automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جز (ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار:) |
(ابرابزار) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
در آندسته از آیات [[قرآن]] که در مورد حورالعین صحبت شده، اشاره نشده که حورالعین [[فرشته]] است یا خیر بلکه با بیان برخی از اوصاف، ایشان را معرفی کردهاست. در برخی احادیث [[شیعه]] به جنسی که از آن حورالعین خلق شده، اشاره شدهاست علاوه بر این حورالعین نعمتی [[نعمتهای بهشتی|بهشتی]] برشمرده شده که هر کسی وارد [[بهشت]] میشود از آن بهرهمند خواهد شد. | |||
از | === در قرآن === | ||
در آیاتی از قرآن که در مورد حورالعین اشارهای فرمودهاند و عمده آنها در [[سوره الرحمن]] و [[سوره واقعه]] میباشند، سخنی از این که حورالعین فرشته است یا نه؟ مطرح نشده فقط اوصافی از آنها گفته شده که با توجه به این [[آیه|آیات]] و اوصاف پی خواهیم برد که یک سری ویژگیهایی دارند که مخصوص زنان است، مثلاً در آیهای که میفرماید: {{قرآن|و جعلناهن ابکارا}} ما آنها را باکره آفریدیم.<ref>واقعه/ ۳.</ref> | |||
و یا در آیهای دیگر که میفرماید: {{قرآن|و لهم فیها ازواج مطهره}} که در بهشت برای [[تقوا|متّقین]] زوجهای پاکیزهای است.<ref>آل عمران/ ۱۵.</ref> و در [[تفسیرقرآن|تفسیر]] آن ذکر فرمودهاند اینها زوجهایی هستند که از تمام خبائث ظاهری و باطنی بدور هستند. | |||
و یا در آیهای دیگر که میفرماید: {{قرآن|و لهم فیها ازواج مطهره}} که در بهشت برای | |||
و از اینها که بگذریم در خود معنای حور العین و وجه تسمیه این کلمه فرمودهاند حور به معنی سفید اندام و عین به معنای گشاده چشم یا معنای این که سفیده چشم که در نهایت سفیدی است و سیاهی آن در غایت سیاهی و صفا و طراوت. | و از اینها که بگذریم در خود معنای حور العین و وجه تسمیه این کلمه فرمودهاند حور به معنی سفید اندام و عین به معنای گشاده چشم یا معنای این که سفیده چشم که در نهایت سفیدی است و سیاهی آن در غایت سیاهی و صفا و طراوت. | ||
همه اینها و اوصافی که ذکر شد دلالت دارند بر اینکه این موجودات بهشتی را خداوند به شکل زنان دنیوی با ویژگیهای خاص خلق فرموده است. | همه اینها و اوصافی که ذکر شد دلالت دارند بر اینکه این موجودات بهشتی را [[خداوند]] به شکل زنان دنیوی با ویژگیهای خاص خلق فرموده است. | ||
=== در احادیث === | |||
و امّا اگر بخواهیم جنس حور العین برایمان مشخص شود باز روایتی در این رابطه آمده است که تصریح به جنس حور العین فرمودهاند: | و امّا اگر بخواهیم جنس حور العین برایمان مشخص شود باز روایتی در این رابطه آمده است که تصریح به جنس حور العین فرمودهاند: | ||
ابی بصیر از امام صادق (ع) میخواهد او را با توصیف بهشت به شوق آورد، حضرت نیز پس از بیان اوصافی از بهشت و نعمتهایش به توصیف حور العین میپردازد. راوی سؤال میکند: فدایت شوم، حور العین از چه چیزی خلق شده است؟ فرمودند: از خاک و سرشت بهشتی.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۸، ص ۱۲۱ | ابی بصیر از [[امام صادق (ع)]] میخواهد او را با توصیف بهشت به شوق آورد، حضرت نیز پس از بیان اوصافی از بهشت و نعمتهایش به توصیف حور العین میپردازد. راوی سؤال میکند: فدایت شوم، حور العین از چه چیزی خلق شده است؟ فرمودند: از خاک و سرشت بهشتی.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۸، ص ۱۲۱.</ref> | ||
و در روایتی دیگر نیز که از [[امام رضا (ع)]] نقل شده که میفرمایند حور العین جنسش از خاک و زعفران بهشتی است که هرگز فاسد نمیشود.<ref>همان، ص ۱۲۲.</ref> | |||
اولاً باید گفت، که مراد از تزویج اهل بهشت با حوریان غیر از تزویج اصطلاحی که بین زنان و مردان دنیا صورت میگیرد و دارای شرائط خاصی است، بلکه تزویج در مورد آنها یعنی قرین و همنشین با حوریان هستند و از تمام لذائذ وجود آنها بهرهمند میشوند.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، ج ۱۸، ص ۲۲۸.</ref> | با توجه به آیات و روایات و توضیحات مذکور میتوان دریافت که حوریان موجودات بهشتی از جنس خاک بهشت هستند که خداوند آنها را به شکل زنان خلق فرموده و با [[ملائکه]] فرق دارند. | ||
===ازدواج با حورالعین=== | |||
آیا مؤمنین با آنها ازدواج میکنند؟ | |||
اولاً باید گفت، که مراد از تزویج [[اهل بهشت]] با حوریان غیر از تزویج اصطلاحی که بین زنان و مردان دنیا صورت میگیرد و دارای شرائط خاصی است، بلکه تزویج در مورد آنها یعنی قرین و همنشین با حوریان هستند و از تمام لذائذ وجود آنها بهرهمند میشوند.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، ج ۱۸، ص ۲۲۸.</ref> | |||
و ثانیاً باید ثابت شود شخص لیاقت و قابلیت ورود به بهشت را دارد، آن وقت در مورد تعلق نعمتهای بهشتی به او بحث نمود، پس اگر شخصی از تمام مراحل و گذرگاهها به خوبی گذر و عبور نماید و به قول معروف برگ سبز و گذرنامه بهشت را در دست داشته باشد و وارد بهشت شود، از نعمتهای بهشتی به قدر معرفت و درجه و مقامش بهرهمند خواهد شد که یکی از آن نعمتها حور العین است. البته در بهشت درجات و مقامات مختلفی هست «درجاتٌ متفاضلات و منازل متفاوتات»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۵.</ref>؛ برای کسانی که با تقوی باشند و بر هوای نفس خود غلبه نمایند دو | و ثانیاً باید ثابت شود شخص لیاقت و قابلیت ورود به بهشت را دارد، آن وقت در مورد تعلق نعمتهای بهشتی به او بحث نمود، پس اگر شخصی از تمام مراحل و گذرگاهها به خوبی گذر و عبور نماید و به قول معروف برگ سبز و گذرنامه بهشت را در دست داشته باشد و وارد بهشت شود، از نعمتهای بهشتی به قدر معرفت و درجه و مقامش بهرهمند خواهد شد که یکی از آن نعمتها حور العین است. البته در بهشت درجات و مقامات مختلفی هست «درجاتٌ متفاضلات و منازل متفاوتات»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۵.</ref>؛ برای کسانی که با [[تقوی]] باشند و بر [[هوای نفس]] خود غلبه نمایند دو جنّت است، {{قرآن|و لمن خاف مقام ربه جنتان<ref>الرحمن/ ۴۶.</ref>}} که یکی از نعمتهای این افراد در این دو بهشت زنانی هستند که لبان چون یاقوت و اندامی چون مرجان دارند که فقط به همسران خود دلبسته اند و با آنها هیچ انس و جنی آمیزش نکرده است. | ||
و در روایت هم وارد شده که رسول خدا (ص) میفرمایند: هیچ بنده ای وارد بهشت نمیشود مگر این که بالای سر و پایین پای او دو حور العین مینشینند و با زیباترین صوت برای او نغمه سرایی میکنند و این نغمه هرگز نغمه شیطانی نیست بلکه محتوای آن تمجید و تقدیس الهی است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۸، ص ۱۹۶.</ref> | و در روایت هم وارد شده که [[رسول خدا (ص)]] میفرمایند: هیچ بنده ای وارد بهشت نمیشود مگر این که بالای سر و پایین پای او دو حور العین مینشینند و با زیباترین صوت برای او نغمه سرایی میکنند و این نغمه هرگز نغمه [[شیطان|شیطانی]] نیست بلکه محتوای آن تمجید و تقدیس الهی است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۸، ص ۱۹۶.</ref> | ||
البته این نکته هم قابل توجه است که در بهشت زنان مؤمنه دنیا هم وجود دارند که طبق بعضی روایات حتی از حوریان هم زیباترند و اگر شوهر آنها در بهشت باشد میتواند آن جا نیز با هم باشند.<ref>همان، ص ۲۱۴؛ و دستغیب، عبدالحسین، معاد، ص ۱۴۵.</ref> | البته این نکته هم قابل توجه است که در بهشت زنان [[مؤمنه]] دنیا هم وجود دارند که طبق بعضی روایات حتی از حوریان هم زیباترند و اگر شوهر آنها در بهشت باشد میتواند آن جا نیز با هم باشند.<ref>همان، ص ۲۱۴؛ و دستغیب، عبدالحسین، معاد، ص ۱۴۵.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||