|
|
خط ۴۴: |
خط ۴۴: |
|
| |
|
| === سنت === | | === سنت === |
| اهلسنت برای اثبات وجوب حکومت به سنت عملی پیامبر اسلام(ص) درگرفتن خراج و غنائم، قضاوت، اجرای مجازات، تعیین فرمانداران مناطق و فرماندهان لشکرها، فرستادن مبلغان و مأموران جمعآوری صدقات، اعلام جهاد، انعقاد پیمانها است.<ref>الماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۵.</ref> | | اهلسنت برای اثبات وجوب حکومت به سنت عملی پیامبر اسلام(ص) درگرفتن خراج و غنائم، قضاوت، اجرای مجازات، تعیین فرمانداران مناطق و فرماندهان لشکرها، فرستادن مبلغان و مأموران جمعآوری صدقات، اعلام جهاد و انعقاد پیمانها استناد کردهاند.<ref>الماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۵.</ref> |
|
| |
|
| برخی دیگر از فقهای اهلسنت به روایاتی دیگر استدلال کردهاند؛ از جمله روایتی از پیامبر اکرم(ص) مرگ بدون بیعت با حاکم اسلامی را مرگ جاهلی برشمرده است.<ref>ابن حزم الاندلسی، علی بن احمد، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، بیروت، دارالقلم، ۱۴۲۵ق، ج۹، ص۳۵۹.</ref> نیز روایتی نبوی دیگری که همهٔ مسلمانان را در مقابل جامعه اسلامی مسئول بر میشمرد.<ref>الترمذی، محمد بن عیسی، الجامع المختصر من السنن عن النبی صلی الله علیه و سلم و معرفه الصحیح و المعلول و ما علیه العمل المعروف، بیجا، بیت الافکار الدولیه، ۱۳۸۳ق، ج۴، صص۱۸–۱۸۰؛ نیز: القلقشندی، احمد بن عبدالله، مآثر الانافه فی معالم الخلافه، کویت، ۱۹۷۲م، ج۲، ص۳۰.</ref> | | برخی دیگر از فقهای اهلسنت به روایاتی دیگر استدلال کردهاند؛ از جمله روایتی از پیامبر اکرم(ص) مرگ بدون بیعت با حاکم اسلامی را مرگ جاهلی برشمرده است.<ref>ابن حزم الاندلسی، علی بن احمد، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، بیروت، دارالقلم، ۱۴۲۵ق، ج۹، ص۳۵۹.</ref> نیز روایتی نبوی(ص) دیگری که همهٔ مسلمانان را در مقابل جامعهٔ اسلامی مسئول بر میشمرد.<ref>الترمذی، محمد بن عیسی، الجامع المختصر من السنن عن النبی صلی الله علیه و سلم و معرفه الصحیح و المعلول و ما علیه العمل المعروف، بیجا، بیت الافکار الدولیه، ۱۳۸۳ق، ج۴، صص۱۸–۱۸۰؛ نیز: القلقشندی، احمد بن عبدالله، مآثر الانافه فی معالم الخلافه، کویت، ۱۹۷۲م، ج۲، ص۳۰.</ref> |
|
| |
|
| === اجماع === | | === اجماع === |
| از جمله دلایلی که برای وجوب حکومت بیان کردهاند، اجماع میباشد. در این زمینه گفتهاند: «به اجماع دانشمندان، عقد امامت با کسی که در میان امت عهدهدار آن میشود، واجب است. اگرچه «اصمّ» این نظر را ندارد… در وجوب امامت اختلاف است که آیا واجب عقلی است یا شرعی؟ گروهی گفتهاند که واجب عقلی است؛ زیرا به حکم عقل، انسان در برابر رهبری که مردم را از ظلم بر یکدیگر بازمیدارد و نزاع و خصومت آنها را برطرف میسازد، باید تسلیم باشد و اگر والیان نباشند، مردم بیسرپرست و بیمسئولیت و تباه خواهند بود و گروهی گفتهاند: واجب شرعی است، نه عقلی؛ زیرا امام عهدهدار امور شرعی است».<ref>ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۵.</ref> | | از جمله دلایل دیگری که اهلسنت برای اثبات وجوب حکومت بیان کردهاند اجماع میباشد. بسیاری از علمای اهلسنت، همانند ابوالحسن ماوردی (۳۶۴- ۴۵۰ق) اجماع را از اصلیترین دلایل وجوب نصب امام و تشکیل حکومت اسلامی میدانند.<ref>ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۵.</ref> |
| | |
| بسیاری از علمای معاصر، همانند ماوردی، اجماع را از اصلیترین دلایل وجوب نصب امام و تشکیل حکومت اسلامی میدانند. | |
|
| |
|
| === عقل === | | === عقل === |
| از دیگر ادلهای که برای وجوب تأسیس نظام سیاسی و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی ذکر و به آن استدلال میشود، دلیل عقلی است و آن اینکه بدون وجود حکومت و رهبری که مصالح دینی و دنیوی مردم را به آنان بشناساند و آنان را از ظلم به یکدیگر بازدارد، نابسامانی و هرج و مرج به وجود میآید و زندگی دینی و اجتماعی مردم مختل میشود.<ref>جاحظ، التاج فی اخلاق الملوک، ص۱۸۵.</ref>ماوردی دربارهٔ دلایل عقلی، میگوید: «چند ضرورت اساسی ایجاب میکند که جامعه به رئیس و زعیم محتاج باشد؛ ازجمله ضرورت منع تظالم، ضرورت فصل خصومتها و تنازعات و ضرورت دفع هرج و مرج و تشتت».<ref>ذاکرصالحی، مبانی مشروعیت حکومت نظریه ابوالحسن ماوردی، ص۷۳.</ref> | | از دیگر ادلهای که برای وجوب تأسیس نظام سیاسی و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در میان اهلسنت ذکر شده دلیل عقلی است. از جمله اینکه بدون وجود حکومت و رهبری، که مصالح دینی و دنیوی مردم را به آنان بشناساند و آنان را از ظلم به یکدیگر باز دارد، نابسامانی و هرج و مرج به وجود میآید و زندگی دینی و اجتماعی مردم مختل میشود.<ref>الجاحظ، عمرو بن بحر، التاج فی اخلاق الملوک، بیروت، منشورات فوزی عطوی، ۱۳۷۵ق، ص۱۸۵.</ref> ماوردی دربارهٔ دلایل عقلی وجوب حکومت چنین میگوید: «چند ضرورت اساسی ایجاب میکند که جامعه به رئیس و زعیم محتاج باشد؛ از جمله ضرورت منع تظالم، ضرورت فصل خصومتها و ضرورت دفع هرج و مرج و تشتت.»<ref>ذاکرصالحی، مبانی مشروعیت حکومت نظریه ابوالحسن ماوردی، ص۷۳.</ref> |
| | |
| در مجموع، دلایلی که متفکران عامه برای ضرورت تشکیل حکومت اقامه کردهاند، صرفاً برای بیان عقیده خویش است و آن اینکه مردم بعد از پیامبر اسلام| به حال خود رها شدهاند و خداوند حق انتخاب را به مردم، به ویژه خبرگان جامعه داده است تا آنها با توافق یک نفر را به امامت برگزینند و در این صورت، امامت او مشروع است. بر این اساس، فقهای عامه رأی مردم را در مشروعیت حکومت دخیل میدانند و قائل به مشروعیت مردمی میباشند.
| |
| | |
| از نظر آنان امامت و رهبری جامعه از سه راه تحقق مییابد: انتخاب اهل حل و عقد، استخلاف و عهد، استیلا و زور و غلبه؛ که بطلان این سه راه، با دلائل متعدد در کتب فقها و صاحبنظران خاصه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به نظر میرسد که عامه غالباً درصدد توجیه ایدئولوژیک خلافت خلفا و مشروعیت بخشی به حکومتهای خود بودهاند.
| |
| | |
| == نتیجهگیری ==
| |
| حکومت دینی تمام ابعاد مادی، معنوی، سیاسی و عقیدتی زندگی انسانها را شامل میشود. قانون و نحوه اجرای آن در جامعه اسلامی باید از ارزشها و اصول اسلامی نشأت گیرد؛ اما شکل حکومت دینی تابع ماهیت آن است که کارشناسان و آگاهان در دورههای مختلف، متناسب با نیازهای هر زمان، آن را در چارچوب ثابت و کلی دین ترسیم میکنند؛ زیرا اینگونه نیست که هر نهاد و تشکیلات حکومتی با احکام و مفاهیم دین سازگار باشد و چه بسا تشکیلاتی که با دین در تضاد هستند.
| |
| | |
| بدین بیان، حکومت دینی ماهیت الهی دارد و میتواند در شرایط و مقتضیات خاص به هر یک از سه شکل کلی حکومت، یعنی فردی، گروهی و جمعی (اکثریت) در آید؛ حکومت معصوم، شکل فردی آن، حکومت مشروطه به معنای خاص آن (مشروط به قوانین اسلام) شکل گروهی آن، و حکومت جمهوری به معنای رأی مستقیم یا غیرمستقیم مردم نیز شکل جمعی آن است.
| |
| | |
| نویسنده پس از بررسی مستندات و ادله ضرورت حکومت اسلامی از نظر خاصه و عامه به این نتایج رسید:
| |
| | |
| ۱. بین تمام فرق اسلامی این اتفاقنظر وجود دارد که خداوند متعال بر جهان هستی حاکمیت مطلق دارد و اراده او سرمنشأ و مصدر اصلی مشروعیت حکومت به حساب میآید. خداوند در قرآن با اشاره به این مطلب میفرماید: «حکم از آنِ خداوند است و بس، و خداوند حکم فرموده است که جز او را نپرستید.»<ref>{إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّإِیَّاهُ}؛ (یوسف:۴۰).</ref>
| |
| | |
| ۲. مسلمانان معتقدند که خداوند در زمان حضور پیامبر صلّی الله علیه و آله حق حاکمیت و ولایت را بهطور مستقیم به ایشان واگذار کرده است و در این مورد هیچ بحثی وجود ندارد؛ اما نزاع و اختلاف در مشروعیت حکومت پس از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله است. این موضوع باعث پیدایش و ظهور دو مذهب خاصه و عامه شده است. در مذهب اهلبیت(ع) مبنای مشروعیت حکومت در عصر حضور و عصر غیبت متفاوت است؛ به این معنا که در عصر حضور، نصب و نص الهی و در عصر غیبت، نصب عام شارع و انتخاب و پذیرش مردم بهصورت توأمان باعث مشروعیت حکومت میشود. مبانی حکومت مشروع از دیدگاه عامه، انتخاب مردم است.
| |
|
| |
|
| == شاید استفاده شود == | | == شاید استفاده شود == |