trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پیدایش) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
* معنای عام آن برای هر گروهی به کار برده میشود که برخلاف عموم شیعیان امامیه در یکی از مسائل امامت نظر اکثریت را نپذیرد و در قبول نظر آنان توقف کند.<ref>مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۸۷ش، ص۴۵۴-۴۵۵.</ref> | * معنای عام آن برای هر گروهی به کار برده میشود که برخلاف عموم شیعیان امامیه در یکی از مسائل امامت نظر اکثریت را نپذیرد و در قبول نظر آنان توقف کند.<ref>مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۸۷ش، ص۴۵۴-۴۵۵.</ref> | ||
* معنای خاص آن لقب فرقهای است از شیعه که در مقابل قطعیه منکر رحلت امام کاظم(ع) شدند و سلسله امامت را با آن امام(ع) قطع کردند و منکر امامت فرزندش امام رضا (ع) شدند. این فرقه را ممطوره نیز خواندهاند.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، | * معنای خاص آن لقب فرقهای است از شیعه که در مقابل قطعیه منکر رحلت امام کاظم(ع) شدند و سلسله امامت را با آن امام(ع) قطع کردند و منکر امامت فرزندش امام رضا (ع) شدند. این فرقه را ممطوره نیز خواندهاند.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۴۵۴-۴۵۵.</ref> | ||
از نظر محققان، زمانی که در متون از واژه واقفیه یا واقفه بدون هیچ قیدی استفاده شود، منظور همان معنای خاص آن که واقفیه ممطوره یا موسویه است خواهد بود.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، | از نظر محققان، زمانی که در متون از واژه واقفیه یا واقفه بدون هیچ قیدی استفاده شود، منظور همان معنای خاص آن که واقفیه ممطوره یا موسویه یا موسائیه است خواهد بود.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۴۵۵.</ref> | ||
واقفیه در مقابل قطعیه قرار دارند؛ قطعیه کسانی هستند که بر مرگ امام کاظم(ع) یقین نمودند و قطع پیدا کردند و پس از این یقین امام رضا(ع) را به جانشینی او شناختند.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۴۳۰.</ref> | |||
== پیدایش == | == پیدایش == | ||
پس از شهادت امام کاظم(ع) در سال ۸۳ق، نزد بسیاری از وکلای او اموال قابل توجهی گرد آمده بود. عدهای از این وکلا برای حفظ این اموال نزد خود منکر شهادت امام کاظم(ع) شدند. برای نمونه، زیاد قندی، یکی از وکلای امام(ع)، هفتاد هزار دینار در اختیار داشت. همچنین، عثمان بن عیسی رواسی، وکیل امام در مصر، اموال فراوان و شش کنیز را در اختیار داشت. پس از شهادت امام کاظم(ع)، امام رضا(ع) شخصی را نزد عثمان بن عیسی فرستاد تا آن اموال را تحویل بگیرد؛ عثمان از تسلیم اموال سرباز زد و به امام(ع) نامهای نوشت با این مضمون که پدرت وفات نکرده است و زنده است و مهدی قائم است. امام رضا(ع) در پاسخ نوشت که پدرم وفات کرده و میراث او را قسمت کردهاند و اخبار صحیح و درست درباره وفات او به ما رسیده است. عثمان بن عیسی در نهایت در پاسخ امام(ع) نوشت که اگر پدرت وفات نکرده باشد، تو در این اموال حقی نداری، ولی اگر وفات کرده باشد، باز هم تو در این اموال حقی نداری، زیرا امام(ع) به من دستور نداده که آن اموال را به تو بدهم و من کنیزان را آزاد کردهام و با آنها ازدواج کردهام.<ref>صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، تحقیق محمدصادق بحرالعلوم، قم، مکتبة الداوری، بیتا، ج۱، ص۲۳۶؛ طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، تهران، مکتبة المرتضوية، ۱۳۶۲ش، ج۵، ص۱۳۰-۱۳۱.</ref> | |||
به جز انگیزههای مالی، برخی تقیه ناشی از فشار فوقالعاده حکومت عباسی بر امام کاظم(ع) و شیعیان را دلیل پیدایش چنین فرقهای میدانند. آنان معتقدند که برخورد سخت حكومتهاى اموى و عباسى بر ضد شيعه و امامان شیعه، يكى از مهمترين علل مخفىماندن امامتِ امام بعدى، پس از درگذشت امام پيشين بوده است. از آنجا که دستگاه خلافت در پی يافتن امام، واسطههای او و شیعیان مخلص برای از میان بردن آنها بود، بسيار اتفاق مىافتاد كه از ترس جاسوسان دستگاه حاكم، امكان رسانيدن نص و وصيت امام پيشين به شيعيان، وجود نداشت. این خود یکی از دلایل پیدایش فرقی چون واقفه بود.<ref>سبحانی، جعفر، الملل و النحل، قم، مؤسسة الإمام الصادق علیه السلام، ۱۴۲۸ق، ج۸، ص۳۸۰.</ref> | |||
== | == زیرمجموعههای واقفیه == | ||
[[آیتالله سبحانی]] در کتاب الملل و النحل، واقفیه را طائفهای میداند که در امامت امام موسی کاظم(ع) توقف کرده و به امامت فرزندش [[امام رضا(ع)]] قائل نیستند.<ref>الملل و النحل، چاپ مؤسسه امام صادق(ع)، ج۸، ص۳۷۹.</ref> | [[آیتالله سبحانی]] در کتاب الملل و النحل، واقفیه را طائفهای میداند که در امامت امام موسی کاظم(ع) توقف کرده و به امامت فرزندش [[امام رضا(ع)]] قائل نیستند.<ref>الملل و النحل، چاپ مؤسسه امام صادق(ع)، ج۸، ص۳۷۹.</ref> | ||