۱۱٬۹۱۳
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
'''اسفار اربعه''' اصطلاحی عرفانی که توصیفکنندهٔ مراحل چهارگانه سیر و سلوک معنوی و خصوصیات آنها به سوی خداوند است. سَفَر اول، از خلق به سوی حق است. در این سیر، سالک میکوشد از طبیعت عبور کند و قسمتی از عوالم ماوراء طبیعی را نیز پشت سر بگذارد تا به ذات حق واصل شود و میان او و حق حجابی نباشد. سفر دوم، سفر با حق در حق است. سالک پس از آنکه ذات حق را از نزدیک شناخت به کمک او به سیر در شؤون، کمالات، اسماء و صفات او میپردازد. در سفر سوم، از حق به سوی خلق با حق، سالک به میان مردم باز میگردد، اما بازگشتش به معنی جدا شدن و دور شدن از ذات حق نیست. او در این مرحله ذات حق را با همه چیز و در همه چیز میبیند. سالک در سفر چهارم به ارشاد و دستگیری مردم و رساندن آنها به حق میپردازد. | '''اسفار اربعه''' به معنای سفرهای چهارگانه اصطلاحی عرفانی است که توصیفکنندهٔ مراحل چهارگانه سیر و سلوک معنوی و خصوصیات آنها به سوی [[خداوند]] است. سَفَر اول، از خلق به سوی حق است. در این سیر، سالک میکوشد از طبیعت عبور کند و قسمتی از عوالم ماوراء طبیعی را نیز پشت سر بگذارد تا به ذات حق واصل شود و میان او و حق حجابی نباشد. سفر دوم، سفر با حق در حق است. سالک پس از آنکه ذات حق را از نزدیک شناخت به کمک او به سیر در شؤون، کمالات، اسماء و صفات او میپردازد. در سفر سوم، از حق به سوی خلق با حق، سالک به میان مردم باز میگردد، اما بازگشتش به معنی جدا شدن و دور شدن از ذات حق نیست. او در این مرحله ذات حق را با همه چیز و در همه چیز میبیند. سالک در سفر چهارم به ارشاد و دستگیری مردم و رساندن آنها به حق میپردازد. | ||
مفهوم اسفار اربعه در تاریخ عرفان اسلامی به مرور تکوین یافت و تقریرهای مختلفی از آن بهوجود آمد. این مفهوم با تقریرهای متفاوتی که در مکتب عرفانِ نظری [[ابن عربی|ابنعربی]] از آن شده، پیش از او وجود نداشته است. شاگردان مکتب عرفانی ابنعربی بیشترین سهم را در تبیین این مفهوم داشتهاند. ملاصدرا با بهکارگیری این مفهوم برای توصیف سیر و سلوک عقلی در کتاب خود، موجب شهرت این مفهوم شد. | مفهوم اسفار اربعه در تاریخ عرفان اسلامی به مرور تکوین یافت و تقریرهای مختلفی از آن بهوجود آمد. این مفهوم با تقریرهای متفاوتی که در مکتب عرفانِ نظری [[ابن عربی|ابنعربی]] از آن شده، پیش از او وجود نداشته است. شاگردان مکتب عرفانی ابنعربی بیشترین سهم را در تبیین این مفهوم داشتهاند. ملاصدرا با بهکارگیری این مفهوم برای توصیف سیر و سلوک عقلی در کتاب خود، موجب شهرت این مفهوم شد. |