۱۱٬۹۱۳
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
* گروهی خداوند را از روی محبت و دوستداشتن میپرستند. امام، پرستش این افراد را پرستش آزادگان و برترین پرستشها دانسته است.<ref name=":0">کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۸۴.</ref> | * گروهی خداوند را از روی محبت و دوستداشتن میپرستند. امام، پرستش این افراد را پرستش آزادگان و برترین پرستشها دانسته است.<ref name=":0">کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۸۴.</ref> | ||
این روایت در کتاب کافی از کتب اربعه شیعه نقل شده<ref name=":0"/> | این روایت در کتاب کافی از کتب اربعه شیعه نقل شده است.<ref name=":0"/> سید رضی این روایت را در نهج البلاغه نیز نقل کرده که تفاوتهایی در برخی کلمات با نقل در کتاب کافی دارد.<ref>سید رضی، نهج البلاغه، محقق و مصحح: صبحي صالح، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق، کلمات قصار۲۳۷، ص۵۱۰.</ref> | ||
عبادت نوع اول را به این جهت عبادت بردگان دانستهاند که که برده از مولای خود میترسد و برای اینکه به عقوبت دچار نشود، اطاعت میکند. | عبادت نوع اول را به این جهت عبادت بردگان دانستهاند که که برده از مولای خود میترسد و برای اینکه به عقوبت دچار نشود، اطاعت میکند.<ref>شرح الکافی-الأصول و الروضة (للمولی صالح المازندرانی)، ج8، ص: 251</ref> | ||
گروه دوم خداوند را برای ثواب عبادت میکنند همانگونه که اجیر کاری را انجام میدهد تا اجر آن را به دست بیاورد.<ref>مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، دارالكتب الإسلامية، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۸۶.</ref> | |||
تاجرانه یا از روی ترس عبادت نکند؛ بلکه از روی محبت و عشق و برای سپاس خداوند و برای بجا آوردن شکر عملی در برابر خداوند عبادت کند، این نوع عبادت بهترین مصداق شکر و کاملترین عبادات است. چون بندگی انسان را خالصانه و به عنوان سپاس الهی نشان میدهد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹ ش، ج۱۵، ص۴۱۶، ج۱۱، ص۱۸۶، ج۱۰، ص۲۸۰، ج۱۸، ص۵۱، ج۱۶، ص۱۴۸.</ref> | تاجرانه یا از روی ترس عبادت نکند؛ بلکه از روی محبت و عشق و برای سپاس خداوند و برای بجا آوردن شکر عملی در برابر خداوند عبادت کند، این نوع عبادت بهترین مصداق شکر و کاملترین عبادات است. چون بندگی انسان را خالصانه و به عنوان سپاس الهی نشان میدهد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹ ش، ج۱۵، ص۴۱۶، ج۱۱، ص۱۸۶، ج۱۰، ص۲۸۰، ج۱۸، ص۵۱، ج۱۶، ص۱۴۸.</ref> |