automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۵٬۹۷۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (←شهادت) |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
[[پرونده:مقام یحیی.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به حضرت یحیی(ع) در مسجد اموی دمشق]] | [[پرونده:مقام یحیی.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به حضرت یحیی(ع) در مسجد اموی دمشق]] | ||
== شهادت == | == شهادت == | ||
در قرآن کریم درباره کشته شدن یحیی چیزی نیامده است، ولی در اخبار و تفاسیر آمده است «هروديس» پادشاه هوسباز فلسطين، عاشق «هيروديا» دختر برادر خود شد، و تصميم به ازدواج با او گرفت! حضرت يحيى(ع) صريحا اعلام كرد كه اين ازدواج نامشروع است و من به مبارزه با چنين كارى قيام خواهم كرد. آن دختر كه يحيى را بزرگترين مانع راه خويش مىديد تصميم گرفت در يك فرصت مناسب از وى انتقام گيرد؛ ارتباط خود را با عمويش بيشتر كرد و زيبايى خود را دامى براى او قرار داد. روزى به او گفت: من هيچ چيز جز سر يحيى را نمىخواهم! «هروديس» كه ديوانهوار به آن زن عشق مىورزيد بىتوجه به عاقبت اين كار تسليم شد و چيزى نگذشت كه سر يحيى را نزد آن زن بد كار حاضر ساختند اما عواقبت دردناك اين عمل، سرانجام دامان او را گرفت.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲.</ref> | در قرآن کریم درباره کشته شدن یحیی چیزی نیامده است، ولی در اخبار و تفاسیر آمده است «هروديس» پادشاه هوسباز فلسطين، عاشق «هيروديا» دختر برادر خود شد، و تصميم به ازدواج با او گرفت! حضرت يحيى(ع) صريحا اعلام كرد كه اين ازدواج نامشروع است و من به مبارزه با چنين كارى قيام خواهم كرد. آن دختر كه يحيى را بزرگترين مانع راه خويش مىديد تصميم گرفت در يك فرصت مناسب از وى انتقام گيرد؛ ارتباط خود را با عمويش بيشتر كرد و زيبايى خود را دامى براى او قرار داد. روزى به او گفت: من هيچ چيز جز سر يحيى را نمىخواهم! «هروديس» كه ديوانهوار به آن زن عشق مىورزيد بىتوجه به عاقبت اين كار تسليم شد و چيزى نگذشت كه سر يحيى را نزد آن زن بد كار حاضر ساختند اما عواقبت دردناك اين عمل، سرانجام دامان او را گرفت.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲. و نیز: جمعی از علمای ماوراءالنهر، ترجمه تفسیر طبری، (قصه ها)،ویرایش متن: جعفر مدرس صادقی، تهران، مرکز، ۱۳۹۳، ص۱۸۸.</ref> | ||
در برخی منابع نام این زن «ازبیل» است که همسر حاکم است و خواست دختر خود از شوهر قبلی اش را به عقد حاکم دربیاورد اما یحیی مخالفت کرد و این زن از حاکم یحیی را خواست و خود گلوی او را برید.<ref>عتیق نیشابوری، ابوبکر، قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر سورآبادی، به اهتمام یحیی مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۹۲، ص۲۲۷.</ref> | در برخی منابع نام این زن «ازبیل» است که همسر حاکم است و خواست دختر خود از شوهر قبلی اش را به عقد حاکم دربیاورد اما یحیی مخالفت کرد و این زن از حاکم یحیی را خواست و خود گلوی او را برید.<ref>عتیق نیشابوری، ابوبکر، قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر سورآبادی، به اهتمام یحیی مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۹۲، ص۲۲۷.</ref> |