automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۵٬۹۹۰
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
7- بعد از ماجراى «حديبيه»، پيامبر صلى الله عليه و آله نامههاى متعددى به سران كشورهاى بزرگ «ايران»، «روم»، «حبشه» و پادشاهان بزرگ جهان، نوشت، و آنها را به سوى اسلام دعوت كرد، و اين به خوبى نشان مىدهد كه تا چه حد «صلح حديبيه» اعتماد به نفس، به مسلمين داده بود، كه نه تنها در «جزيره عرب»، كه در دنياى بزرگ آن روز، راه خود را به پيش مىگشودند.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، بیتا، ج۲۲، ص۲۵.</ref> | 7- بعد از ماجراى «حديبيه»، پيامبر صلى الله عليه و آله نامههاى متعددى به سران كشورهاى بزرگ «ايران»، «روم»، «حبشه» و پادشاهان بزرگ جهان، نوشت، و آنها را به سوى اسلام دعوت كرد، و اين به خوبى نشان مىدهد كه تا چه حد «صلح حديبيه» اعتماد به نفس، به مسلمين داده بود، كه نه تنها در «جزيره عرب»، كه در دنياى بزرگ آن روز، راه خود را به پيش مىگشودند.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، بیتا، ج۲۲، ص۲۵.</ref> | ||
در اواخر سال ششم هجرت پيامبرخدا6 - بدون اينكه قصد جنگ داشته باشد - با همراهان براي انجام عمره از مدينه خارج شد. آن حضرت لباس احرام پوشيده و حركت فرمود تا در حديبيه فرود آمد و در همانجا بيعت رضوان واقع شد. | |||
[قضيه اين بود كه ] قريش تصميم گرفت كه نگذارد آن حضرت به مكه وارد شود. بين آن حضرت و طايفه قريش سفرائي رد و بدل شد، تا در نهايت آنان سهيل بن عمرو را نزد آن حضرت فرستاده و به او گفتند نزد محمد برو و با او مصالحه كن ولي بايد او امسال به مكه نيايد; زيرا ما هرگز زير اين بار نمي رويم كه فردا عرب بگويند: او به زور به مكه وارد شد. وي به نزد پيامبرخدا6 رسيد و ماجراي صلح را در ميان گذاشت، آن حضرت علي (ع) را طلبيد و فرمود تا صلحنامه را بنويسد<ref>منتظري، حسينعلي، مباني فقهي حكومت اسلامي (دراسات في ولاية الفقيه و فقه الدولة الاسلاميه)، ترجمه و تقرير محمود صلواتي، تهران، انتشارات سرايي، ۱۳۷۹، '''،'''ج۵، ص۲۹۲.</ref> | |||
== آیات درباره صلح حدیبیه == | |||
آیه ۱۰ و ۱۸ فتح. | |||
== متن صلحنامه == | |||
"باسمك اللهم . اين آن چيزي است كه محمد بن عبدالله و سهيل بن عمرو بر طبق آن صلح نمودند: | |||
[1-] اينان با يكديگر مصالحه كردند كه تا ده سال جنگ از مردم برداشته شود، مردم در امنيت كامل به سر برند و متعرض يكديگر نگردند. | |||
[بر اين پايه كه اگر از اصحاب محمد كسي براي انجام حج يا عمره يا تجارت به مكه آمد، خون و مالش در امان است ; و از قريش هر كس به مدينه وارد شد و از آنجا خواست عبور كند و به مصر يا شام براي تجارت برود، خون و مالش در امان است .] | |||
[2-] و نيز كسي كه از قريش بدون اجازه ولي خود به نزد محمد آيد، بايد او را به قريش برگرداند; ولي از كساني كه همراه محمد هستند اگر كسي به نزد قريش آيد، ملزم نيستند كه او را به وي بازگردانند. | |||
[3-] و در بين ما عيب ها [و ناراحتي هاي گذشته ] پوشيده نگاه داشته ميشود و هيچ گونه حمله آشكار و يا خيانت پنهاني در بين نيست . | |||
[4-] و هر كس بخواهد با محمد قرارداد و معاهده اي ببندد مانعي نيست، و هر كس بخواهد در قراردادها و عهد قريش داخل شود مانعي نيست . | |||
[5-] و تو امسال بازمي گردي و داخل مكه نمي شوي، و در سال آينده ما از مكه خارج ميشويم و تو و يارانت به مكه وارد ميشويد و سه روز در آن ميمانيد، فقط سلاح سواره با شماست و شمشيرها در غلاف و ديگر هيچ چيز به همراه خود نمي آوريد. | |||
[6-] و قرباني هايي كه به همراه خود ميآوريد تا همانجا كه ما ميبريم و جايگاه آن است ميبريد و از آنجا جلوتر نمي آييد. | |||
بر اين صلحنامه مرداني از مسلمانان و مرداني از مشركان گواهي ميدهند<ref>منتظري، حسينعلي، مباني فقهي حكومت اسلامي (دراسات في ولاية الفقيه و فقه الدولة الاسلاميه)، ترجمه و تقرير محمود صلواتي، تهران، انتشارات سرايي، ۱۳۷۹، '''،'''ج۵، ص۲۹۳.</ref> | |||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == |