|
|
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{شاخه
| |
| | شاخه اصلی =کلام
| |
| | شاخه فرعی۱ =آفریدگار
| |
| | شاخه فرعی۲ =شناخت و اثبات خدا
| |
| | شاخه فرعی۳ =}}
| |
|
| |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| شناخت خدا چه ضرورت و اهمیتی دارد؟ و اگر در پی خداشناسی نرویم چه مشکلی پیش میآید؟ | | ضرورت و اهمیت شناخت خدا چیست؟ نپرداختن به خداشناسی چه تبعاتی دارد؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
|
| |
| شناسایی مبدأ هستی همواره یکی از دغدغههای بشر بوده است و عقاید خداشناسانه در تاریخ اندیشه [[انسان]] گویای اهمیت این موضوع است. خداشناسی در زندگی فردی و اجتماعی انسان نیز اثرگذار است. زندگی انسان معتقد به خدا با انسان غیر معتقد تفاوت اساسی دارد. همچنین زندگی انسانها بر اساسی تصوری که از خدا دارند متفاوت میشود.
| |
|
| |
| مرتبه ای از معرفت خداوند به صورت [[فطرت|فطری]] در نهاد انسانها جای گرفته است. همین معرفت اولیه انسان را به سوی تحقیق بیشتر در مورد خدا میکشاند.
| |
|
| |
| [[متکلمان]] در مورد ضرورت تحقیق در مورد خداشناسی به دو دلیل استناد کردهاند: توجه به احتمال [[عذاب اخروی]] در صورت راستگویی [[پیامبران]] (دفع ضرر احتمالی)، و وجوب شکر نعمتهایی که خدا به انسان عطا کرده که تنها در صورت شناخت او ممکن است (وجوب شکر منعم).
| |
|
| |
|
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| | متکلمان برای بحث از '''ضرورت خداشناسی''' به دو دلیلِ توجه به احتمال [[عذاب اخروی]] در صورت راستگویی [[پیامبران]] (دفع ضرر احتمالی)، و وجوب شکر نعمتهایی که خدا به انسان عطا کرده که تنها در صورت شناخت او ممکن است (وجوب شکر منعم) استناد کردهاند. علاوه بر این توجه انسان در تمام تاریخ بشر به خداوند، و تمایل نفسی او برای شناسایی مبدأ هستی، اهمیت شناخت خداوند را بالاتر برده است. |
|
| |
|
| ==اهمیت خداشناسی== | | == اهمیت خداشناسی == |
| اهمیت زاید الوصف خداشناسی و آثار عمیق آن بر حیات آدمی به هیچ وجه قابل انکار نیست. تا آنجا که شواهد و قرائن تاریخی نشان میدهد، شناسایی مبدأ هستی همواره یکی از دغدعههای اصلی بشر بوده و بخش عمده ای از منابع گوناگون دینی به توصیف مبدأ عالم، یا همان «[[خدا]]» و بیان رابطه او با [[انسان]] و جهان پرداخته است. حضور گسترده و پویای عقاید خداشناسانه در تاریخ اندیشه آدمی، گویای بخشی از اهمیت حیاتی مبدأشناسی است.
| | شناسایی مبدأ هستی همواره یکی از دغدغههای بشر بوده و بخش عمدهای از منابع گوناگون دینی به توصیف [[خدا]] و بیان رابطه او با [[انسان]] و جهان پرداخته است. |
|
| |
|
| اهمیت خداشناسی را میتوان از جهت آثار آن در زندگی فردی و جمعی انسانها نیز، مورد توجه قرار داد. تردیدی نیست که زندگی انسان خداشناس با زندگی فردی که وجود خدا را باور ندارد، تفاوتی بنیادین دارد. همچنین با مقایسه زندگی دو انسان خدا باور که هر یک تصویر خاصی از خدای خویش دارند، تفاوتهای اساسی آشکار میشود و این همه، از آن رو است که اعتقاد آدمی به خدا و برداشتی که از اوصاف او دارد، در شئون مختلف حیات او و در انگیزهها، نیتها، داوریها و کردارهای او کاملاً مؤثر است و در یک کلام، معنا و مفهوم خاصی به زندگی او میبخشد و شخصیت و هویت ویژهای برای او به ارمغان میآورد. | | اهمیت خداشناسی را میتوان از جهت آثار آن در زندگی فردی و جمعی انسانها نیز، مورد توجه قرار داد. تردیدی نیست که زندگی انسان خداشناس با زندگی فردی که وجود خدا را باور ندارد، تفاوتی بنیادین دارد. همچنین با مقایسه زندگی دو انسان خداباور که تصویر متفاوتی از خدای خویش دارند، تفاوتهای اساسی آشکار میشود و این همه، از آن رو است که اعتقاد آدمی به خدا و برداشتی که از اوصاف او دارد، در شئون مختلف حیات او و در انگیزهها، نیتها، داوریها، و کردارهای او کاملا مؤثر است و در یک کلام، معنا و مفهوم خاصی به زندگی او میبخشد و شخصیت و هویت ویژهای برای او به ارمغان میآورد. |
|
| |
|
| ==ضرورت خداشناسی== | | == ضرورت خداشناسی == |
| همان گونه که میدانیم، مرتبه ای از معرفت خداوند به صورت فطری در نهاد انسانها جای گرفته و با هستی آنها عجین گشته است. با این حال، این شناخت فطری، شناختی اجمالی و ابتدایی است و از این رو نمیتواند به تنهایی تأمین کننده کمال خداشناسی باشد؛ بلکه تنها زمینه ای برای رشد و تعالی معرفت به خدا را برای انسان ایجاد میکند. از این رو انسانی که از این معرفت فطری اولیه غفلت نمیورزد، خود را نیازمند آن میبیند که در این مسیر گامهای بلند دیگری بردارد و همین نیاز، یکی از مهمترین عوامل گرایش انسان به تحصیل شناختی گستردهتر و عمیقتر است.
| | مرتبهای از معرفت خداوند در نهاد انسانها به صورت فطری جای گرفته است. این شناخت فطری، تنها زمینهای برای رشد و تعالی معرفت به خدا را برای انسان ایجاد میکند. با این حال، [[متکلمان]] اسلامی به منظور تأکید بیشتر بر لزوم حرکت در راه خداشناسی، دلایلی بر ضرورت تأمل و خداشناسی اقامه کردهاند.<ref>در برخی از منابع کلامی، این بحث تحت عنوان عام «وجوب النظر» (ضرورت اندیشه ورزی) مطرح شده است. در نظر متکلمان امامیه و معتزله، این وجوب، وجوبی عقلی است و اشاعره وجوب آن را شرعی میدانند. نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ص۲۶۰ و ۲۶۱؛ السیوری، جمال الدین مقداد بن عبدالله (فاضل مقداد)، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۱۱۱–۱۱۳.</ref> |
|
| |
|
| با این حال، [[متکلمان]] اسلامی به منظور تأکید بیشتر بر لزوم حرکت در راه خداشناسی، دلایلی بر ضرورت تأمل و اندیشه ورزی در این حوزه اقامه کردهاند که برای نمونه به دو دلیل مهم اشاره میکنیم.<ref>. در برخی از منابع کلامی، این بحث تحت عنوان عام «وجوب النظر» (ضرورت اندیشه ورزی) مطرح شده است. در نظر متکلمان امامیه و معتزله، این وجوب، وجوبی عقلی است و اشاعره وجوب آن را شرعی میدانند. ر.ک. علامه حلی، کشف المراد، ص ۲۶۰ و ۲۶۱؛ السیوری، جمال الدین مقداد بن عبدالله (فاضل مقداد)، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۱۱۱-۱۱۳.</ref>
| | === دفع ضرر محتمل === |
| | هر انسانی که از ظهور [[پیامبران]] الهی و دعوت آنان به خداپرستی اطلاع داشته باشد احتمالی در ذهن او شکل میگیرد که اگر پیامبران در دعوت خود صادق باشند این شخص به دلیل عمل نکردن به [[تکلیف|تکالیفی]] که پیامبران آوردهاند، دچار عقاب و کیفر خواهد شد و از این ناحیه، خسارت و ضرری بزرگ بر او وارد میشود. از سوی دیگر [[عقل]] و خرد حکم میکند که انسان، حتی المقدور از مواجهه با ضرر یا کیفر اجتناب کند، حتی اگر صرفاً احتمال وجود آن را بدهد. |
|
| |
|
| ===دفع ضرر یا عقاب محتمل===
| | بنابراین، درباره هر انسانی این احتمال وجود دارد که به دلیل عدم پیروی از [[دین]]، دچار کیفر و عقاب گردد و از آنجا که عقل، جلوگیری از زیان ناشی از کفر را لازم میشمارد، حکم میکند که انسان در مورد وجود [[خدا]] و اوصاف او به تحقیق و تأمل بپردازد تا در صورتی که واقعاً خدایی وجود داشت و دعوت پیامبران به راستی باشد، بتواند با پیروی از آنان خویش را از [[عزاب|عقاب الهی]] برهاند. |
| چکیده این دلیل آن است که هر انسانی که از ظهور [[پیامبران]] الهی و دعوت آنان به خداپرستی و انجام برخی [[تکالیف]] و نیز ادعای آنان مبنی بر وجود [[آخرت|جهان بازپسین]] اندک اطلاعی داشته باشد حتی، اگر به گفتههای آنان [[ایمان]] نیاورد، لااقل احتمال درستی آن را خواهد داد. در این صورت این احتمال در ذهن او شکل میگیرد که پیامبران در دعوت خود صادق باشند و در نتیجه، این احتمال وجود دارد که چنین شخصی به دلیل عمل نکردن به [[تکلیف|تکالیفی]] که پیامبران آوردهاند، دچار عقاب و کیفر گردد و از این ناحیه، خسارت و ضرری بزرگ بر او وارد میشود. از سوی دیگر [[عقل]] و خرد حکم میکند که انسان، حتی المقدور از مواجهه با ضرر یا کیفر اجتناب ورزد، حتی اگر صرفاً احتمال وجود آن را بدهد.
| |
|
| |
|
| بنابراین، درباره هر انسانی این احتمال وجود دارد که به دلیل عدم پیروی از [[دین]]، دچار کیفر و عقاب گردد و از آنجا که عقل، جلوگیری از زیان ناشی از کیفر را، ولو محتمل باشد، لازم میشمارد، حکم میکند که انسان در مورد وجود [[خدا]] و اوصاف او به تحقیق و تأمل بپردازد تا در صورتی که واقعاً خدایی وجود داشته و دعوت پیامبران راست باشد، بتواند با پیروی از آنان خویش را از عقاب الهی برهاند.
| | === وجوب شکر منعم === |
| | شکی نیست که انسان، در زندگانی خویش، از نعمتهای فراوانی برخوردار است. از طرف دیگر، عقل انسان سپاسگزاری از «منعم» (نعمت بخش) را کاری لازم میشمرد؛ پس بر انسان لازم است که بر نعمت دهنده شکر کند و از آنجا که شکر یک موجود، منوط بر شناختن اوست، عقل انسان حکم میکند که باید بر مسیر شناخت منعم حقیقی (که همان خداوند است) گام بردارد. |
|
| |
|
| ===وجوب شکر منعم=== | | == منابع == |
| شکی نیست که انسان، در زندگانی خویش، از نعمتهای فراوانی برخوردار است که خودش آنها را به خویشتن نداده، بلکه از سوی موجود دیگری به او بخشیده شده است. از طرف دیگر، عقل انسان سپاسگزاری از «منعم» (نعمت بخش) را کاری لازم میشمرد؛ پس بر انسان لازم است که منعم خویش را سپاس گوید و از آنجا که سپاسگزاری از یک موجود، منوط بر شناختن اوست، عقل انسان حکم میکند که باید بر مسیر شناخت منعم حقیقی (که همان خداوند است) گام بردارد.
| | {{پانویس}} |
| | {{شاخه |
| | | شاخه اصلی =کلام |
| | | شاخه فرعی۱ =آفریدگار |
| | | شاخه فرعی۲ =شناخت و اثبات خدا |
| | | شاخه فرعی۳ = |
| | }} |
| | {{تکمیل مقاله |
| | | شناسه = شد |
| | | تیترها = شد |
| | | ویرایش = شد |
| | | لینکدهی = شد |
| | | ناوبری = |
| | | نمایه = شد |
| | | تغییر مسیر =شد |
| | | ارجاعات = |
| | | بازبینی نویسنده = |
| | | بازبینی = شد |
| | | تکمیل = |
| | | اولویت = الف |
| | | کیفیت = ب |
| | }} |
| | {{پایان متن}} |
|
| |
|
| حاصل آن که با توجه به نقش تعیینکننده خداشناسی در حیات انسان و نیز با توجه به داوری عقل درباره لزوم دفع زیان و کیفر محتمل و لزوم سپاسگزاری از منعم، باید گفت که اندیشه ورزی در باب شناخت مبدأ متعالی، نه تنها عملی سودمند و شایسته، که کاری لازم و بایسته است.
| | [[ar:وجوب معرفة الله تعالی]] |
| | [[en:Necessity of Knowing God]] |
| | [[es:La necesidad del teísmo]] |
| | [[ps:دخدای پېژندنې ضرورت]] |
| | [[fr:Nécessité de la connaissance de Dieu]] |
|
| |
|
| برگرفته شده از کتاب آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر.
| | [[Category:اهمیت خداشناسی]] |
| {{پایان}}
| | [[Category:ضرورت خداشناسی]] |
| | |
| ==منابع==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| {{پایان متن}}
| |
|
| |
|
| [[Category:خدا]] | | [[رده:اهمیت خداشناسی]] |
| <references />
| | [[رده:ضرورت خداشناسی]] |