trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== جایگاه مؤلف == | == جایگاه مؤلف == | ||
ابوالجارود زياد بن منذر همدانی خارفی ثقفی (درگذشته میان ۱۵۰ تا ۱۶۰ق) از اصحاب امام محمد باقر(ع) و راویان امام جعفر صادق(ع) بود.<ref>النجاشی، ابوالعباس احمد بن علی، رجال النجاشی، تحقیق موسی الشبیری الزنجانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰.</ref> در اینکه ابوالجارود امام سجاد(ع) را درک کرده باشد تردید وجود دارد. روایات او از امام سجاد(ع) با واسطۀ فرزند امام، عبدالله، نقل شده است.<ref>بهرامیان، علی، «ابوالجارود»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۲۸۹.</ref> او اهل کوفه و نابینای مادرزاد بود. رویهٔ او در تشیع با گرایشش به زیدیه تغییر کرد.<ref>النجاشی، رجال النجاشی، ص۱۷۰.</ref> این موضوع موجب شد تا از سوی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مورد نکوهش قرار گیرد.<ref>بهرامیان، «ابوالجارود»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۲۸۹.</ref> او را مؤسس فرقهٔ جارودیه<ref>برای اطلاع دربارهٔ این فرقه و عقایدشان ن.ک: النوبختی، الحسن بن موسی، فرق الشيعة، تحقیق السید محمدکاظم الموسوی، کربلاء، مجمع الامام الحسین(ع) العلمی لتحقیق تراث اهل البیت(ع)، ص۴۱-۴۲.</ref>، از فرق زیدیه، برشمردهاند.<ref>الکشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تلخیص محمد بن الحسن الطوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر میرداماد الاسترابادی، تحقیق السید مهدی الرجائی، قم، مؤسسة آل البيت(ع) لإحياء التراث، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۴۹۵. | ابوالجارود زياد بن منذر همدانی خارفی ثقفی (درگذشته میان ۱۵۰ تا ۱۶۰ق) از اصحاب امام محمد باقر(ع) و راویان امام جعفر صادق(ع) بود.<ref>النجاشی، ابوالعباس احمد بن علی، رجال النجاشی، تحقیق موسی الشبیری الزنجانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰.</ref> در اینکه ابوالجارود امام سجاد(ع) را درک کرده باشد تردید وجود دارد. روایات او از امام سجاد(ع) با واسطۀ فرزند امام، عبدالله، نقل شده است.<ref>بهرامیان، علی، «ابوالجارود»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۹ش، ج۵، ص۲۸۹.</ref> او اهل کوفه و نابینای مادرزاد بود. رویهٔ او در تشیع با گرایشش به زیدیه تغییر کرد.<ref>النجاشی، رجال النجاشی، ص۱۷۰.</ref> این موضوع موجب شد تا از سوی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مورد نکوهش قرار گیرد.<ref>بهرامیان، «ابوالجارود»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۲۸۹.</ref> او را مؤسس فرقهٔ جارودیه<ref>برای اطلاع دربارهٔ این فرقه و عقایدشان ن.ک: النوبختی، الحسن بن موسی، فرق الشيعة، تحقیق السید محمدکاظم الموسوی، کربلاء، مجمع الامام الحسین(ع) العلمی لتحقیق تراث اهل البیت(ع)، ۱۴۳۹ق، ص۴۱-۴۲.</ref>، از فرق زیدیه، برشمردهاند.<ref>الکشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تلخیص محمد بن الحسن الطوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر میرداماد الاسترابادی، تحقیق السید مهدی الرجائی، قم، مؤسسة آل البيت(ع) لإحياء التراث، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۴۹۵. | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
* شیخ مفید او را توثیق کرده و او را از مراجع اخذ احکام حلال و حرام دین بر شمرده است.<ref>الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.</ref> | * شیخ مفید او را توثیق کرده و او را از مراجع اخذ احکام حلال و حرام دین بر شمرده است.<ref>الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.</ref> | ||
* میرزا حسین نوری هم با ذکر دلایلی او را توثیق کرده و به نقد نظرات تضعیفکنندهٔ او پرداخته است.<ref>النوری الطبرسی، حسین بن محمدتقی، خاتمة مستدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۷.</ref> | * میرزا حسین نوری هم با ذکر دلایلی او را توثیق کرده و به نقد نظرات تضعیفکنندهٔ او پرداخته است.<ref>النوری الطبرسی، حسین بن محمدتقی، خاتمة مستدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، بیتا، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۷.</ref> | ||
* آیتالله خویی او را توثیق کرده و دلیل توثیق خود، قطع نظر از صاحب اصل بودن و مقبولبودن روایاتش نزد بزرگان شیعه، توثیق او توسط شیخ مفید و قرار گرفتن او در سلسلهٔ اسانید کتاب کامل الزیارات ابن قولویه بر شمرده است؛<ref>الخوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بیجا، بینا، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۳۳۵.</ref> کتابی که تمامی راویان آن توسط ابن قولویه توثیق شده و از توثیقات عام نزد علمای علم رجال بهشمار میرود.<ref>مدنی بجستانی، سید محمود، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، ج۱، ص۳۲۷-۳۲۸.</ref> همچنین خویی امکان منتسبشدن ابوالجارود توسط امام باقر(ع) به لقب سرحوب را نفی میکند.<ref>الخوئی، معجم رجال الحديث، ج۸، ص۳۳۴.</ref> | * آیتالله خویی او را توثیق کرده و دلیل توثیق خود، قطع نظر از صاحب اصل بودن و مقبولبودن روایاتش نزد بزرگان شیعه، توثیق او توسط شیخ مفید و قرار گرفتن او در سلسلهٔ اسانید کتاب کامل الزیارات ابن قولویه بر شمرده است؛<ref>الخوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بیجا، بینا، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۳۳۵.</ref> کتابی که تمامی راویان آن توسط ابن قولویه توثیق شده و از توثیقات عام نزد علمای علم رجال بهشمار میرود.<ref>مدنی بجستانی، سید محمود، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲۷-۳۲۸.</ref> همچنین خویی امکان منتسبشدن ابوالجارود توسط امام باقر(ع) به لقب سرحوب را نفی میکند.<ref>الخوئی، معجم رجال الحديث، ج۸، ص۳۳۴.</ref> | ||
=== در الفهرست ابن ندیم === | === در الفهرست ابن ندیم === | ||
ابن ندیم، کتابشناس و فهرستنگار قرن چهارم قمری، ابوالجارود را عالمی زیدی و با کنیهٔ ابونجم معرفی میکند. او به نقل از امام جعفر صادق(ع) دربارهٔ ابوالجارود آورده که ابوالجارود پس از تولایی که به امامت داشت دچار ارجاء (قول به تأخر عمل از نیت و قصد) شد. او نمیمیرد مگر بر همین عقیده. خداوند او را لعنت کند که از دل و دیده کور بود.<ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمهٔ محمدرضا تجدد، تهران، اساطیر، | ابن ندیم، کتابشناس و فهرستنگار قرن چهارم قمری، ابوالجارود را عالمی زیدی و با کنیهٔ ابونجم معرفی میکند. او به نقل از امام جعفر صادق(ع) دربارهٔ ابوالجارود آورده که ابوالجارود پس از تولایی که به امامت داشت دچار ارجاء (قول به تأخر عمل از نیت و قصد) شد. او نمیمیرد مگر بر همین عقیده. خداوند او را لعنت کند که از دل و دیده کور بود.<ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمهٔ محمدرضا تجدد، تهران، اساطیر، ۱۳۸۱ش، ص۳۳۳.</ref> | ||
ابن ندیم از محمد بن سنان نقل میکند که گفت ابوالجارود از دنیا نرفت مگر هنگامی که شراب نوشید و به دوستی با کافران گروید.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۳۳.</ref> | ابن ندیم از محمد بن سنان نقل میکند که گفت ابوالجارود از دنیا نرفت مگر هنگامی که شراب نوشید و به دوستی با کافران گروید.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۳۳.</ref> | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
کتاب مدونی به نام تفسیر ابوالجارود به ما نرسیده است و ابن ندیم اولین کسی است به وجود چنین کتابی در الفهرست خود اشاره میکند.<ref>ماهر، جرار، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمهای در شناخت عقاید زیدیه»، ترجمهٔ محمدکاظم رحمتی، آینه پژوهش، ش۹۵، آذر و دی ۱۳۸۴ش، ص۲۷.</ref> ابن ندیم کتاب تفسیر ابوالجارود، یا کتاب الباقر محمد بن علی بن الحسين(ع)، به روایت ابوالجارود را در فهرستی که از تفاسیر قرآن ارائه میدهد در رتبهٔ اول قرار داده است.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۹.</ref> برخی، با تکیه بر این اولویت، این کتاب را اولین تفسیر املاءشده توسط یکی از ائمه(ع) بهقلم آوردهاند.<ref>شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، تحقیق السید محمد بحرالعلوم، کویت، شرکة مکتبة الالفین، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰.</ref> | کتاب مدونی به نام تفسیر ابوالجارود به ما نرسیده است و ابن ندیم اولین کسی است به وجود چنین کتابی در الفهرست خود اشاره میکند.<ref>ماهر، جرار، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمهای در شناخت عقاید زیدیه»، ترجمهٔ محمدکاظم رحمتی، آینه پژوهش، ش۹۵، آذر و دی ۱۳۸۴ش، ص۲۷.</ref> ابن ندیم کتاب تفسیر ابوالجارود، یا کتاب الباقر محمد بن علی بن الحسين(ع)، به روایت ابوالجارود را در فهرستی که از تفاسیر قرآن ارائه میدهد در رتبهٔ اول قرار داده است.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۹.</ref> برخی، با تکیه بر این اولویت، این کتاب را اولین تفسیر املاءشده توسط یکی از ائمه(ع) بهقلم آوردهاند.<ref>شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، تحقیق السید محمد بحرالعلوم، کویت، شرکة مکتبة الالفین، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰.</ref> | ||
اشاره ابن ندیم به این تفسیر نشان میدهد که این تفسیر حداقل از میانهٔ قرن چهارم قمری مشهور بوده است. روایات فراوانی از این تفسیر در تفسیر علی بن ابراهیم قمی (درگذشتهٔ حدود ۳۰۷ق) نقل شده است. تفسیر قمی تنها به روایت یکی از شاگردانش به نام ابوالفضل عباس بن محمد، از نوادگان امام موسی کاظم(ع)، به ما رسیده است. او کسی است که روایات تفسیری فراوانی از ابوالجارود را بر تفسیر استاد خود، علی بن ابراهیم قمی، افزوده است.<ref>ماهر، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمهای در شناخت عقاید زیدیه»، | اشاره ابن ندیم به این تفسیر نشان میدهد که این تفسیر حداقل از میانهٔ قرن چهارم قمری مشهور بوده است. روایات فراوانی از این تفسیر در تفسیر علی بن ابراهیم قمی (درگذشتهٔ حدود ۳۰۷ق) نقل شده است. تفسیر قمی تنها به روایت یکی از شاگردانش به نام ابوالفضل عباس بن محمد، از نوادگان امام موسی کاظم(ع)، به ما رسیده است. او کسی است که روایات تفسیری فراوانی از ابوالجارود را بر تفسیر استاد خود، علی بن ابراهیم قمی، افزوده است.<ref>ماهر، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمهای در شناخت عقاید زیدیه»، آینهٔ پژوهش، ص۲۳.</ref> | ||
تفسیر ابوالجارود، مانند عموم تفاسیر شیعی اولیه، تفسیری بر اساس منقولات ائمهٔ شیعه است. مفاد روایات موجود از این تفسیر در خلال تفسیر علی بن ابراهیم قمی در چند محور قابل ارائه است: | تفسیر ابوالجارود، مانند عموم تفاسیر شیعی اولیه، تفسیری بر اساس منقولات ائمهٔ شیعه است. مفاد روایات موجود از این تفسیر در خلال تفسیر علی بن ابراهیم قمی در چند محور قابل ارائه است: | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
* روایاتی در تفسیر کلمات غریب قرآن؛ | * روایاتی در تفسیر کلمات غریب قرآن؛ | ||
* روایاتی دربارهٔ اسباب نزول برخی آیات؛ | * روایاتی دربارهٔ اسباب نزول برخی آیات؛ | ||
* روایاتی دربارهٔ برخی آیات ناسخ و منسوخ.<ref>ماهر، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمهای در شناخت عقاید زیدیه»، | * روایاتی دربارهٔ برخی آیات ناسخ و منسوخ.<ref>ماهر، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمهای در شناخت عقاید زیدیه»، آینهٔ پژوهش، ص۲۸.</ref> | ||
== اعتبار == | == اعتبار == | ||
نظرات دربارهٔ اعتبار روایات تفسیر ابوالجارود بر اساس نگاه های متفاوت به وثاقت شخص ابوالجارود و راویان روایات تفسیری او متفاوت است. تغییر مذهب ابوالجارود به زیدیه موجب شده است تا برخی در اعتبار تفسیر منقول از خدشه کنند.<ref>معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسهٔ فرهنگی التمهید، | نظرات دربارهٔ اعتبار روایات تفسیر ابوالجارود بر اساس نگاه های متفاوت به وثاقت شخص ابوالجارود و راویان روایات تفسیری او متفاوت است. تغییر مذهب ابوالجارود به زیدیه موجب شده است تا برخی در اعتبار تفسیر منقول از خدشه کنند.<ref>معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسهٔ فرهنگی التمهید، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۵۶</ref> | ||
یکی دیگر از دلایل یادشده برای تضعیف اعتبار این تفسیر وجود ابوسهل بن کثیر بن عیاش القطان در طریق روایت این تفسیر از ابوالجارود است. این شخص، که در منابع رجالی ضعیف دانسته شده، در طریق روایت تفسیر ابوالجارود توسط شیخ طوسی و نجاشی قرار دارد.<ref>الطهرانی، آقابزرك، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالأضواء، ج۴، ص۲۵۱.</ref> | یکی دیگر از دلایل یادشده برای تضعیف اعتبار این تفسیر وجود ابوسهل بن کثیر بن عیاش القطان در طریق روایت این تفسیر از ابوالجارود است. این شخص، که در منابع رجالی ضعیف دانسته شده، در طریق روایت تفسیر ابوالجارود توسط شیخ طوسی و نجاشی قرار دارد.<ref>الطهرانی، آقابزرك، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۵۱.</ref> | ||
آقابزرگ تهرانی مدعی شده است که روایات تفسیری ابوالجارود، که توسط شاگرد علی بن ابراهیم قمی در تفسیر او درج شده، از طریق ابوبصیر، که موثق دانسته شده، نیز نقل شده است و این میتواند ضعف سلسلهٔ روایت این تفسیر را جبران کند.<ref>الطهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۲۵۱.</ref> برخی این نظر آقابزرگ تهرانی را رد کردهاند.<ref>بابایی، علیاکبر، مکاتب تفسیری، قم، انتشارات سمت، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۰.</ref> | آقابزرگ تهرانی مدعی شده است که روایات تفسیری ابوالجارود، که توسط شاگرد علی بن ابراهیم قمی در تفسیر او درج شده، از طریق ابوبصیر، که موثق دانسته شده، نیز نقل شده است و این میتواند ضعف سلسلهٔ روایت این تفسیر را جبران کند.<ref>الطهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۲۵۱.</ref> برخی این نظر آقابزرگ تهرانی را رد کردهاند.<ref>بابایی، علیاکبر، مکاتب تفسیری، قم، انتشارات سمت، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۰.</ref> |