پرش به محتوا

تفسیر ابوالجارود: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۳۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:


=== از نظر رجالیان ===
=== از نظر رجالیان ===
جایگاه و وثاقت او در میان عالمان علم رجال مورد اختلاف است. آراء عالمان علم رجال شیعه و اهل سنت دربارهٔ او را می‌توان چنین صورت‌بندی کرد: برخی او را تضعیف کرده‌اند؛ برخی دربارهٔ او توقف و احتیاط کرده‌اند و برخی او را تعدیل کرده‌اند.<ref>الخفاجی، حکمت عبید، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، بیروت: مؤسسة البلاغ، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۶.</ref>   
جایگاه و وثاقت او در میان عالمان علم رجال مورد اختلاف است. آراء عالمان علم رجال شیعه و اهل سنت دربارهٔ او را می‌توان چنین صورت‌بندی کرد: برخی دربارهٔ او توقف و احتیاط کرده‌اند؛ برخی او را تضعیف و برخی او را تعدیل کرده‌اند.<ref>الخفاجی، حکمت عبید، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، بیروت: مؤسسة البلاغ، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۶.</ref> شیخ طوسی و برخی از رجالیان اهل‌سنت دربارهٔ ابوالجارود قائل به توقف شده‌اند.<ref>الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.</ref>   


تضعیف‌کنندگان ابوالجارود:
'''تضعیف‌کنندگان ابوالجارود'''


* کشی در رجال خود ابوالجارود را نابینای کور دل خوانده و او را سرحوب{{یادداشت| سرحوب به معنای شغال و اسب دراز بدن است. در افسانه‌ها او دیو و شیطانی کور دانسته شده که در دریا زندگی می‌کند. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامهٔ دهخدا، زیرنظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسهٔ لغت نامهٔ دهخدا، ج۹، ص۱۳۵۷۶}} و مؤسس فرقهٔ سرحوبیه دانسته است. کشی معتقد است که امام باقر(ع) این لقب را به ابوالجارود داده است.<ref>الکشی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۹۵.</ref>
* کشی در رجال خود ابوالجارود را نابینای کور دل خوانده و او را سرحوب{{یادداشت| سرحوب به معنای شغال و اسب دراز بدن است. در افسانه‌ها او دیو و شیطانی کور دانسته شده که در دریا زندگی می‌کند. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامهٔ دهخدا، زیرنظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسهٔ لغت نامهٔ دهخدا، ج۹، ص۱۳۵۷۶}} و مؤسس فرقهٔ سرحوبیه دانسته است. کشی معتقد است که امام باقر(ع) این لقب را به ابوالجارود داده است.<ref>الکشی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۹۵.</ref>
خط ۲۴: خط ۲۴:
*در میان رجالیان اهل‌سنت، برخی او را کذاب، برخی غیر ثقه و برخی دیگر جعل‌کنندهٔ حدیث علیه اصحاب رسول خدا(ص) و در فضائل اهل‌بیت(ع) به‌شمار برده‌اند.<ref>الذهبی، شمس‌الدين محمد بن احمد، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، تحقيق علي محمد البجاوی،بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref>
*در میان رجالیان اهل‌سنت، برخی او را کذاب، برخی غیر ثقه و برخی دیگر جعل‌کنندهٔ حدیث علیه اصحاب رسول خدا(ص) و در فضائل اهل‌بیت(ع) به‌شمار برده‌اند.<ref>الذهبی، شمس‌الدين محمد بن احمد، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، تحقيق علي محمد البجاوی،بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref>


توثیق کنندگان ابوالجارود:
'''توثیق‌کنندگان ابوالجارود'''


* شیخ مفید او را توثیق کرده و او را از مراجع اخذ احکام حلال و حرام دین بر شمرده است.<ref>الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.</ref>
* شیخ مفید او را توثیق کرده و او را از مراجع اخذ احکام حلال و حرام دین بر شمرده است.<ref>الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.</ref>
* میرزا حسین نوری هم با ذکر دلایلی او را توثیق کرده و به نقد نظرات تضعیف‌کنندهٔ او پرداخته است.<ref>النوری الطبرسی، '''حسین بن محمدتقی'''، خاتمة مستدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۷.</ref>
* میرزا حسین نوری هم با ذکر دلایلی او را توثیق کرده و به نقد نظرات تضعیف‌کنندهٔ او پرداخته است.<ref>النوری الطبرسی، '''حسین بن محمدتقی'''، خاتمة مستدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۷.</ref>
* آیت‌الله خویی او را توثیق کرده و دلیل توثیق خود، قطع نظر از صاحب اصل بودن و مقبول‌بودن روایاتش نزد بزرگان شیعه، توثیق او توسط شیخ مفید و  قرار گرفتن او در سلسلهٔ اسانید کتاب کامل الزیارات ابن قولویه بر شمرده است؛<ref>الخوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۳۳۵.</ref> کتابی که تمامی راویان آن توسط ابن قولویه توثیق شده و از توثیقات عام نزد علمای علم رجال به‌شمار می‌رود.<ref>مدنی بجستانی، سید محمود، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، تهران، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، ج۱، ص۳۲۷-۳۲۸.</ref> همچنین خویی امکان منتسب‌شدن ابوالجارود توسط امام باقر(ع) به لقب سرحوب را نفی می‌کند.<ref>الخوئی، معجم رجال الحديث، ج۸، ص۳۳۴.</ref>
* آیت‌الله خویی او را توثیق کرده و دلیل توثیق خود، قطع نظر از صاحب اصل بودن و مقبول‌بودن روایاتش نزد بزرگان شیعه، توثیق او توسط شیخ مفید و  قرار گرفتن او در سلسلهٔ اسانید کتاب کامل الزیارات ابن قولویه بر شمرده است؛<ref>الخوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۳۳۵.</ref> کتابی که تمامی راویان آن توسط ابن قولویه توثیق شده و از توثیقات عام نزد علمای علم رجال به‌شمار می‌رود.<ref>مدنی بجستانی، سید محمود، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، تهران، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، ج۱، ص۳۲۷-۳۲۸.</ref> همچنین خویی امکان منتسب‌شدن ابوالجارود توسط امام باقر(ع) به لقب سرحوب را نفی می‌کند.<ref>الخوئی، معجم رجال الحديث، ج۸، ص۳۳۴.</ref>
شیخ طوسی و برخی از رجالیان اهل‌سنت دربارهٔ ابوالجارود قائل به توقف شده‌اند.<ref>الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.</ref>


=== در الفهرست ابن ندیم ===
=== در الفهرست ابن ندیم ===
ابن ندیم، کتاب شناس و فهرست نگار قرن چهارم قمری، ابوالجارود را عالمی زیدی و مکنی به ابونجم معرفی می کند. او به نقل از امام جعفر صادق(ع) دربارهٔ ابوالجارود آورده که ابوالجارود پس از تولایی که به امامت داشت دچار ارجاء (قول به تأخر عمل از نیت و قصد) شد. او نمی میرد مگر بر همین عقیده. خداوند او را لعنت کند که از دل و دیده کور بود.<ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمهٔ محمدرضا تجدد، تهران، اساطیر، ۱۳۸۱، ص۳۳۳.</ref>   
ابن ندیم، کتاب‌شناس و فهرست‌نگار قرن چهارم قمری، ابوالجارود را عالمی زیدی و با کنیهٔ ابونجم معرفی می‌کند. او به نقل از امام جعفر صادق(ع) دربارهٔ ابوالجارود آورده که ابوالجارود پس از تولایی که به امامت داشت دچار ارجاء (قول به تأخر عمل از نیت و قصد) شد. او نمی‌میرد مگر بر همین عقیده. خداوند او را لعنت کند که از دل و دیده کور بود.<ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمهٔ محمدرضا تجدد، تهران، اساطیر، ۱۳۸۱، ص۳۳۳.</ref>   


ابن ندیم از  
ابن ندیم از محمد بن سنان نقل می‌کند که گفت ابوالجارود از دنیا نرفت مگر هنگامی که شراب نوشید و به دوستی با کافران گروید.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۳۳.</ref>


== ویژگی و محتوا ==
== ویژگی و محتوا ==
علی اکبر بابایی در کتاب مکاتب تفسیری می‌نویسد: ابن ندیم در کتاب «فهرست» خود در ذکر کتاب‌هایی که درباره تفسیر قرآن تألیف شده، اولین کتابی که نام می‌برد کتاب امام باقر سلام الله علیه است که ابو الجارود زیاد بن منذر رئیس جارودیه زیدیه از آن حضرت روایت کرده است و از گفته وی روشن است که این کتاب همان تفسیر ابی الجارود است.
ابن ندیم کتاب تفسیر ابوالجارود، یا کتاب الباقر محمد بن علی بن الحسين(ع)، به روایت ابوالجارود را در فهرستی که از تفاسیر قرآن ارائه می‌دهد در رتبهٔ اول قرار داده است.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۹.</ref> برخی، با تکیه بر این اولویت، این کتاب را اولین تفسیر املاء‌شده توسط یکی از ائمه(ع) به‌قلم آورده‌اند.<ref>شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، تحقیق السید محمد بحرالعلوم، کویت، شرکة مکتبة الالفین، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰.</ref> 


== اعتبار ==
ابن ندیم در کتاب «فهرست» خود در ذکر کتاب‌هایی که درباره تفسیر قرآن تألیف شده، اولین کتابی که نام می‌برد کتاب امام باقر سلام الله علیه است که ابو الجارود زیاد بن منذر رئیس جارودیه زیدیه از آن حضرت روایت کرده است و از گفته وی روشن است که این کتاب همان تفسیر ابی الجارود است.
آقابزرگ طهرانی در معرفی تفسیر ابی الجارود نیز فرموده است: ابو الجارود نامش زیاد بن منذر و از هنگام ولادتش نابینا بوده و مذهب زیدیه جارودیه به وی منسوب است و از اصحاب سه امام (علیّ بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد سلام الله علیهم) بوده است. تفسیرش را از خصوص امام باقر سلام الله علیه روایت کرده و گویا آن را به املای آن حضرت نوشته است و از این روی ابن ندیم آن را به امام باقر سلام الله علیه نسبت داده است.
آقابزرگ طهرانی در معرفی تفسیر ابی الجارود نیز فرموده است: ابو الجارود نامش زیاد بن منذر و از هنگام ولادتش نابینا بوده و مذهب زیدیه جارودیه به وی منسوب است و از اصحاب سه امام (علیّ بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد سلام الله علیهم) بوده است. تفسیرش را از خصوص امام باقر سلام الله علیه روایت کرده و گویا آن را به املای آن حضرت نوشته است و از این روی ابن ندیم آن را به امام باقر سلام الله علیه نسبت داده است.


خط ۴۹: خط ۴۹:


بنابراین در اینکه تفسیری به نام تفسیر ابی الجارود وجود داشته و حاوی روایاتی از امام باقر سلام الله علیه در تفسیر قرآن بوده، کسی تردید نکرده است و اگر آن تفسیر از طریق صحیح و مورد اعتماد به دست می‌آمد، به بخشی از تفسیر امام باقر سلام الله علیه دست می‌یافتیم، اما متأسفانه خود آن تفسیر ابی الجارود نیز در دسترس نیست و قسمت زیادی از آن که در تفسیر قمی نقل شده، سندش به واسطه کثیر بن عیاش ضعیف است و صدور آن از امام باقر سلام الله علیه محرز نیست. البته آقا بزرگ طهرانی مدعی شده است که قمی یا شاگردش آن روایات را از طریق ابوبصیر که موثق است، از ابی الجارود نقل و در تفسیر خود آورده است، ولی ما به آن سند نیز دست نیافته‌ایم و علاوه بر آن، خود ابی الجارود نیز توثیق خاص ندارد و روایاتی در مذمّت او نقل شده است.<ref>بابایی، علی‌اکبر، مکاتب تفسیری، قم، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۰.</ref>
بنابراین در اینکه تفسیری به نام تفسیر ابی الجارود وجود داشته و حاوی روایاتی از امام باقر سلام الله علیه در تفسیر قرآن بوده، کسی تردید نکرده است و اگر آن تفسیر از طریق صحیح و مورد اعتماد به دست می‌آمد، به بخشی از تفسیر امام باقر سلام الله علیه دست می‌یافتیم، اما متأسفانه خود آن تفسیر ابی الجارود نیز در دسترس نیست و قسمت زیادی از آن که در تفسیر قمی نقل شده، سندش به واسطه کثیر بن عیاش ضعیف است و صدور آن از امام باقر سلام الله علیه محرز نیست. البته آقا بزرگ طهرانی مدعی شده است که قمی یا شاگردش آن روایات را از طریق ابوبصیر که موثق است، از ابی الجارود نقل و در تفسیر خود آورده است، ولی ما به آن سند نیز دست نیافته‌ایم و علاوه بر آن، خود ابی الجارود نیز توثیق خاص ندارد و روایاتی در مذمّت او نقل شده است.<ref>بابایی، علی‌اکبر، مکاتب تفسیری، قم، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۰.</ref>
== اعتبار ==


== منابع ==
== منابع ==
trustworthy
۷٬۳۴۶

ویرایش