پرش به محتوا

سؤال از ماهی کرکره در جنگ صفین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


== محتوای داستان ==
== محتوای داستان ==
این داستان، براساس یکی از منابع اهل حق{{یادداشت|«اهل حق [یارسان] گروه مذهبی ایرانی با گرایش‌های عرفانی، با آداب و متون مذهبی خاص خود و دارای بعضی اعتقادات که در مواردی با برداشت‌های رسمی و متشرعانه اسلامی مطابقت ندارد. این آیین که میان طوایف کرد، لر و ترک زبان پیروان بسیار دارد در بستری اسلامی رشد کرده است و در عین حال، به‌سبب غلو در حق حضرت علی(ع) با سایر فرق غالی شیعه قرابت دارد. با این همه، بعضی از مبادی آن را می‌توان در اعتقادات و سنت‌های فکری و فرهنگ عامهٔ مردمان ساکن غرب ایران جست‌و‌جو کرد و رگه‌هایی از معتقدات ایران پیش از اسلام را نیز دریافت». جلالی‌مقدم، مسعود و داریوش صفوت، «اهل حق»، دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران: مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰، ج ۱۰، ص ۴۶۷.}}، از آنجا آغاز می‌شود که پیرزنی در شهر یثرب ([[مدینة النبی]]) فرزندی پرهیزگار به نام نُصیر دارد. [[امام علی(ع)]] نصیر را برای خدمتکاری خود از پیرزن طلب می‌کند و پیرزن به این شرط که پسرش از مرگ در امان باشد می‌پذیرد. در سفری به مصر، بر لب رود نیل، امام علی(ع) و همراهانش راه عبور را گم می‌کنند. امام(ع) از نصیر می‌خواهد تا او مسیر را از ماهی به نام قرقره{{یادداشت|در نقل‌های دیگر این داستان نام این ماهی کرکره ثبت شده است.}} سؤال کند.  
این داستان، براساس یکی از منابع اهل حق{{یادداشت|«اهل حق [یارسان] گروه مذهبی ایرانی با گرایش‌های عرفانی، با آداب و متون مذهبی خاص خود و دارای بعضی اعتقادات که در مواردی با برداشت‌های رسمی و متشرعانه اسلامی مطابقت ندارد. این آیین که میان طوایف کرد، لر و ترک زبان پیروان بسیار دارد در بستری اسلامی رشد کرده است و در عین حال، به‌سبب غلو در حق حضرت علی(ع) با سایر فرق غالی شیعه قرابت دارد. با این همه، بعضی از مبادی آن را می‌توان در اعتقادات و سنت‌های فکری و فرهنگ عامهٔ مردمان ساکن غرب ایران جست‌و‌جو کرد و رگه‌هایی از معتقدات ایران پیش از اسلام را نیز دریافت». جلالی‌مقدم، مسعود و داریوش صفوت، «اهل حق»، دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران: مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰، ج ۱۰، ص ۴۶۷.}}، از آنجا آغاز می‌شود که پیرزنی در شهر یثرب ([[مدینة النبی]]) فرزندی پرهیزگار به نام نُصیر دارد. [[امام علی(ع)]] نصیر را برای خدمتکاری خود از پیرزن طلب می‌کند و پیرزن به این شرط که پسرش از مرگ در امان باشد می‌پذیرد. در سفری به مصر، بر لب رود نیل، امام علی(ع) و همراهانش راه عبور را گم می‌کنند. امام(ع) از نصیر می‌خواهد تا او مسیر را از ماهی به نام قرقره سؤال کند.  


پس از صدا زدن قرقره توسط نصیر هزاران‌هزار ماهی به نام قرقره از آب سر بر می‌آورند. نصیر نزد امام(ع) باز می‌گردد و سؤال می‌کند که با کدام قرقره کار دارید. امام(ع) می‌گوید با قرقره فرزند مرمره‌ای کار دارم که یک چشم است. بازگشت و سؤال دوبارهٔ نصیر موجب می‌شود که قرقره مورد نظر پیدا شود و نصیر را سرزنش کند که کسی که از وجود من با چنین خصوصیات و نسبی در چنین دریایی اطلاع دارد برایش بسیار راحت است که گذرگاه را پیدا کند.
پس از صدا زدن قرقره توسط نصیر هزاران‌هزار ماهی به نام قرقره از آب سر بر می‌آورند. نصیر نزد امام(ع) باز می‌گردد و سؤال می‌کند که با کدام قرقره کار دارید. امام(ع) می‌گوید با قرقره فرزند مرمره‌ای کار دارم که یک چشم است. بازگشت و سؤال دوبارهٔ نصیر موجب می‌شود که قرقره مورد نظر پیدا شود و نصیر را سرزنش کند که کسی که از وجود من با چنین خصوصیات و نسبی در چنین دریایی اطلاع دارد برایش بسیار راحت است که گذرگاه را پیدا کند.
خط ۱۹: خط ۱۹:
== منبع داستان ==
== منبع داستان ==
   
   
این داستان در دو دسته از منابع با تفاوت‌هایی در جزئیات آمده است: اول، در منابع اهل حق و فرقهٔ [[یارسان]]؛ دوم، در منابعی که با رویکردی روشنفکرانه در صدد نقد و حمله به [[اسلام]] و [[تشیع]] بوده‌اند.   
این داستان در دو دسته از منابع با تفاوت‌هایی در جزئیات آمده است: اول، در منابع اهل حق و [[یارسان|فرقهٔ یارسان]]؛ دوم، در منابعی که با رویکردی روشنفکرانه در صدد نقد و حمله به [[اسلام]] و [[تشیع]] بوده‌اند.   


از دستهٔ اول، می‌توان به کتاب حق الحقایق، یا شاهنامهٔ حقیقت، سرودهٔ حاج نعمت‌الله جیحون‌آبادی (۱۲۸۸-۱۳۳۸ق)، متخلص به مُجرم از بزرگان و اندیشمندان اهل حق در ایران، اشاره کرد. این کتاب منظومه‌ای تعلیمی مشتمل بر حدود یازده هزار بیت در قالب مثنوی است که در یک مقدمه و چهار دفتر به نام‌های فردوس، رضوان، خلد و جنان و یک مؤخره با عنوان نعیم تنظیم شده است. جیحون‌آبادی در این اثر خلاصه‌ای از باورها، آیین‌ها و مناسک اهل حق را آورده است. این کتاب گنجینه‌ای سرشار از اطلاعات گوناگون و مفصل‌ترین تاریخ منظوم و مکتوب اهل حق شمرده می‌شود.<ref>لک‌زایی، مهدی، «جیحون‌آبادی»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۹، ص</ref> این داستان در این کتاب تحت عنوان «حکایت نُصیر که پسر پیرزنی بود و پیرزن او را به مرتضی علی بخشید» آمده است. جیحون‌آبادی، پس از نقل این داستان، نصیر را اولین کسی می‌شمارد که حقیقت را آشکار کرده است. حقیقتی ازلی و ابدی که در هر دوری صورتی دیگرگون به خود می‌گیرد و آن الوهیّت علی (ع) است.<ref>جیحون‌آبادی، حق الحقایق یا شاهنامهٔ حقیقت، ص ۲۳۶.</ref>
از دستهٔ اول، می‌توان به کتاب حق الحقایق، یا شاهنامهٔ حقیقت، سرودهٔ حاج نعمت‌الله جیحون‌آبادی (۱۲۸۸-۱۳۳۸ق)، از بزرگان و اندیشمندان اهل حق در ایران، اشاره کرد. جیحون‌آبادی در این اثر خلاصه‌ای از باورها، آیین‌ها و مناسک اهل حق را آورده است. این کتاب گنجینه‌ای سرشار از اطلاعات گوناگون و مفصل‌ترین تاریخ منظوم و مکتوب اهل حق شمرده می‌شود.<ref>لک‌زایی، مهدی، «جیحون‌آبادی»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۹، ص</ref> این داستان در این کتاب تحت عنوان «حکایت نُصیر که پسر پیرزنی بود و پیرزن او را به مرتضی علی بخشید» آمده است. جیحون‌آبادی، پس از نقل این داستان، نصیر را اولین کسی می‌شمارد که حقیقت را آشکار کرده است. حقیقتی ازلی و ابدی که در هر دوری صورتی دیگرگون به خود می‌گیرد و آن الوهیّت علی (ع) است.<ref>جیحون‌آبادی، حق الحقایق یا شاهنامهٔ حقیقت، ص ۲۳۶.</ref>


از دستهٔ دوم، می‌توان به رسالهٔ سه‌مکتوب [[میرزا آقا خان کرمانی|میرزا آقا‌خان کرمانی]] (۱۲۷۰-۱۳۱۴ق)، روشنفکر سکولار دورهٔ مشروطه، یاد کرد. در سابقهٔ خانوادگی میرزا آقاخان کرمانی گرایش به [[تصوف]] و اهل حق دیده می‌شود. پدر میرزا آقاخان، آقا عبدالرحیم مشیزی، به صوفیهٔ اهل حق گرایش داشت و جد مادری او از فقیهانی بود که به تصوف گرایش یافت و مرید [[مشتاق علیشاه]]، از صوفیان نعمت‌اللهی، شد. همچنین، جدهٔ پدری او دختر یکی از بزرگان زردشتی بود که مسلمان شده بود.<ref>آدمیت، فریدون، اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی، تهران: انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص ۱۳-۱۴.</ref> این سابقهٔ خانوادگی به علاوهٔ زندگی پر فراز و نشیب عقیدتی خود میرزا آقا‌خان<ref>برای اطلاع از عقاید شخصی او ن.ک: آدمیت، اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی، ص  ۱۴۵-۱۴۸.</ref>، از گرایش به [[مذهب ازلی]] تا دشمنی با مذهب و دین و گرایش رادیکال به آرمان‌های ملی، موجب شد تا او در آثار مکتوب خود رویکردی منفی و رادیکال نسبت به دین و مذهب اتخاذ کند و علت عموم عقب‌ماندگی‌های تمدنی و فرهنگی ایران را ناشی از زوال فرهنگ و تمدن باستانی ایران به‌سبب حملهٔ اعراب و ورود اسلام به ایران بر می‌شمرد. در همین زمینه میرزا آقا‌خان رویکردی کاملاً منفی به میراث اسلامی و شیعی در تاریخ ایران دارد.<ref>کرمانی، میرزا آقا‌خان، سه مکتوب، به‌کوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان: انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۱۷۷-۱۷۸.</ref> او، ضمن انتقاد از رویکرد علمای شیعه در جریان زوال تمدنی ایران از طریق انتشار خرافات، بحارالانوار را یکی از مصادر این خرافات بر می‌شمرد و برای اثبات ادعای خود مطالبی را نقل می‌کند و مدعی می‌شود که این مطالب منسوب به بحارالانوار هستند. از جملهٔ این مطالب داستان ماهی کرکره است که میرزا آقاخان به طور مفصل آن را نقل کرده است.<ref>کرمانی، سه مکتوب، ص ۱۸۷-۱۹۵.</ref>   
از دستهٔ دوم، می‌توان به رسالهٔ سه‌مکتوب [[میرزا آقا خان کرمانی|میرزا آقا‌خان کرمانی]] (۱۲۷۰-۱۳۱۴ق)، روشنفکر سکولار و باستان‌گرای دورهٔ مشروطه، یاد کرد. در سابقهٔ خانوادگی میرزا آقاخان کرمانی گرایش به [[تصوف]] و اهل حق دیده می‌شود{{یادداشت|پدر میرزا آقاخان، آقا عبدالرحیم مشیزی، به صوفیهٔ اهل حق گرایش داشت و جد مادری او از فقیهانی بود که به تصوف گرایش یافت و مرید مشتاق علیشاه، از صوفیان نعمت‌اللهی، شد. همچنین، جدهٔ پدری او دختر یکی از بزرگان زردشتی بود که مسلمان شده بود. آدمیت، فریدون، اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی، تهران: انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص ۱۳-۱۴.}}.<ref>آدمیت، فریدون، اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی، تهران: انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص ۱۳-۱۴.</ref> این سابقهٔ خانوادگی به علاوهٔ زندگی پر فراز و نشیب عقیدتی خود میرزا آقا‌خان<ref>برای اطلاع از عقاید شخصی او ن.ک: آدمیت، اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی، ص  ۱۴۵-۱۴۸.</ref>، از گرایش به [[مذهب ازلی]] تا دشمنی با مذهب و دین و گرایش رادیکال به آرمان‌های ملی، موجب شد تا او در آثار مکتوب خود رویکردی منفی و رادیکال نسبت به دین و مذهب اتخاذ کند و علت عموم عقب‌ماندگی‌های تمدنی و فرهنگی ایران را ناشی از زوال فرهنگ و تمدن باستانی ایران به‌سبب حملهٔ اعراب و ورود اسلام به ایران بر می‌شمرد. در همین زمینه میرزا آقا‌خان رویکردی کاملاً منفی به میراث اسلامی و شیعی در تاریخ ایران دارد.<ref>کرمانی، میرزا آقا‌خان، سه مکتوب، به‌کوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان: انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۱۷۷-۱۷۸.</ref> او، ضمن انتقاد از رویکرد علمای شیعه در جریان زوال تمدنی ایران از طریق انتشار خرافات، بحارالانوار را یکی از مصادر این خرافات بر می‌شمرد و برای اثبات ادعای خود مطالبی را نقل می‌کند و مدعی می‌شود که این مطالب منسوب به بحارالانوار هستند. از جملهٔ این مطالب داستان ماهی کرکره است که میرزا آقاخان به طور مفصل آن را نقل کرده است.<ref>کرمانی، سه مکتوب، ص ۱۸۷-۱۹۵.</ref>   


[[ابوالقاسم پاینده]] (۱۲۹۲-۱۳۶۳)، نویسنده و پژوهشگر، بدون ارائهٔ سند و جزئیات بیشتر منشأ این داستان را روایات داستانی هندی بر می‌شمرد و آن‌را از جعلیات [[غلات شیعه]] می‌داند.<ref>پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول)، تهران: دنیای دانش، ۱۳۸۲، ص ۹۰.</ref>     
[[ابوالقاسم پاینده]] (۱۲۹۲-۱۳۶۳)، نویسنده و پژوهشگر، بدون ارائهٔ سند و جزئیات بیشتر منشأ این داستان را روایات داستانی هندی بر می‌شمرد و آن‌را از جعلیات [[غلات شیعه]] می‌داند.<ref>پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول)، تهران: دنیای دانش، ۱۳۸۲، ص ۹۰.</ref>     
trustworthy
۷٬۳۴۶

ویرایش