۶٬۸۵۳
ویرایش
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==دلایل عصمت پیامبر اسلام(ص)== | ==دلایل عصمت پیامبر اسلام(ص)== | ||
برای عصمت پیامبر اسلام(ص) دلایلی ذکر شده است؛ ازجمله: | |||
=== مقام وجودی و تجرد تام پیامبر(ص) === | |||
پیامبر اسلام(ص) به مقامی از قرب الهی رسیده است که قرآن از آن به «قاب قوسین»<ref>" تا [فاصلهاش] به قدرِ [طول] دو [انتهای] کمان یا نزدیکتر شد" (نجم: ۹)</ref> تعبیر میکند و احدی از انس، جن و ملک به آن مقام نرسیده است. این مقام همان مقام انسان کامل است که کل جهان امکان زیر پوشش علمی و احاطه وجودی ایشان است.<ref>جوادی آملی، عبداله، تفسیر موضوعی قرآن (سیره رسول اکرم در قرآن)، انتشارات اسراء قم، ۱۳۸۵، ج۸، ص۲۴۵؛ حسنزاده آملی، حسن، انسان کامل از دیگاه نهج البلاغه، انتشارات الف لام میم، تهران، ۱۳۸۳ ش، ص۵۲ به بعد</ref> | پیامبر اسلام(ص) به مقامی از قرب الهی رسیده است که قرآن از آن به «قاب قوسین»<ref>" تا [فاصلهاش] به قدرِ [طول] دو [انتهای] کمان یا نزدیکتر شد" (نجم: ۹)</ref> تعبیر میکند و احدی از انس، جن و ملک به آن مقام نرسیده است. این مقام همان مقام انسان کامل است که کل جهان امکان زیر پوشش علمی و احاطه وجودی ایشان است.<ref>جوادی آملی، عبداله، تفسیر موضوعی قرآن (سیره رسول اکرم در قرآن)، انتشارات اسراء قم، ۱۳۸۵، ج۸، ص۲۴۵؛ حسنزاده آملی، حسن، انسان کامل از دیگاه نهج البلاغه، انتشارات الف لام میم، تهران، ۱۳۸۳ ش، ص۵۲ به بعد</ref> | ||
همچنین ایشان محل تجلی وحی است.<ref>شعرا۱۹۳</ref> و در قرآن کریم آمده است: «لا یمسه الا المطهرون».<ref>"که جز پاکشدگان بر آن دست نزنند"(واقعه: ۷۹)</ref> بنابراین که خود، محل تجلی وحی است، باید مطهَّر باشد وگرنه امکان مسّ قرآن و محل تجلی وحی بودن برای او نخواهد بود. در قرآن از پیامبر به عنوان اولین مسلمان یاد میشود<ref>(انعام: ۱۶۳)</ref> و مشخص است که این اولویت ذاتی و رتبی است نه زمانی.<ref>جوادی آملی، عبداله، پیامبر رحمت، انتشارات اسراء قم، ۱۳۸۸، ص۹۳</ref> نیز قرآن از پیامبر اکرم به عنوان شاهد مطلق بر انبیا و امتهای گذشته و آینده نام میبرد.<ref>(نساء: ۴۱)</ref> پس پیامبر باید در قیامت، معصومانه بر همه جزئیاتی که در جهان امکان، در حیطه انسانیّت میگذرد و به همه امم مربوط است، شهادت دهد و همه خلافتها، نبوتها و ولایتها زیر پوشش شهادت گواه گواهان، یعنی وجود رسول اکرم(ص) قرار گیرد.<ref>جوادی آملی، پیامبر رحمت، ص۹۵.</ref> | همچنین ایشان محل تجلی وحی است.<ref>شعرا۱۹۳</ref> و در قرآن کریم آمده است: «لا یمسه الا المطهرون».<ref>"که جز پاکشدگان بر آن دست نزنند"(واقعه: ۷۹)</ref> بنابراین که خود، محل تجلی وحی است، باید مطهَّر باشد وگرنه امکان مسّ قرآن و محل تجلی وحی بودن برای او نخواهد بود. در قرآن از پیامبر به عنوان اولین مسلمان یاد میشود<ref>(انعام: ۱۶۳)</ref> و مشخص است که این اولویت ذاتی و رتبی است نه زمانی.<ref>جوادی آملی، عبداله، پیامبر رحمت، انتشارات اسراء قم، ۱۳۸۸، ص۹۳</ref> نیز قرآن از پیامبر اکرم به عنوان شاهد مطلق بر انبیا و امتهای گذشته و آینده نام میبرد.<ref>(نساء: ۴۱)</ref> پس پیامبر باید در قیامت، معصومانه بر همه جزئیاتی که در جهان امکان، در حیطه انسانیّت میگذرد و به همه امم مربوط است، شهادت دهد و همه خلافتها، نبوتها و ولایتها زیر پوشش شهادت گواه گواهان، یعنی وجود رسول اکرم(ص) قرار گیرد.<ref>جوادی آملی، پیامبر رحمت، ص۹۵.</ref> | ||
=== '''فلسفه بعثت مقتضی عصمت''' === | |||
ار نظر محققان، فلسفه وجودی بعثت از دو جنبه خود مقتضی وجود عصمت پیامبر(ص) است: | |||
از وظایف پیامبر، علاوه بر تلقی و ابلاغ وحی، تعلیم آن است.<ref>(بقره: ۱۲۹)</ref> اگر پیامبر در تلقی، ابلاغ و تعلیم وحی سهو و نسیانی داشته باشد، نقض غرض شده و موجب بیاعتمادی مردم به او میشود.<ref>قدردان ملکی، محمدحسین، پاسخ به شبهات کلامی، دفتر سوم: درباره پیامبر اعظم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ ش، ص۹۶.</ref> حتی بعید نیست که موجب کثرت اختلافات در فهم احکام هم بشود. با پذیرش سهو و نسیان و خطا در پیامبر، هرکسی میتواند ادعا کند که در تعالیم رسول اکرم خطا بوده است و از انجام تعالیم آن تخطی کند. چرا که برای تشخیص خطا و اشتباه پیامبر، معیاری نیاز داریم و چون هیچ معیاری، جز خود پیامبر، در دست نداریم. علاوه بر این روایت صحیحی در بیان خطای پیامبر وجود ندارد. از این رو باید به عصمت مطلق تعلیمی پیامبر معتقد شویم.<ref>سبحانی، جعفر، الهیات علی هدی لکتاب و السنه و العقل، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۲ ق، ج۳، ص۱۶۷؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۶۸ ش، درس ۲۵، ص۶۶–۷۳.</ref> | * عصمت لازمه نقش تعلیمی و آموزشی پیامبری دانسته شده است. از وظایف پیامبر، علاوه بر تلقی و ابلاغ وحی، تعلیم آن است.<ref>(بقره: ۱۲۹)</ref> اگر پیامبر در تلقی، ابلاغ و تعلیم وحی سهو و نسیانی داشته باشد، نقض غرض شده و موجب بیاعتمادی مردم به او میشود.<ref>قدردان ملکی، محمدحسین، پاسخ به شبهات کلامی، دفتر سوم: درباره پیامبر اعظم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ ش، ص۹۶.</ref> حتی بعید نیست که موجب کثرت اختلافات در فهم احکام هم بشود. با پذیرش سهو و نسیان و خطا در پیامبر، هرکسی میتواند ادعا کند که در تعالیم رسول اکرم خطا بوده است و از انجام تعالیم آن تخطی کند. چرا که برای تشخیص خطا و اشتباه پیامبر، معیاری نیاز داریم و چون هیچ معیاری، جز خود پیامبر، در دست نداریم. علاوه بر این روایت صحیحی در بیان خطای پیامبر وجود ندارد. از این رو باید به عصمت مطلق تعلیمی پیامبر معتقد شویم.<ref>سبحانی، جعفر، الهیات علی هدی لکتاب و السنه و العقل، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۲ ق، ج۳، ص۱۶۷؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۶۸ ش، درس ۲۵، ص۶۶–۷۳.</ref> | ||
* عصمت لازمه نقش تربیتی و پرورشی پیامبری به شمار رفته است. از آنجا که پیامبر الگو و اسوهای برای همه بشریت است<ref>(احزاب:۲۱)؛ (ممتحنه: ۴-۶)</ref> و هیچ قیدی بر این الگوبودن وارد نشده است؛ از این رو میتوان گفت تمام اقوال و افعال رسول اکرم(ص) اسوه است و پیروی از آن موجب نجات خواهد شد؛ بنابراین عصمت از لوازم اسوهبودن پیامبر(ص) است.<ref>سبحانی، جعفر، الهیات، ص۱۷۰.</ref> | |||
از آنجا که پیامبر الگو و اسوهای برای همه بشریت است<ref>(احزاب:۲۱)؛ (ممتحنه: ۴-۶)</ref> و هیچ قیدی بر این الگوبودن وارد نشده است؛ از این رو میتوان گفت تمام اقوال و افعال رسول اکرم(ص) اسوه است و پیروی از آن موجب نجات خواهد شد؛ بنابراین عصمت از لوازم اسوهبودن پیامبر است.<ref>سبحانی، جعفر، الهیات، ص۱۷۰.</ref> | |||
* '''آیات قرآن''': | * '''آیات قرآن''': |
ویرایش