automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
چه دلیلی دارد که سازمان دین و حکومت ما یکی باشد و در رأس نظام سیاسی، یک نفر فقیه باشد آیا عدم مغایرت تصمیمات و رویکرد کارشناسان سیاسی با دین کفایت نمیکند؟ | چه دلیلی دارد که سازمان دین و حکومت ما یکی باشد و در رأس نظام سیاسی، یک نفر فقیه باشد آیا عدم مغایرت تصمیمات و رویکرد کارشناسان سیاسی با دین کفایت نمیکند؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}}{{درگاه|حکومت دینی}}قرائت سیاسی از دین، حکومت را برای خداوند میداند و هر حاکمی میبایست مورد تأیید خداوند باشد. طبق این نظر تنها حکومت دینی است که میتواند جامعه را به سوی اهداف مادی و معنوی رهنمون باشد. و غیر حکومت دینی، حکومتی غیر مشروع است که نمیتواند جامعه و انسانها را به سمت اهداف متعالی برساند. از این جهت برای رسیدگی و رتق و فتق امور مردم، تنها حکومت دینی است که وجودش لازم و ضروری است. و این حکومت را هم تنها کسی میتواند رهبری و هدایت کند که مقلد نباشد و از تمام موضوعات دینی آگاه باشد که تنها از یک فقیه برمیآید. | {{پاسخ}}{{درگاه|حکومت دینی|حوزه و روحانیت}}قرائت سیاسی از دین، حکومت را برای خداوند میداند و هر حاکمی میبایست مورد تأیید خداوند باشد. طبق این نظر تنها حکومت دینی است که میتواند جامعه را به سوی اهداف مادی و معنوی رهنمون باشد. و غیر حکومت دینی، حکومتی غیر مشروع است که نمیتواند جامعه و انسانها را به سمت اهداف متعالی برساند. از این جهت برای رسیدگی و رتق و فتق امور مردم، تنها حکومت دینی است که وجودش لازم و ضروری است. و این حکومت را هم تنها کسی میتواند رهبری و هدایت کند که مقلد نباشد و از تمام موضوعات دینی آگاه باشد که تنها از یک فقیه برمیآید. | ||
طبق قرائت سیاسی از دین، روایات و آیاتی هم وجود دارد که میشود از آن به ضرورت حکومت دینی دست یافت. | طبق قرائت سیاسی از دین، روایات و آیاتی هم وجود دارد که میشود از آن به ضرورت حکومت دینی دست یافت. |