مبانی عرفان و احوال عارفان، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۷۷، ص۵۱۵.</ref> | محییالدین ابوعبدالله محمد بن علی بن محمد بن عربی حاتمی اندلسی (از تبار حاتم طائی) عارف مشهور که توسط پیروانش به «شیخالاکبر» ملقب شده است و در اسپانیا وی را «ابن سُراقه» نیز خواندهاند. ولی در شرق معمولاً او را ابن عربی میگویند.<ref>حلبی، علیاصغر، مبانی عرفان و احوال عارفان، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۷۷، ص۵۱۵.</ref> | ||
== زندگی == | == زندگی == | ||
ابن عربی، در ماه رمضان سال ۵۶۰ق در مُرسیه اندلس (اسپانیای امروزی) بهدنیا آمد.<ref>صفدی، صلاحالدین خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، تحقیق هلموت ریتر، بیروت، دار النشر فرانز شتاينر، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۱۷۳.</ref> او در کودکی همراه پدرش به اشبلیه (سویل کنونی) رفت و تحصیلات خود را آغاز کرد. در جوانی خوابی دید که زندگی او را تغییر داد. | ابن عربی، در ماه رمضان سال ۵۶۰ق در مُرسیه اندلس (اسپانیای امروزی) بهدنیا آمد.<ref>صفدی، صلاحالدین خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، تحقیق هلموت ریتر، بیروت، دار النشر فرانز شتاينر، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۱۷۳.</ref> او در کودکی همراه پدرش به اشبلیه (سویل کنونی) رفت و تحصیلات خود را آغاز کرد.<ref>.</ref> در جوانی خوابی دید که زندگی او را تغییر داد.<ref>.</ref> ابن عربی سالهای نخستین زندگی خود را دوران جاهلیت نامیده است.<ref>.</ref> ابن عربی ده سال از زندگی خود را در شهرهای اسپانیا و مغرب گذرانید و از استادان مختلف آن سرزمینها بهره گرفت.<ref>.</ref> | ||
ابنعربی در سال ۵۰۹ق به تونس و سال بعد به فاس رفت | ابنعربی در سال ۵۰۹ق به تونس و سال بعد به فاس در مراکش رفت.<ref>.</ref> کتاب الاسراء را در سال ۵۹۴ق در آن شهر نوشت.<ref>.</ref> در سال ۵۹۵ق در قرطبه (کوردوبا کنونی) در تشییع جنازه ابن رشد (۵۲۰-۵۹۵ق)، فیلسوف مشهور اسلامی، شرکت کرد. سپس به المریه (آلمریای کنونی) رفت و در ۵۹۸ هـ ق به تونس بازگشت و از راه قاهره و بیتالمقدس به زیارت حج رفت، و از دیدن کعبه که برای او نقطه تماس بین غیب و شهود بود، به هیجان آمد و دو سال در مکه ماند و چند کتاب نوشت و اثر معروف خود فتوحات مکّیه را آغاز کرد، و اشعاری سرود که در دیوانی به نام ترجمان الاشراق، گردآوری شده است. | ||
در سال ۶۰۰ هـ ق، با گروهی از زوّار، از راه بغداد و موصل، به ملطّیه رفت و در سال ۶۰۱ هـ ق، به آنجا رسید و مورد تکریم و احترام کیخسرو اول، پادشاه قونیه، قرار گرفت؛ باز به مسافرت پرداخت و در ۶۰۹ هـ ق، به قونیه بازگشت و از حلب دیدن کرد و بعد به سیواس رفت و در ملطیّه اقامت گزید و در آنجا پسرش ـ سعدالدین (۶۱۸ هـ ق) به دنیا آمد. سپس آناتولی را به قصد سکونت در دمشق ترک گفت. او در این شهر، مورد انتقاد پیشوایان دین قرار گرفت، اما در میان قضات و اعضای خاندان ایوبی، حامیانی به دست آورد، و در نتیجه خوابی که در ۶۲۷ هـ ق دید، بزرگترین اثر خود، یعنی فصوصالحکم را تألیف کرد. | در سال ۶۰۰ هـ ق، با گروهی از زوّار، از راه بغداد و موصل، به ملطّیه رفت و در سال ۶۰۱ هـ ق، به آنجا رسید و مورد تکریم و احترام کیخسرو اول، پادشاه قونیه، قرار گرفت؛ باز به مسافرت پرداخت و در ۶۰۹ هـ ق، به قونیه بازگشت و از حلب دیدن کرد و بعد به سیواس رفت و در ملطیّه اقامت گزید و در آنجا پسرش ـ سعدالدین (۶۱۸ هـ ق) به دنیا آمد. سپس آناتولی را به قصد سکونت در دمشق ترک گفت. او در این شهر، مورد انتقاد پیشوایان دین قرار گرفت، اما در میان قضات و اعضای خاندان ایوبی، حامیانی به دست آورد، و در نتیجه خوابی که در ۶۲۷ هـ ق دید، بزرگترین اثر خود، یعنی فصوصالحکم را تألیف کرد. |