پرش به محتوا

روایت «زن گردنبند است»: تفاوت میان نسخه‌ها

تکمیل قست آخر مدخل، اصلاح ارقام
بدون خلاصۀ ویرایش
(تکمیل قست آخر مدخل، اصلاح ارقام)
خط ۱۱: خط ۱۱:
== متن روایت==
== متن روایت==


{{عربی بزرگ|امام صادق(ع): إِنَّمَا الْمَرْأَةُ قِلَادَةٌ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقَلَّدُهُ| ترجمه= زن مانند گردن‌بند است، پس بسیار دقت کن که چه چیزی را به عنوان گردن‌بند انتخاب می‌کنی.<ref> کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1407ق، ج ص 332، باب اختیار الزوجه، حدیث1.</ref>}}
{{عربی بزرگ|امام صادق(ع): إِنَّمَا الْمَرْأَةُ قِلَادَةٌ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقَلَّدُهُ| ترجمه= زن مانند گردن‌بند است، پس بسیار دقت کن که چه چیزی را به عنوان گردن‌بند انتخاب می‌کنی.<ref> کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۲، باب اختیار الزوجه، حدیث۱.</ref>}}


==سند حدیث==
==سند حدیث==
این حدیث را مرحوم کافی با عبارت '''عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ'''نقل کرده است<ref>کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1407ق، ج ص 332، باب اختیار الزوجه، حدیث1: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ '''عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ''' قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏</ref> که به معنای مرسل بودن سند روایت است،<ref>مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1404 ق، ج20، ص21. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول، 1406 ق، ج12، ص328.</ref> این فرد مشخص نیست چه کسی است تا ثقه بودن یا ثقه نبودنش بررسی شودو در کتاب دعائم الاسلام نیز این روایت از [[رسول خدا(ص)]] بدون سند نقل شده است.<ref>ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، دعائم الإسلام، قم، موسسه آل البیت، چاپ دوم، 1385ق، ج2، ص198، حدیث726: « وَ عَنْهُ ص أَنَّهُ قَالَ: إِنَّمَا الْمَرْأَةُ قِلَادَةٌ فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ بِمَا يَتَقَلَّدُهُ».</ref>
این حدیث را مرحوم کلینی با عبارت '''عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ''' نقل کرده است<ref>کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۲، باب اختیار الزوجه، حدیث۱: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ '''عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ''' قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏</ref> که به معنای مرسل بودن سند روایت است،<ref>مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۲۰، ص۲۱. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ج۱۲، ص۳۲۸.</ref> این فرد مشخص نیست چه کسی است تا ثقه بودن یا ثقه نبودنش بررسی شودو در کتاب دعائم الاسلام نیز این روایت از [[رسول خدا(ص)]] بدون سند نقل شده است.<ref>ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، دعائم الإسلام، قم، موسسه آل البیت، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۹۸، حدیث۷۲۶: «وَ عَنْهُ ص أَنَّهُ قَالَ: إِنَّمَا الْمَرْأَةُ قِلَادَةٌ فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ بِمَا يَتَقَلَّدُهُ».</ref>


==  پویایی و تحول معنایی کلمات در گویش‌های مختلف==
==  پویایی و تحول معنایی کلمات در گویش‌های مختلف==
یکی از ویژگی‌های زبان این است که هماهنگ با فرهنگ‌ها، می‌تواند پویایی و تحوّل داشته باشد؛ برخی از واژه‌ها در گذر زمان و متأثر از تحولات اجتماعی و فرهنگی از معانی نخستین خود فاصله گرفته و در مفاهیمی دیگر، یا مفاهیمی که از نظر گسترۀ مفهومی با معنای نخست ارتباط دارد، به کار رفته است.<ref>علی نصیری، آشنایی با علوم حدیث، ص 237.</ref>
یکی از ویژگی‌های زبان این است که هماهنگ با فرهنگ‌ها، می‌تواند پویایی و تحوّل داشته باشد؛ برخی از واژه‌ها در گذر زمان و متأثر از تحولات اجتماعی و فرهنگی از معانی نخستین خود فاصله گرفته و در مفاهیمی دیگر، یا مفاهیمی که از نظر گسترۀ مفهومی با معنای نخست ارتباط دارد، به کار رفته است.<ref>علی نصیری، آشنایی با علوم حدیث، ص۲۳۷.</ref>
این دگرگونی‌های معنایی واژه‌ها، در بسیاری از اوقات به فهم نادرست حدیث می‌انجامد.  
این دگرگونی‌های معنایی واژه‌ها، در بسیاری از اوقات به فهم نادرست حدیث می‌انجامد.  
شهید صدر درباره تحوّل در معنای واژگان می‌نویسد: بی تردید ظواهر لغت و کلام با گذشت زمان و در نتیجه عوامل تأثیرگذار لغوی، فکری و اجتماعی، تطوّر و دگرگونی می‌یابد. گاه معنای ظاهری در عصر صدور حدیث متفاوت با معنای ظاهری در عصر شنیدن حدیث است؛ یعنی عصری که، به آن حدیث می‌خواهد عمل شود».<ref>صدر، محمدباقر، دروس فی علم الأصول، ج2، ص 186.</ref>
شهید صدر درباره تحوّل در معنای واژگان می‌نویسد: بی تردید ظواهر لغت و کلام با گذشت زمان و در نتیجه عوامل تأثیرگذار لغوی، فکری و اجتماعی، تطوّر و دگرگونی می‌یابد. گاه معنای ظاهری در عصر صدور حدیث متفاوت با معنای ظاهری در عصر شنیدن حدیث است؛ یعنی عصری که، به آن حدیث می‌خواهد عمل شود».<ref>صدر، محمدباقر، دروس فی علم الأصول، ج۲، ص۱۸۶.</ref>


== تفاوت معنایی قلاده در گویش عربی و فارسی==
== تفاوت معنایی قلاده در گویش عربی و فارسی==
'''قلاده''' جمع '''«قلد»''' به چیزی گویند که در گردن انداخته شود و تقلید در دین هم از همین معناست که انسان به گردن می‌گیرد تا سخن مرجع و عالم دین را بپذیرد و تقلید '''«بُدنِه»'''{{یادداشت|بدنه به قربانی گفته می‌شود که حاجی آن را در منا قربانی می‌کند. عرب نشانه‌ای بر گردن این حیوان می‌آویخت تا مشخص شود برای قربانی در منا انتخاب شده است. «ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه، مترجمان: غفارى، على اكبر و غفارى، محمد جواد و بلاغى، صدر، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1367ش، ج3، ص21».}} هم این است که در گردن قربانی چیزی انداخته شود تا مشخص گردد این حیوان برای قربانی شدن انتخاب شده است. <ref>جوهری، اسماعیل، الصحاح، ج2، ص527، ذیل ماده «قلد». ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغه، ذیل ماده «قلد».</ref>
'''قلاده''' جمع '''«قلد»''' به چیزی گویند که در گردن انداخته شود و تقلید در دین هم از همین معناست که انسان به گردن می‌گیرد تا سخن مرجع و عالم دین را بپذیرد و تقلید '''«بُدنِه»'''{{یادداشت|بدنه به قربانی گفته می‌شود که حاجی آن را در منا قربانی می‌کند. عرب نشانه‌ای بر گردن این حیوان می‌آویخت تا مشخص شود برای قربانی در منا انتخاب شده است. «ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه، مترجمان: غفارى، على اكبر و غفارى، محمد جواد و بلاغى، صدر، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۲۱».}} هم این است که در گردن قربانی چیزی انداخته شود تا مشخص گردد این حیوان برای قربانی شدن انتخاب شده است. <ref>جوهری، اسماعیل، الصحاح، ج۲، ص۵۲۷، ذیل ماده «قلد». ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغه، ذیل ماده «قلد».</ref>


کلمه '''قلاده''' در عرف امروزی فارسی زبانان در مورد شمارش حیوانات وحشی استعمال می‌شود (چند قلاده شیر، یک قلاده روباه، دو قلاده گرگ، یک قلاده سگ و ...). در حالی که در زبان عرب به معنای گردنبندی است برای زینت به گردن آویخته می‌شود و عرب به قلاده سگ '''«حرج»''' گوید که جمعش '''«حراج»''' می‌باشد.<ref>فراهیدی، خلیل، العین، ج3، ص77.</ref>
کلمه '''قلاده''' در عرف امروزی فارسی زبانان در مورد شمارش حیوانات وحشی استعمال می‌شود (چند قلاده شیر، یک قلاده روباه، دو قلاده گرگ، یک قلاده سگ و ...). در حالی که در زبان عرب به معنای گردنبندی است برای زینت به گردن آویخته می‌شود و عرب به قلاده سگ '''«حرج»''' گوید که جمعش '''«حراج»''' می‌باشد.<ref>فراهیدی، خلیل، العین، ج۳، ص۷۷.</ref>
معنای حدیث [[امام صادق(ص)]] این است که زن همانند گردنبندی است که همواره با انسان است و انسان باید تلاش کند زن خوبی انتخاب کند و با این نگاه امام صادق(ع)نه شیعه را سگ دانسته و نه زن را قلاده سگ می‌داند.
معنای حدیث [[امام صادق(ص)]] این است که زن همانند گردنبندی است که همواره با انسان است و انسان باید تلاش کند زن خوبی انتخاب کند و با این نگاه امام صادق(ع)نه شیعه را سگ دانسته و نه زن را قلاده سگ می‌داند.
== پیام‌های تربیتی اینگونه روایات==
هر چند سند حدیث قابل استناد نیست، اما اینگونه روایات پیام‎‌های کاربردی در زندگی زن و شوهر دارد و بنیان خانواده را محکم‌تر خواهد کرد از جمله:
* هنگام ازدواج، تحقیق بیشتری شود تا با انتخاب همسری مناسب، دوام زندگی تضمین شود و  به اختلافات، کدورت‌ها و حتی جدایی نیانجامد. انسان برای انتخاب یک گردن‌بند قیمتی، دقت بسیاری کرده، از مشورت و تجربه‌های دیگران بهره‌مند می‌شود. بدیهی است، باید برای انتخاب همسر و شریک زندگی بدان اندازه تحقیق کرد که پشیمانی را به دنبال نداشته باشد و نباید شریک دائم زندگی خود را تنها با یک نگاه، با دوستی‌های زودگذر خیابانی، با طمع ورزی در ثروت و قدرت و ... انتخاب کرد.<ref>کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۲، باب اختیار الزوجه، حدیث۱.</ref>
* زنان در این روایت به گردن‌بند تشبیه شده‌اند، اما نباید آنان را چون کالایی در نظر گرفت و بهای‌شان را با دیگر کالاهای ارزشمند سنجید؛ زیرا در بخش پایانی حدیث به صراحت اعلام شده است که اساساً قیمت‌گذاری زنان امکان پذیر نیست. بانوان نیک به قدری ارزشمند هستند که اگر هرچه طلا و نقره در اختیار داریم را به عنوان مهریه آنان در نظر بگیریم، نخواهیم توانست بخشی از ارزش آنان را جبران کنیم و در طرف مقابل، اگر حتی تکه‌ای از خاک را به عنوان مهریه‌ای برای یک زن بد سیرت در نظر بگیریم، دچار خسارت شده‌ایم؛ چون خاک بی‌آزار - بلکه مفید - به مراتب ارزشمندتر از زنی است که دین و دنیای مرد را نابود کند: {{نقل قول|لَيْسَ لِلْمَرْأَةِ خَطَرٌ لَا لِصَالِحَتِهِنَّ وَ لَا لِطَالِحَتِهِنَّ أَمَّا صَالِحَتُهُنَّ فَلَيْسَ خَطَرُهَا الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ بَلْ هِيَ خَيْرٌ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ أَمَّا طَالِحَتُهُنَّ فَلَيْسَ التُّرَابُ خَطَرَهَا بَلِ التُّرَابُ خَيْرٌ مِنْهَا<ref>کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۲، بَابُ فَضْلِ مَنْ تَزَوَّجَ ذَاتَ دِينٍ وَ كَرَاهَةِ مَنْ تَزَوَّجَ لِلْمَال، حدیث۲ و ۳.</ref>}}


== منابع ==
== منابع ==
trustworthy
۲٬۵۶۶

ویرایش