automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== تسبیح همه موجودات عالم == | == تسبیح همه موجودات عالم == | ||
براساس آیات قرآن، تمامی موجودات عالم،<ref>آیه ۴۴ سوره اسراء</ref> زمین و آسمانهای | براساس آیات قرآن، تمامی موجودات عالم،<ref>آیه ۴۴ سوره اسراء</ref> زمین و آسمانهای هفتگانه،<ref>سوره اسراء، آیه۴۴.</ref> کسانی که نزد خداوند هستند،<ref>آیه ۲۰۶ سوره اعراف</ref> و هر شخصی که در آسمان و زمین وجود دارد،<ref>آیه ۴۱ سوره نور</ref> مشغول تسبیح خداوند هستند. در قرآن از تسبیح فرشتگان،<ref>سوره فصلت آیه ۳۸، سوره بقره آیه ۳۰.</ref> کوهها و پرندگان،<ref>آیه ۷۹ سوره انبیاء</ref> و رعد<ref>آیه ۱۳ سوره رعد</ref> نیز سخن گفته شده است. | ||
'''معنای تسبیح موجودات عالم''' | '''معنای تسبیح موجودات عالم''' | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
== تسبیح در ادب فارسی == | == تسبیح در ادب فارسی == | ||
کلمه تسبیح در ادبیات و ادبیات عرفانی هم به معنای سبحه که به معنای ذکر گرفتن میباشد و هم به معنای به پاکی یاد کردن خدا که حاکی از شعور و نیایش همه موجودات است آمده است. بسیاری از شاعران تسبیح موجودات عالم را نه تکوینی که ظاهر میدانند. مولوی میگوید: «از میان مشت هر پاره سنگ/ در شهادت گفتن آمد بی درنگ.» سعدی در فضیلت تسبیح می گوید:«گفتم این شرط آدمیت نیست/ مرغ تسبیح گوی من خاموش.» اکثر شاعران عرفانی معتقد هستند تسبیح موجودات به زبان قال و قابل رویت است اما این شهود با علم حضور و چشم دل حاصل میشود. <ref>آرام محمدرضا، شعور و تسبيح کيهاني در نگاه قرآني و ادبی، بهارستان سخن (ادبيات فارسي)، بهار و تابستان ۱۳۹۰، دوره ۷، شماره ۱۷، از صفحه ۱۹۷ تا صفحه ۲۱۸.</ref> | کلمه تسبیح در ادبیات و ادبیات عرفانی هم به معنای سبحه که به معنای ذکر گرفتن میباشد و هم به معنای به پاکی یاد کردن خدا که حاکی از شعور و نیایش همه موجودات است آمده است. بسیاری از شاعران تسبیح موجودات عالم را نه تکوینی که ظاهر میدانند. مولوی میگوید: «از میان مشت هر پاره سنگ/ در شهادت گفتن آمد بی درنگ.» سعدی در فضیلت تسبیح می گوید:«گفتم این شرط آدمیت نیست/ مرغ تسبیح گوی من خاموش.» اکثر شاعران عرفانی معتقد هستند تسبیح موجودات به زبان قال و قابل رویت است اما این شهود با علم حضور و چشم دل حاصل میشود.<ref>آرام محمدرضا، شعور و تسبيح کيهاني در نگاه قرآني و ادبی، بهارستان سخن (ادبيات فارسي)، بهار و تابستان ۱۳۹۰، دوره ۷، شماره ۱۷، از صفحه ۱۹۷ تا صفحه ۲۱۸.</ref> | ||
مولانا معتقد است برای این که بتوان تسبیح موجودات را درک کرد باید به عالم جان رفت.<ref>پور جوادی، نصرالله، زبان حال در عرفان و ادب پارسی، تهران، نشر نو، ۱۳۹۲، ص۲۸۷.</ref> | |||
[[مولوی]] در این باب میگوید: «جمله ذرات عالم در نهان/ با تو میگویند روزان و شبان./ ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم/ با شما نامحرمان ما خاموشیم.» | [[مولوی]] در این باب میگوید: «جمله ذرات عالم در نهان/ با تو میگویند روزان و شبان./ ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم/ با شما نامحرمان ما خاموشیم.» |