۶٬۷۱۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
مرتضی مطهری انگیزهٔ خود از نگارش کتاب عدل الهی را پاسخ به سؤالات و شبهات فراوان حول این موضوع قلمداد کرده است. مطهری عصر حاضر را از نظر دینی و مذهبی، مخصوصاً برای طبقهٔ جوان، عصر اضطراب، دودلی و بحران بهشمار برده و مقتضای چنین عصری را ایجاد سلسلهتردیدها و سؤالها دربارهٔ موضوعات مختلف دینی دانسته است. مطهری تنها هدف خود از نگارش کتابهای متعدد در موضوعات مختلف را حل مشکلات پیشآمده و پاسخگویی به سؤالات مطرحشده در زمینهٔ مسائل اسلامی در عصر حاضر خوانده است. او نگارش کتابی دربارهٔ عدل الهی را نیز در همین راستا قلمداد کرده و کتاب خود را پاسخی عمومی به سؤالات خصوصی فراوان اقشار مختلف، بهخصوص جوانان، راجع به این موضوع و مباحث حول آن تلقی میکند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۳-۱۶.</ref> | مرتضی مطهری انگیزهٔ خود از نگارش کتاب عدل الهی را پاسخ به سؤالات و شبهات فراوان حول این موضوع قلمداد کرده است. مطهری عصر حاضر را از نظر دینی و مذهبی، مخصوصاً برای طبقهٔ جوان، عصر اضطراب، دودلی و بحران بهشمار برده و مقتضای چنین عصری را ایجاد سلسلهتردیدها و سؤالها دربارهٔ موضوعات مختلف دینی دانسته است. مطهری تنها هدف خود از نگارش کتابهای متعدد در موضوعات مختلف را حل مشکلات پیشآمده و پاسخگویی به سؤالات مطرحشده در زمینهٔ مسائل اسلامی در عصر حاضر خوانده است. او نگارش کتابی دربارهٔ عدل الهی را نیز در همین راستا قلمداد کرده و کتاب خود را پاسخی عمومی به سؤالات خصوصی فراوان اقشار مختلف، بهخصوص جوانان، راجع به این موضوع و مباحث حول آن تلقی میکند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۳-۱۶.</ref> | ||
برخی محققان انگیزهٔ نگارش کتاب عدل الهی از سوی مطهری را پیشبردن بخشی از یک برنامه از سوی او برای بیان معارف اسلامی در بستری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص دورانش بهشمار میبرند. برنامهای که هدف آن تقویت بیداری اسلامی در میان طبقهٔ روشنفکران و تحصیلکردگان جوان است. از نظر این محققان تألیف کتاب عدل الهی با این هدف | برخی محققان انگیزهٔ نگارش کتاب عدل الهی از سوی مطهری را پیشبردن بخشی از یک برنامه از سوی او برای بیان [[معارف اسلامی]] در بستری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص دورانش بهشمار میبرند. برنامهای که هدف آن تقویت [[بیداری اسلامی]] در میان طبقهٔ روشنفکران و تحصیلکردگان جوان است. از نظر این محققان تألیف کتاب عدل الهی با این هدف با دانشپژوهی سنتی در [[حوزهٔ علمیه قم]] و با دانشپژوهی سکولار دانشگاهی در آن دوران تناسب نداشت و در پی هدفی نو بود. هدفی که این کتاب، چون پلی میان این دو نوع دانشپژوهی، با انگیزهٔ دفاع از [[اسلام]] در میان روشنفکران و اهل فن در پی آن بود.<ref>هوور، «راه حل مرتضی مطهری برای مسئلهٔ شر»، ص ۶۵. </ref> | ||
== مروری بر مطالب == | == مروری بر مطالب == | ||
کتاب عدل الهی از یک مقدمه و نه بخش تشکیل شده است: | کتاب عدل الهی از یک مقدمه و نه بخش تشکیل شده است: | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
'''مقدمه''' | '''مقدمه''' | ||
مطهری در مقدمهٔ کتاب به سابقهٔ طرح این بحث در میان مسلمانان میپردازد. او نشان میدهد که بحث عدل الهی در میان متکلمان اسلامی به تبع بحث از مسئلهٔ جبر و اختیار مطرح شده و از همان ابتدا متکلمان اسلامی را به دو دستهٔ معتزله و اهل حدیث (اشاعرهٔ بعدی) تقسیم کرده است؛ گروه اول قائل به عدل و اختیار بودند و گروه دوم قائل به جبر و اضطرار.<ref>مطهری، عدل الهی، ۱۷-۱۹.</ref> | مطهری در مقدمهٔ کتاب به سابقهٔ طرح این بحث در میان مسلمانان میپردازد. او نشان میدهد که بحث عدل الهی در میان [[متکلمان اسلامی]] به تبع بحث از مسئلهٔ [[جبر و اختیار]] مطرح شده و از همان ابتدا متکلمان اسلامی را به دو دستهٔ [[معتزله]] و اهل حدیث (اشاعرهٔ بعدی) تقسیم کرده است؛ گروه اول قائل به عدل و اختیار بودند و گروه دوم قائل به جبر و اضطرار.<ref>مطهری، عدل الهی، ۱۷-۱۹.</ref> | ||
معتزله عدل را حقیقتی موجود و معیار فعل الهی میدانستند و اشاعره عدل را مستفاد از عمل الهی میپنداشتند و برای آن حقیقتی ورای فعل الهی قائل نبودند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۸-۱۹.</ref> از پس این مباحث در میان متکلمان، مباحث دیگری نیز به میان آمد؛ از جمله بحث از حسن و قبح ذاتی افعال، بحث از مستقلات عقلیّه و بحث از هدف در افعال الهی.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۹-۲۳.</ref> طرح این مباحث در میان متکلمانْ به حکمای اسلامی کمک کرد تا در مباحث الهیات در افقهایی که متکلمان گشوده بودند به کنکاش فلسفی بپردازند و الهیات فلسفی اسلامی را رشد دهند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۸.</ref> | معتزله عدل را حقیقتی موجود و معیار فعل الهی میدانستند و [[اشاعره]] عدل را مستفاد از عمل الهی میپنداشتند و برای آن حقیقتی ورای فعل الهی قائل نبودند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۸-۱۹.</ref> از پس این مباحث در میان متکلمان، مباحث دیگری نیز به میان آمد؛ از جمله بحث از حسن و قبح ذاتی افعال، بحث از مستقلات عقلیّه و بحث از هدف در افعال الهی.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۹-۲۳.</ref> طرح این مباحث در میان متکلمانْ به [[حکمای اسلامی]] کمک کرد تا در مباحث الهیات در افقهایی که متکلمان گشوده بودند به کنکاش فلسفی بپردازند و الهیات فلسفی اسلامی را رشد دهند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۸.</ref> | ||
مطهری در | مطهری در ادامه به طرح بحث عدل در میان [[شیعیان]] میپردازد و مبنای عدلیه شمردهشدن شیعه بهمانند معتزله را روشن میکند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۸-۳۰.</ref> در ادامه، ورود بحث عدل الهی در میان فقهای مسلمان مورد بحث قرار میگیرد. مطهری اختلاف میان فقهای اهل حدیث و اهل قیاس و رأی را ناشی از ورود مبحث حسن و قبح ذاتی و غیر ذاتی در میان آنان میداند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۳۰-۳۴.</ref> ترسیم بازتاب این مباحث در شئون اجتماعی و سیاسی ملل مسلمان قسمت پایانی مقدمهٔ مطهری را تشکیل میدهد.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۳۴-۴۰.</ref> | ||
'''بخش اول: طرح بحث''' | '''بخش اول: طرح بحث''' | ||
مطهری در ابتدا به تفاوت معنای عدل میان خداوند و بشر میپردازد. او، با نشاندادن تفاوتهای اساسی این مفهوم دربارهٔ خدا و بشر، سؤلاتی درباب این تفاوت مطرح می کند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۴۵-۴۹.</ref> مطهری موصوفبودن خداوند به عدالت را از امور قطعی در اسلام برمیشمارد.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۴۹.</ref> نشاندادن تفاوت مشربها میان گروههای مختلف فکری مسلمانان در ادامهٔ این بخش انجام میشود؛ تفاوت مشربی که ناشی از پاسخهای متفاوت این گروهها بر اساس جهانبینی ایشان به سؤالات مربوط به تفاوت عدل الهی و عدل بشری است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۴۹-۵۴.</ref> | مطهری در ابتدا به تفاوت معنای عدل میان خداوند و بشر میپردازد. او، با نشاندادن تفاوتهای اساسی این مفهوم دربارهٔ خدا و بشر، سؤلاتی درباب این تفاوت مطرح می کند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۴۵-۴۹.</ref> مطهری موصوفبودن خداوند به [[عدالت]] را از امور قطعی در اسلام برمیشمارد.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۴۹.</ref> نشاندادن تفاوت مشربها میان گروههای مختلف فکری مسلمانان در ادامهٔ این بخش انجام میشود؛ تفاوت مشربی که ناشی از پاسخهای متفاوت این گروهها بر اساس جهانبینی ایشان به سؤالات مربوط به تفاوت عدل الهی و عدل بشری است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۴۹-۵۴.</ref> | ||
مطهری در ادامه چهار معنا از عدل ارائه میدهد<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۵۴-۵۷</ref> و معنایی که حکما ارائه کردهاند را راهگشا نهایی در باب مسئلهٔ عدل الهی برمیشمرد. در این نگرش عدل رعایت استحقاق هر موجود در افاضهٔ وجود و امتناعنکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود دارد است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۵۷-۶۰.</ref> در ذیل این معنا از عدل سؤالی اساسی پیش میآید؛ اینکه ملاک تفاوت قابلیت در دریافت فیض الهی از کجاست؟<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۵۹-۶۰.</ref> در ذیل این پرسش سؤالات دیگری مطرح میشود: چرا در جهان تبعیض، مرگ و نیستی، نقصها (جهل، عجز، فقر و...) و شرور (آفات، بلایا و مصائب) وجود دارد؟<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۶۰-۶۲.</ref> مطهری در بخشهای بعدی کتاب تلاش میکند به این سؤالات پاسخ دهد. | مطهری در ادامه چهار معنا از عدل ارائه میدهد<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۵۴-۵۷</ref> و معنایی که حکما ارائه کردهاند را راهگشا نهایی در باب مسئلهٔ عدل الهی برمیشمرد. در این نگرش عدل رعایت استحقاق هر موجود در افاضهٔ وجود و امتناعنکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود دارد است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۵۷-۶۰.</ref> در ذیل این معنا از عدل سؤالی اساسی پیش میآید؛ اینکه ملاک تفاوت قابلیت در دریافت فیض الهی از کجاست؟<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۵۹-۶۰.</ref> در ذیل این پرسش سؤالات دیگری مطرح میشود: چرا در جهان تبعیض، مرگ و نیستی، نقصها (جهل، عجز، فقر و...) و شرور (آفات، بلایا و مصائب) وجود دارد؟<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۶۰-۶۲.</ref> مطهری در بخشهای بعدی کتاب تلاش میکند به این سؤالات پاسخ دهد. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
اشکال اساسی در مورد تبعیضها این است که چرا موجودات هستی مختلف و متفاوت آفریده شدهاند، در حالی که نسبت همهٔ آنان با ذات خداوند یکسان است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۹۳.</ref> پاسخ کوتاه به این اشکال این است که این تبعیضها ریشه در حکمت و مصلحت الهی دارد.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۹۳-۹۷.</ref> از نظر مطهری این پاسخ کوتاه میتواند توجیهکننده نباشد؛ زیرا خداوند میتوانست مصالح موجود در تبعیضها و شرور را طوری تأمین کند که موجب رنج و بدی نشود. از نظر مطهری این اشکال بزرگی است که باید پاسخ داده شود.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۹۷.</ref> | اشکال اساسی در مورد تبعیضها این است که چرا موجودات هستی مختلف و متفاوت آفریده شدهاند، در حالی که نسبت همهٔ آنان با ذات خداوند یکسان است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۹۳.</ref> پاسخ کوتاه به این اشکال این است که این تبعیضها ریشه در حکمت و مصلحت الهی دارد.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۹۳-۹۷.</ref> از نظر مطهری این پاسخ کوتاه میتواند توجیهکننده نباشد؛ زیرا خداوند میتوانست مصالح موجود در تبعیضها و شرور را طوری تأمین کند که موجب رنج و بدی نشود. از نظر مطهری این اشکال بزرگی است که باید پاسخ داده شود.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۹۷.</ref> | ||
پاسخ مبنایی مطهری به این سؤال اساسی این است: «تفاوت موجودات ذاتی آنها میباشد و لازمهٔ نظام علت و معلول است»<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۰۲.</ref>؛ یعنی، در نظام اسباب و مسبّبات عالم، که تخطیناپذیر و از لوازم خلقت است، پیدایش یک موجود متوقف رابطهٔ حتمی آن با علت موجدهٔ اوست که حدود وجودی او را مشخص میکند. هستییافتن آن موجود خارج از این سلسلهٔ علّی و آن قدر وجودی مشخص محال است. این محدودیت ذاتی وجود هر مخلوقی است و تفاوت موجودات ناشی از این محدودیت ذاتی است. پس تفاوتها آفریدهٔ خداوند نیست و لازمهٔ هستییابی موجودات است. آنچه در عدالت و حکمت | پاسخ مبنایی مطهری به این سؤال اساسی این است: «تفاوت موجودات ذاتی آنها میباشد و لازمهٔ نظام علت و معلول است»<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۰۲.</ref>؛ یعنی، در نظام اسباب و مسبّبات عالم، که تخطیناپذیر و از لوازم خلقت است، پیدایش یک موجود متوقف رابطهٔ حتمی آن با علت موجدهٔ اوست که حدود وجودی او را مشخص میکند. هستییافتن آن موجود خارج از این سلسلهٔ علّی و آن قدر وجودی مشخص محال است. این محدودیت ذاتی وجود هر مخلوقی است و تفاوت موجودات ناشی از این محدودیت ذاتی است. پس تفاوتها آفریدهٔ خداوند نیست و لازمهٔ هستییابی موجودات است. آنچه در عدالت و [[حکمت الهی]] میتواند خلل ایجاد کند تبعیض است و آنچه عملاً در عالم خلقت جریان دارد تفاوت است و نه تبعیض.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۰۱-۱۱۰.</ref> | ||
'''بخش چهارم: شرور''' | '''بخش چهارم: شرور''' | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
'''بخش ششم: مرگ و میرها''' | '''بخش ششم: مرگ و میرها''' | ||
مطهری بحث از مسئلهٔ مرگ را، بهعنوان حقیقتی که بیش از سایر نیستیها موجب رنج بشر شده، جداگانه مورد بررسی قرار میدهد. از نظر او این سؤال که چرا خداوند میسازد و بعد تخریب میکند در بادی نظر القای بیهودگی در اساس خلقت میکند و خلاف حکمت و عدالت الهی بهنظر میرسد. تحلیل حقیقت مرگ از نظر مطهری تمهیدی برای پاسخ به این مشکل است: مرگ نیستی نیست، بلکه تحوّل و تطوّر است. نیستی نسبی است؛ به این معنا که مرگ نیستی از عالمی و خلود در عالمی حقیقیتر است. این تحلیل مطهری از مرگ متکی به تصویر جهان آخرت در متون دینی است. در این متون، دنیا در مقایسه با آخرت مکانی محدود و پر از رنج و نیستی است. با این دید، دنیا مانند رحم و مدرسه محل تکامل انسان برای رسیدن به جهان حقیقی است. از سوی دیگر، مرگ یک موجود خود پایهگذار حیات دیگر موجودات و گسترشدهندهٔ حیات در عالم خلقت است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۷۵-۱۸۸.</ref> | مطهری بحث از مسئلهٔ [[مرگ]] را، بهعنوان حقیقتی که بیش از سایر نیستیها موجب رنج بشر شده، جداگانه مورد بررسی قرار میدهد. از نظر او این سؤال که چرا خداوند میسازد و بعد تخریب میکند در بادی نظر القای بیهودگی در اساس خلقت میکند و خلاف حکمت و عدالت الهی بهنظر میرسد. تحلیل حقیقت مرگ از نظر مطهری تمهیدی برای پاسخ به این مشکل است: مرگ نیستی نیست، بلکه تحوّل و تطوّر است. نیستی نسبی است؛ به این معنا که مرگ نیستی از عالمی و خلود در عالمی حقیقیتر است. این تحلیل مطهری از مرگ متکی به تصویر [[جهان آخرت]] در متون دینی است. در این متون، دنیا در مقایسه با آخرت مکانی محدود و پر از رنج و نیستی است. با این دید، دنیا مانند رحم و مدرسه محل تکامل انسان برای رسیدن به جهان حقیقی است. از سوی دیگر، مرگ یک موجود خود پایهگذار حیات دیگر موجودات و گسترشدهندهٔ حیات در عالم خلقت است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۱۷۵-۱۸۸.</ref> | ||
'''بخش هفتم: مجازاتهای اخروی''' | '''بخش هفتم: مجازاتهای اخروی''' | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
'''بخش هشتم: شفاعت''' | '''بخش هشتم: شفاعت''' | ||
در بحث شفاعت مطهری هفت اشکال واردشده به این عقیدهٔ دینی را از سوی مخالفان آن فهرست میکند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۱۹-۲۲۰.</ref> از میان این اشکالات هفتگانه، اشکال هفتم ناظر به ارتباط شفاعت با عدل الهی است. به این صورت که شفاعت نوعی تبعیضنهادن میان انسانها و مصداق بیعدالتی است. از سوی دیگر، شفاعت نوعی استثناء قائل شدن در سنن و قوانین تغییرناپذیر الهی است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۲۰.</ref> پاسخ به این اشکال مبنی بر این فرض است که شفاعت نیز مانند مغفرت رخدادی بیقاعده و خارج از نظامات کلی الهی نیست.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۳۳-۲۳۵.</ref> شفاعت، که نوعی رسیدن به مغفرت الهی از طریق واسطهها و مجاری رحمت است، دارای شرایط و قواعدی است که ریشه در نظامات کلی عالم و رحمت عام الهی دارد. اولین شرط از شرایط شفاعتْ داشتن قابلیت است. رحمت خداوند نامحدود است و هر کسی میتواند با یافتن قابلیّت مشمول آن شود. پس محرومیت از مغفرت و شفاعت از ناحیهٔ کوتاهی خود انسان است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۳۵-۲۴۱.</ref> | در بحث [[شفاعت]] مطهری هفت اشکال واردشده به این عقیدهٔ دینی را از سوی مخالفان آن فهرست میکند.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۱۹-۲۲۰.</ref> از میان این اشکالات هفتگانه، اشکال هفتم ناظر به ارتباط شفاعت با عدل الهی است. به این صورت که شفاعت نوعی تبعیضنهادن میان انسانها و مصداق بیعدالتی است. از سوی دیگر، شفاعت نوعی استثناء قائل شدن در سنن و قوانین تغییرناپذیر الهی است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۲۰.</ref> پاسخ به این اشکال مبنی بر این فرض است که شفاعت نیز مانند مغفرت رخدادی بیقاعده و خارج از نظامات کلی الهی نیست.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۳۳-۲۳۵.</ref> شفاعت، که نوعی رسیدن به مغفرت الهی از طریق واسطهها و مجاری رحمت است، دارای شرایط و قواعدی است که ریشه در نظامات کلی عالم و رحمت عام الهی دارد. اولین شرط از شرایط شفاعتْ داشتن قابلیت است. رحمت خداوند نامحدود است و هر کسی میتواند با یافتن قابلیّت مشمول آن شود. پس محرومیت از مغفرت و شفاعت از ناحیهٔ کوتاهی خود انسان است.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۲۳۵-۲۴۱.</ref> | ||
'''بخش نهم: عمل خیر از غیرمسلمان''' | '''بخش نهم: عمل خیر از غیرمسلمان''' | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
* سعادت و شقاوت دارای درجات و مراتب است. همهٔ اهل سعادت در یک درجه نیستند. اهل شقاوت هم در یک مقام نیستند. از سوی دیگر، سعادت و شقاوت تابع شرایط واقعی، تکوینی و غیرقراردادی است. | * سعادت و شقاوت دارای درجات و مراتب است. همهٔ اهل سعادت در یک درجه نیستند. اهل شقاوت هم در یک مقام نیستند. از سوی دیگر، سعادت و شقاوت تابع شرایط واقعی، تکوینی و غیرقراردادی است. | ||
* همهٔ بهشتیان از همان ابتدا بهشتی نیستند. اهل جهنم هم در جهنم همیشگی نخواهند بود. بسیاری از مسلمانان و شیعیان به خاطر اعمال بد دنیوی خود، بر فرض اینکه ایمان سالمی داشته باشند، مراحل بسیاری سختی را پس از مرگ در پیش خواهند داشت. | * همهٔ بهشتیان از همان ابتدا بهشتی نیستند. اهل جهنم هم در [[جهنم]] همیشگی نخواهند بود. بسیاری از مسلمانان و شیعیان به خاطر اعمال بد دنیوی خود، بر فرض اینکه ایمان سالمی داشته باشند، مراحل بسیاری سختی را پس از مرگ در پیش خواهند داشت. | ||
* افرادی که به خدا و آخرت ایمان ندارند طبیعتاً عملی را برای قرب الهی انجام نمیدهند؛ پس انتظاری برای رسیدن به بهشت، که مصداق کامل قرب الهی است، برای آنها مفروض نیست. | * افرادی که به خدا و آخرت ایمان ندارند طبیعتاً عملی را برای قرب الهی انجام نمیدهند؛ پس انتظاری برای رسیدن به بهشت، که مصداق کامل قرب الهی است، برای آنها مفروض نیست. | ||
* کسانی که به خدا و آخرت ایمان دارند، چه مسلمان باشند و چه نباشند، اعمالی را که از روی اخلاص و برای رضا خدا انجام میدهند مقبول درگاه الهی و موجب رسیدن آنان به بهشت میشود. | * کسانی که به خدا و آخرت ایمان دارند، چه مسلمان باشند و چه نباشند، اعمالی را که از روی اخلاص و برای رضا خدا انجام میدهند مقبول درگاه الهی و موجب رسیدن آنان به [[بهشت]] میشود. | ||
* غیرمسلمانانی که اعمال خیری را به قصد قرب الهی انجام میدهند چون از نعمت اسلام محرومند از برنامهٔ متعالی آن هم محروم هستند. طبعاً، آن مقدار از اعمال آنها مقبول است که منطبق با این برنامه باشد. | * غیرمسلمانانی که اعمال خیری را به قصد قرب الهی انجام میدهند چون از نعمت اسلام محرومند از برنامهٔ متعالی آن هم محروم هستند. طبعاً، آن مقدار از اعمال آنها مقبول است که منطبق با این برنامه باشد. | ||
* عمل خیر مقبول از سوی هر کس، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، انجام شود دارای آفاتی است. معارضه با حقیقت مهمترین عامل از میان رفتن عمل خیر با قصد قربت است. | * عمل خیر مقبول از سوی هر کس، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، انجام شود دارای آفاتی است. معارضه با حقیقت مهمترین عامل از میان رفتن عمل خیر با قصد قربت است. | ||
* مسلمان یا هر اهل توحید دیگری که مرتکب فسق و فجور شود مستحق عذابهای طولانی در برزخ و دوزخ خواهد بود. حتی بعضی گناهان، مانند قتل انسان مؤمن بیگناه، موجب خلود در جهنم خواهد شد. | * مسلمان یا هر اهل [[توحید]] دیگری که مرتکب فسق و فجور شود مستحق عذابهای طولانی در [[برزخ]] و [[دوزخ]] خواهد بود. حتی بعضی گناهان، مانند قتل انسان مؤمن بیگناه، موجب خلود در جهنم خواهد شد. | ||
* اعمال خیر افرادی که به خدا و قیامت ایمان ندارند و حتی مشرک هستند موجب تخفیف یا رفع عذاب آنها خواهد شد. | * اعمال خیر افرادی که به خدا و قیامت ایمان ندارند و حتی [[مشرک]] هستند موجب تخفیف یا رفع عذاب آنها خواهد شد. | ||
* عمل خیر مورد نظر اسلام و قرآن عملی است که دارای حسن فعلی و حسن فاعلی توأمان باشد. | * عمل خیر مورد نظر اسلام و قرآن عملی است که دارای حسن فعلی و حسن فاعلی توأمان باشد. | ||
* آیات و روایاتی که دلالت میکنند بر اینکه اعمال منکران نبوت یا امامت مقبول نیست ناظر به انکار از روی عناد و تعصب است؛ اما انکارهایی که صرفاً نوعی عدم اعتراف است، و منشأ عدم اعتراف هم قصور است نه تقصیر، مورد نظر آیات و روایات نیست.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۳۱۶-۳۱۸.</ref> | * آیات و روایاتی که دلالت میکنند بر اینکه اعمال منکران [[نبوت]] یا [[امامت]] مقبول نیست ناظر به انکار از روی عناد و تعصب است؛ اما انکارهایی که صرفاً نوعی عدم اعتراف است، و منشأ عدم اعتراف هم قصور است نه تقصیر، مورد نظر آیات و روایات نیست.<ref>مطهری، عدل الهی، ص ۳۱۶-۳۱۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
ویرایش