پرش به محتوا

دلایل مخالفان تفسیر علمی قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
مخالفان تفسیر علمی قرآن برای ادعای خود دلایلی ذکر کرده‌اند. از شخصیت‌های مطرح می‌توان به شاطبی، ذهبی و شلتوت اشاره نمود.
مخالفان تفسیر علمی قرآن برای ادعای خود دلایلی ذکر کرده‌اند. از شخصیت‌های مطرح می‌توان به شاطبی، ذهبی و شلتوت اشاره نمود. مخالفان تفسیر علمی، دلایلی چون خروج از هدف اصلی نزول قرآن، عدم قطعی بودن علوم تجربی، ورود تفسیر به رأی و تفاسیر ذوقی و نیز تأویل و تحمیل و تطبیق و نیز مادیگرایی و انحراف فکری را ذکر کرده‌اند.


== دلایل مخالفان و نقد آن ==
== دلایل مخالفان و نقد آن ==
خط ۳۰: خط ۳۰:


=== پاسخ دلیل سوم ===
=== پاسخ دلیل سوم ===
این اشکال به روش تفسیر علمی نیست، بلکه اشکال به کسانی است که بدون تخصص وارد این روش شده‌اند. آنها باید کار خود را زیر نظر افراد خبره انجام دهند تا به تفسیر به رأی منتهی نشود؛ هم‌چنان‌که در تفسیر قرآن به قرآن هم اگر افراد غیر متخصص، قرائن عقلی و نقلی را در نظر نگیرند، موجب تفسیر به رأی می‌شود؛ لکن در حوزهٔ تفسیر علمی این مسئله بیش‌تر بوده است؛ چون متخصصان علوم مختلف ـ که تخصص در تفسیر قرآن نداشته‌اند ـ به صرف علاقه، وارد این حوزه شده و مشکلات بیش‌تری به وجود آورده‌اند.
این اشکال به روش تفسیر علمی نیست، بلکه اشکال به کسانی است که بدون تخصص وارد این روش شده‌اند. انجام تفسیر علمی بدون نظارت شخص خبره در تفسیر، موجب تفسیر به رأی می‌شود؛ هم‌چنان‌که در تفسیر قرآن به قرآن اگر قرائن عقلی و نقلی در نظر گرفته نشود، موجب تفسیر به رأی می‌شود.


== دلیل چهارم ==
== دلیل چهارم؛ ذوقی بودن ==
تفسیر علمی منجر به تأویل می‌شود؛ مثلاً موافقین و مخالفین نظریهٔ داروین یا نظریهٔ تکامل انسان و حیوانات، آیهٔ ۵۹ سورهٔ آل عمران و آیهٔ ۱۱ سورهٔ صافات، را که موافق و مخالف نظریهٔ خودشان بوده است، تأویل کرده‌اند. کسانی که طرف‌دار نظریهٔ داروین بودند، وقتی که وارد آیات قرآن می‌شدند، آیاتی را که ظهورشان مخالف نظریهٔ داروین بود را تأویل می‌کردند؛<ref>آیت الله مشکینی، تکامل از دیدگاه قرآن، ص۱۷.</ref> هم‌چنین بالعکس.<ref>مسییح مهاجری، نظریهٔ تکامل از دیدگاه قرآن، ص۵۴.</ref> این هم صحیح است؛ امّا این اشکال به مفسر است نه به تفسیر علمی.
تفسیر علمی ذوقی است و معیاری ندارد؛ در حالی که تفسیر قرآن به قرآن را دارای معیار است <ref>ر. ک. محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدی به تفسیر علمی قرآن، ص۳۸۲</ref> مخالفان تفسیر علمی قائل‌اند که تفسیر علمی، معانی قرآن را مجاز می‌کند. آنان چنین می‌گویتند که باید در معنا کردن آیات به صدر اسلام رجوع کرد؛ عبدالرزاق نوفل <ref>عبدالرزاق نوفل، القرآن و العلم الحدیث، ص۱۵۶.</ref> در آیهٔ {{قرآن|خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً …|سوره= اعراف| آیه= ۱۸۹}} أنْفُسِکُمْ را به معنای پروتون و أَزْواجاً را به معنای الکترون گرفته است؛ در حالی که این الفاظ در آن زمان چنین مفاهیمی نداشته و مخاطب چنین چیزی را از آن برداشت نمی‌کرده است.


== دلیل پنجم ==
=== پاسخ دلیل چهارم===
تفسیر علمی ذوقی است و معیاری ندارد؛ در حالی که ما تفسیر قرآن به قرآن را دارای معیار می‌دانیم.<ref>ر. ک. محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدی به تفسیر علمی قرآن، ص۳۸۲</ref> مخالفان تفسیر علمی قایل‌اند که تفسیر علمی، معانی قرآن را مجاز می‌کند. ما باید در معنا کردن آیات به صدر اسلام رجوع کنیم؛ در صدر اسلام چیزی به‌عنوان الکترون و پروتون نداشتیم؛ امّا عبدالرزاق<ref>عبدالرزاق نوفل، القرآن و العلم الحدیث، ص۱۵۶.</ref> نوفل در آیهٔ شریفهٔ «خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً…»<ref>سورهٔ اعراف، آیهٔ ۱۸۹.</ref> أنْفُسِکُمْ را به معنای پروتون و أَزْواجاً را به معنای الکترون گرفته است؛ در حالی که این الفاظ در آن موقع چنین مفاهیمی نداشت و مخاطب چنین چیزی را از آن نمی‌فهمید.
این اشکال در تحمیل مفاهم بر قرآن وارد است. امّا اگر از علوم قطعی برای روشن شدن آیه استفاده شود، نه تحمیل است و نه تطبیق. در آن زمان علم به الکترون و پروتون وجود نداشته تا خواسته باشند آن را از آیات قرآن تفسیر کنند؛ اما با یافته‌های جدید پزشکی می‌توان آیه‌های اوّل سورهٔ حج و مؤمنون را که در بیان مراحل خلقت جنین است توضیح داد. مفسران قائلمد که آیهٔ شریفهٔ {{قرآن|رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها|سوره= رعد|آیه= ۲}} دلالت بر وجود ستون‌های نامرئی بین کرات آسمانی دارد؛ امروزه علم، به این ستون‌های نامرئی که کرات آسمانی را در حوزهٔ همدیگر نگه می‌دارد و به درون همدیگر می‌چرخاند و مانع خروج آن از مسیر می‌شود، نیروی جاذبه می‌گویند. «عَمَد» نیز به معنای ستون است و به همین معنا، تفسیر و ترجمه می‌شود؛ لکن یکی از مصادیق آن نیروی جاذبه است، نه این که به معنای نیروی جاذبه است.  


=== پاسخ دلیل پنجم ===
البته افرادی مانند عبدالرزاق نوفل و دیگران که در تفسیر علمی به تاویل و تفسیر ذوقی کشیده شده‌اند، زیاده‌روی کرده و خواسته‌اند مفاهیم را بر قرآن تحمیل کنند. این عمل موجب مجازیت معانی قرآن می‌شود. اما تفسیر علمی موجب تبیین و توضیح و یافتن مصادیق تازه‌ای برای آیه می‌شود و فهم را نسبت به آیه روشن‌تر می‌کند.
این اشکال در جایی وارد است که ما مفاهیم جدید علمی را بر آیات قرآن تحمیل کنیم؛ امّا اگر از قطعیات علوم برای روشن شدن آیه استفاده کنیم، نه تحمیل است و نه تطبیق. در آن زمان علم به الکترون و پروتون وجود نداشته تا ما بخواهیم آن را از آیات قرآن بیرون بکشیم؛ لکن با یافته‌های جدید پزشکی می‌توان آیه‌های اوّل سورهٔ حج و مؤمنون را که در بیان مراحل خلقت جنین است توضیح داد. ما قایلیم که آیهٔ شریفهٔ «رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها»<ref>سورهٔ رعد، آیهٔ ۲.</ref> دلالت بر وجود ستون‌های نامرئی بین کرات آسمانی دارد. امروزه علم، به این ستون‌های نامرئی که کرات آسمانی را در حوزهٔ همدیگر نگه می‌دارد و به درون همدیگر می‌چرخاند و مانع خروج آن از مسیر می‌شود، نیروی جاذبه می‌گویند. امروزه نیز «عَمَد» به معنای ستون است و به همین معنا، تفسیر و ترجمه می‌شود؛ لکن یکی از مصادیق آن نیروی جاذبه است، نه این که به معنای نیروی جاذبه است. البته افرادی مثل عبدالرزاق نوفل و دیگران که در تفسیر علمی به انحراف رفته‌اند، زیاده‌روی کرده و خواسته‌اند مفاهیم را بر قرآن تحمیل کنند.


این عمل درست نیست و موجب مجازیت معانی قرآن می‌شود و قرآن اصلاً تحمّل چنین چیزی را ندارد؛ بنابراین، تفسیر علمی موجب تبیین و توضیح و یافتن مصادیق تازه‌ای برای آیه می‌شود و فهم ما را نسبت به آیه روشن‌تر می‌کند.
== دلیل پنجم؛ احتمال تأویل در آیات ==
تفسیر علمی منجر به تأویل می‌شود؛ مثلاً موافقین و مخالفین نظریهٔ داروین یا نظریهٔ تکامل، آیهٔ ۵۹ سورهٔ آل عمران و آیهٔ ۱۱ سورهٔ صافات، را که موافق و مخالف نظریهٔ خودشان بوده است، تأویل کرده‌اند. کسانی که موافق نظریهٔ داروین بودند، وقتی وارد آیات قرآن می‌شدند، آیاتی را که ظهورشان مخالف نظریهٔ داروین بود را تأویل می‌کردند؛<ref>آیت الله مشکینی، تکامل از دیدگاه قرآن، ص۱۷.</ref> هم‌چنین بالعکس.<ref>مسیح مهاجری، نظریهٔ تکامل از دیدگاه قرآن، ص۵۴.</ref> این اشکال نیز به مفسر است نه به تفسیر علمی.


== دلیل ششم ==
== دلیل ششم؛ تحمیل و تطبیق ==
تفسیر علمی موجب می‌شود که مفسر، نظریات و یافته‌های مورد نظر خود را بر قرآن تحمیل و تطبیق نماید.
تفسیر علمی موجب می‌شود که مفسر، نظریات و یافته‌های مورد نظر خود را بر قرآن تحمیل و تطبیق نماید.


این اشکال به یک قسم از تفسیر علمی وارد است، نه هر سه قسم آن؛ یعنی تحمیل نظریه‌ها بر قرآن صحیح نیست، امّا استخدام علوم در فهم قرآن درست است.
این اشکال به یک قسم از تفسیر علمی وارد است، نه هر سه قسم آن؛ یعنی تحمیل نظریه‌ها بر قرآن صحیح نیست، امّا استخدام علوم در فهم قرآن درست است.


== دلیل هفتم ==
== دلیل هفتم؛ مادی‌گرایی و انحراف فکری ==
تفسیر علمی موجب مادیگری و انحرافات فکری در سطح جامعه می‌شود.
تفسیر علمی موجب مادیگرایی و انحرافات فکری در سطح جامعه می‌شود.
 
البته این اشکال خوبی است، ولی اشکال به تفسیر علمی نیست، بلکه اشکال به مفسرینی است که به انحراف رفته‌اند.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


خط ۶۳: خط ۶۱:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
خط ۷۳: خط ۷۱:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ج
  | کیفیت =
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۱٬۴۰۷

ویرایش