۸٬۳۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
این داستان در دو دسته از منابع با تفاوتهایی در جزئیات آمده است: اول، در منابع اهل حق و [[یارسان|فرقهٔ یارسان]]؛ دوم، در منابعی که با رویکردی روشنفکرانه در صدد نقد و حمله به [[اسلام]] و [[تشیع]] بودهاند. | این داستان در دو دسته از منابع با تفاوتهایی در جزئیات آمده است: اول، در منابع اهل حق و [[یارسان|فرقهٔ یارسان]]؛ دوم، در منابعی که با رویکردی روشنفکرانه در صدد نقد و حمله به [[اسلام]] و [[تشیع]] بودهاند. | ||
از دستهٔ اول، میتوان به کتاب حق الحقایق، یا شاهنامهٔ حقیقت، سرودهٔ حاج نعمتالله جیحونآبادی (۱۲۸۸-۱۳۳۸ق)، از بزرگان و مؤلفان اهل حق در ایران، اشاره کرد.<ref>درباره او کتابش ن.ک: لکزایی، مهدی، «جیحونآبادی»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۹، ذیل واژه.</ref> این داستان در این کتاب تحت عنوان «حکایت نُصیر که پسر پیرزنی بود و پیرزن او را به مرتضی علی بخشید» آمده است. جیحونآبادی، پس از نقل این داستان، نصیر را اولین کسی میشمارد که حقیقت را آشکار کرده است. حقیقتی ازلی و ابدی که در هر دوری صورتی دیگرگون به خود میگیرد و آن الوهیّت علی (ع) است.<ref>جیحونآبادی، حق الحقایق یا شاهنامهٔ حقیقت، ص ۲۳۶.</ref> | از دستهٔ اول، میتوان به کتاب حق الحقایق، یا شاهنامهٔ حقیقت، سرودهٔ حاج نعمتالله جیحونآبادی (۱۲۸۸-۱۳۳۸ق)، از بزرگان و مؤلفان اهل حق در ایران، اشاره کرد.<ref>درباره او کتابش ن.ک: لکزایی، مهدی، «جیحونآبادی»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۹، ذیل واژه.</ref> این داستان در این کتاب تحت عنوان «حکایت نُصیر که پسر پیرزنی بود و پیرزن او را به مرتضی علی بخشید» آمده است. جیحونآبادی، پس از نقل این داستان، نصیر را اولین کسی میشمارد که حقیقت را آشکار کرده است. حقیقتی ازلی و ابدی که در هر دوری صورتی دیگرگون به خود میگیرد و آن الوهیّت علی(ع) است.<ref>جیحونآبادی، حق الحقایق یا شاهنامهٔ حقیقت، ص ۲۳۶.</ref> | ||
از دستهٔ دوم، میتوان به رسالهٔ سهمکتوب [[میرزا آقا خان کرمانی|میرزا آقاخان کرمانی]] (۱۲۷۰-۱۳۱۴ق)، روشنفکر سکولار دورهٔ مشروطه، یاد کرد. در سابقهٔ خانوادگی میرزا آقاخان کرمانی گرایش به [[تصوف]] و اهل حق دیده میشود{{یادداشت|پدر میرزا آقاخان، آقا عبدالرحیم مشیزی، به صوفیهٔ اهل حق گرایش داشت و جد مادری او از فقیهانی بود که به تصوف گرایش یافت و مرید مشتاق علیشاه، از صوفیان نعمتاللهی، شد. همچنین، جدهٔ پدری او دختر یکی از بزرگان زردشتی بود که مسلمان شده بود. آدمیت، فریدون، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، تهران: انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص ۱۳-۱۴.}}. میرزا آقاخان، ضمن انتقاد از نقش علمای شیعه در جریان زوال تمدنی ایران از طریق انتشار خرافات، بحارالانوار را یکی از مصادر این خرافات بر میشمرد. او برای اثبات ادعای خود مطالبی را نقل میکند و مدعی میشود که این مطالب منسوب به بحارالانوار هستند. از جملهٔ این مطالب داستان ماهی کرکره است که میرزا آقاخان به طور مفصل آن را نقل کرده است.<ref>کرمانی، میرزا آقاخان، سه مکتوب، بهکوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان: انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۱۸۷-۱۹۵.</ref> | از دستهٔ دوم، میتوان به رسالهٔ سهمکتوب [[میرزا آقا خان کرمانی|میرزا آقاخان کرمانی]] (۱۲۷۰-۱۳۱۴ق)، روشنفکر سکولار دورهٔ مشروطه، یاد کرد. در سابقهٔ خانوادگی میرزا آقاخان کرمانی گرایش به [[تصوف]] و اهل حق دیده میشود{{یادداشت|پدر میرزا آقاخان، آقا عبدالرحیم مشیزی، به صوفیهٔ اهل حق گرایش داشت و جد مادری او از فقیهانی بود که به تصوف گرایش یافت و مرید مشتاق علیشاه، از صوفیان نعمتاللهی، شد. همچنین، جدهٔ پدری او دختر یکی از بزرگان زردشتی بود که مسلمان شده بود. آدمیت، فریدون، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، تهران: انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص ۱۳-۱۴.}}. میرزا آقاخان، ضمن انتقاد از نقش علمای شیعه در جریان زوال تمدنی ایران از طریق انتشار خرافات، بحارالانوار را یکی از مصادر این خرافات بر میشمرد. او برای اثبات ادعای خود مطالبی را نقل میکند و مدعی میشود که این مطالب منسوب به بحارالانوار هستند. از جملهٔ این مطالب داستان ماهی کرکره است که میرزا آقاخان به طور مفصل آن را نقل کرده است.<ref>کرمانی، میرزا آقاخان، سه مکتوب، بهکوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان: انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۱۸۷-۱۹۵.</ref> |