trustworthy
۲٬۷۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== اقسام تفسیر علمی == | == اقسام تفسیر علمی == | ||
[[علوم تجربی]] از ابزار تفسیر علمی قرآن است. استخدام علوم تجربی برای فهم آیات قرآن نتایج مشخصی را به دنبال دارد. تفسیر علمی گاه برای تأیید محتوای آیات است که به آن تفسیر «علمی اعتدالی» گفته میشود. در این روش با استفاده از برخی علوم روز، به تبیین آیاتی که متضمن مباحث علمی است پرداخته میشود. زمانی که قرآن میفرماید: {{قرآن|رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ | [[علوم تجربی]] از ابزار تفسیر علمی قرآن است. استخدام علوم تجربی برای فهم آیات قرآن نتایج مشخصی را به دنبال دارد. | ||
'''تفسیر اعتدلالی''' | |||
تفسیر علمی گاه برای تأیید محتوای آیات است که به آن تفسیر «علمی اعتدالی» گفته میشود. در این روش با استفاده از برخی علوم روز، به تبیین آیاتی که متضمن مباحث علمی است پرداخته میشود. زمانی که قرآن میفرماید: {{قرآن|رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ | |||
| سوره = الرحمن | | سوره = الرحمن | ||
| آیه = ۱۷ | | آیه = ۱۷ | ||
خط ۱۸: | خط ۲۲: | ||
}} مطابق تفسیر علمی، بحث مشرقها و مغربهای متعدد در این آیه با کروی بودن زمین مرتبط است. | }} مطابق تفسیر علمی، بحث مشرقها و مغربهای متعدد در این آیه با کروی بودن زمین مرتبط است. | ||
'''تفسیر افراطی''' | |||
قسم دوم در تفسیر علمی قرآن، شکل افراطی است که برخی تفسیرهای علمی از این روش بهره بردهاند؛ در این روش تطبیق آیات قرآن با یافتهها یا حتی فرضیههای علمی است. میتوان [[تفسیر طنطاوی]]<ref>نگاه کنید به الطنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن.</ref> و تفسیر علی فکری<ref>نگاه کنید به علی فکری، القرآن ینیوع العلوم و الفرقان.</ref> را یکی از نمونههای این روش دانست. | |||
[[علامه طباطبایی(ره)]] معتقد است در این روش نتایج بحثهای علمی یا فلسفی و غیر آن، از خارج گرفته شده و بر مضمون آیات تحمیل میشود. در این روش بسیاری از حقایق قرآن، مَجاز جلوه داده شده و آیات تأویل میشود.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۷.</ref> | [[علامه طباطبایی(ره)]] معتقد است در این روش نتایج بحثهای علمی یا فلسفی و غیر آن، از خارج گرفته شده و بر مضمون آیات تحمیل میشود. در این روش بسیاری از حقایق قرآن، مَجاز جلوه داده شده و آیات تأویل میشود.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۷.</ref> |