پرش به محتوا

وکیل‌ نبودن پیامبر(ص) بر مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۶: خط ۵:
{{پاسخ}}وکیل نبودن پیامبر(ص) بر مردم در چند آیه قرآن کریم مورد تصریح قرار گرفته است. وکالت نداشتن پیامبر(ص) به این معناست که او اجازهٔ اجبار و زورگویی به مردم برای ایمان آوردنشان را ندارد. این مضمون با کلماتی دیگر مانند مصیطر (مسلط) و جبار (زورگو) و حفیظ (نگهبان) هم آمده است که از پیامبر(ص) نفی شده است. سلب این عناوین و جایگاه از پیامبر(ص) از مهمترین عناصرِ تقویت‌کننده اندیشهٔ آزادی در انتخاب دین است.
{{پاسخ}}وکیل نبودن پیامبر(ص) بر مردم در چند آیه قرآن کریم مورد تصریح قرار گرفته است. وکالت نداشتن پیامبر(ص) به این معناست که او اجازهٔ اجبار و زورگویی به مردم برای ایمان آوردنشان را ندارد. این مضمون با کلماتی دیگر مانند مصیطر (مسلط) و جبار (زورگو) و حفیظ (نگهبان) هم آمده است که از پیامبر(ص) نفی شده است. سلب این عناوین و جایگاه از پیامبر(ص) از مهمترین عناصرِ تقویت‌کننده اندیشهٔ آزادی در انتخاب دین است.


در آیات متعددی درباره این موضوع سخن رفته است که وظیفه پیامبر(ص) تنها ابلاغ پیام و اندرز دادن است و سیطره‌ای بر مردم ندارد و نباید ایمان و عقیده‌ای را تحمیل کند. بارها از پیامبر(ص) با اوصافی مانند بشیر و نذیر یاد شده است و این نکته را یادآور است که پیامبر نمی‌تواند و نباید تحمیل‌کننده دین باشد. به موضوع عدم اکراه در دین در آیات زیادی در قرآن اشاره شده است. خداوند در قرآن در چندین آیه تصریح کرده است که اگر خداوند می‌خواست، همه انسان‌ها را هدایت می‌کرد؛ اما خلقت انسان‌ها برای این است که مورد آزمایش قرار گیرند و ذیل راهنمایی پیامبران، خود خیر و شر را برگزینند.
در آیات متعددی درباره این موضوع سخن رفته است که وظیفه پیامبر(ص) تنها ابلاغ پیام و اندرز دادن است و سیطره‌ای بر مردم ندارد و نباید ایمان و عقیده‌ای را تحمیل کند. قرآن بارها از پیامبر(ص) با اوصافی مانند بشیر و نذیر یاد کرده است و این نکته را یادآور است که پیامبر نمی‌تواند و نباید تحمیل‌کنندهٔ دین باشد. به موضوع عدم اکراه در دین در آیات زیادی در قرآن اشاره شده است. خداوند در قرآن در چندین آیه تصریح کرده است که اگر خداوند می‌خواست، همه انسان‌ها را هدایت می‌کرد؛ اما خلقت انسان‌ها برای این است که مورد آزمایش قرار گیرند و ذیل راهنمایی پیامبران، خود خیر و شر را برگزینند.


== نفی وکالت پیامبر(ص) بر مردم ==
== نفی وکالت پیامبر(ص) بر مردم ==
در چندین آیه قرآن،<ref>سوره یونس آیه ۱۰۸. سوره فرقان آیه ۴۳، سوره اسراء آیه ۵۴، سوره شوری آیه ۶، سوره انعام آیه ۶۶ و ۱۰۷. سوره زمر آیه ۴۱.</ref> نسبت وکالت از پیامبر(ص) بر مردم نفی شده است: {{قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا|ترجمه=و تو را بر ایشان نگهبان نفرستاده‌ایم.|سوره=اسراء|آیه=۵۴}}
در چندین آیه قرآن،<ref>سوره یونس آیه ۱۰۸. سوره فرقان آیه ۴۳، سوره اسراء آیه ۵۴، سوره شوری آیه ۶، سوره انعام آیه ۶۶ و ۱۰۷. سوره زمر آیه ۴۱.</ref> نسبت وکالت از پیامبر(ص) بر مردم نفی شده است: {{قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا|ترجمه=و تو را بر ایشان نگهبان نفرستاده‌ایم.|سوره=اسراء|آیه=۵۴}}


وکیل یعنی کسی که کار دیگران به او واگذار شده است.<ref>قرشی، سید علی اکبر، تفسیراحسن‌الحدیث، ج۹، ص۲۹۵.</ref> منظور از «وکیل» در این موارد کسی است که مسئول هدایت عملی و ضامن دیگران بوده باشد. مفسران گفته‌اند پیامبر(ص) به آنها اعلام می‌کند که این شما هستید که باید تصمیم نهایی را در مورد قبول یا رد حقیقت بگیرید، و هدایت را بپذیرید من تنها مأمور ابلاغ رسالت و دعوت الهی هستم.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۸۶.</ref> پیامبر تنها مسئول ابلاغ رسالت بود، نه مسئول ایمان و کفر ایشان، چون ایمان و کفر آنان نه تکوینا در دست پیامبر است و نه به غیر آن.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۳.</ref> در تفاسیر در مقابل معنای نفی وکالت، به وظیفه انذار و بشارت پیامبر(ص) اشاره شده است.<ref>مغنیه، ترجمه تفسیر کاشف، ج۳، ص: ۳۲۰.</ref> و نیز اینکه پیامبر در مقابل تکذیب مشرکان، اختیار این را ندارد که با زور آنان را منع کند، بلکه فقط از عذاب عظیم آخرت هشدار می‌دهد.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص: ۱۹۸.</ref>
وکیل یعنی کسی که کار دیگران به او واگذار شده است.<ref>قرشی، سید علی اکبر، تفسیراحسن‌الحدیث، ج۹، ص۲۹۵.</ref> منظور از وکیل در این موارد کسی است که مسئول هدایت عملی و ضامن دیگران بوده باشد. مفسران گفته‌اند پیامبر(ص) به مردم اعلام می‌کند که این شما هستید که باید تصمیم نهایی را در مورد قبول یا رد حقیقت بگیرید، و هدایت را بپذیرید من تنها مأمور ابلاغ رسالت و دعوت الهی هستم.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۸۶.</ref> پیامبر تنها مسئول ابلاغ رسالت بود، نه مسئول ایمان و کفر مردم، چون ایمان و کفر آنان نه تکوینا در دست پیامبر است و نه به غیر آن.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۳.</ref> در تفاسیر در مقابل معنای نفی وکالت، به وظیفه اِنذار و بشارت پیامبر(ص) اشاره شده است.<ref>مغنیه، ترجمه تفسیر کاشف، ج۳، ص: ۳۲۰.</ref> و نیز اینکه پیامبر در مقابل تکذیب مشرکان، اختیار این را ندارد که با زور آنان را منع کند، بلکه فقط از عذاب عظیم آخرت هشدار می‌دهد.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص: ۱۹۸.</ref>


در تفسیر [[مجمع البیان]] ذیل آیه ۵۴ سوره اسراء شرح داده است که پیامبر حافظ اعمال مردم نیست و پاداش و کیفر آنان هم بر او نیست. پیامبر تنها تنها آنان را می‌ترساند و مأمور نیست که با آنها بجنگد و وادارشان سازد که ایمان بیاورند.<ref>طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص: ۱۳۴.</ref>
در تفسیر [[مجمع البیان]] ذیل آیه ۵۴ [[سوره اسراء]] شرح داده است که پیامبر(ص) حافظ اعمال مردم نیست و پاداش و کیفر آنان هم بر او نیست. پیامبر تنها تنها آنان را می‌ترساند و مأمور نیست که با آنها بجنگد و وادارشان سازد که ایمان بیاورند.<ref>طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص: ۱۳۴.</ref>


در برخی آیات به رسول خدا(ص) اعلام می‌کند از شرک مشرکین و اینکه می‌بیند زحماتش درباره هدایت آنان به جایی نمی‌رسد اندوهناک نشود، چون هدایت و ضلالت آنها به مشیت خداوند بستگی دارد و آنها اگر تو را به تنگ آورده‌اند خدا را نمی‌توانند به تنگ آورند.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۱.</ref>
در برخی آیات به رسول خدا(ص) اعلام می‌شود از شرک مشرکین و اینکه می‌بیند زحماتش درباره هدایت آنان به جایی نمی‌رسد اندوهناک نشود، چون هدایت و ضلالت آنها به مشیت خداوند بستگی دارد و آنها اگر تو را به تنگ آورده‌اند خدا را نمی‌توانند به تنگ آورند.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۱.</ref>


پیامبر وظیفه ندارد که مردم را به پذیرش حق مجبور کند، چرا که اجبار در پذیرش ایمان معنی ندارد. و اگر مردم اسلام را نپذیرفتند پیامبر نمی‌تواند آنها را از مجازات الهی حفظ کند، بلکه وظیفه او دعوت و تبلیغ است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۰۰.</ref> وظیفه پیامبر(ص) یادآوری، روشنگری، ابلاغ پیام‌های الهی و نشان‌دادن راه است و این مردم‌اند که خود باید تصمیم بگیرند و راه راست را انتخاب کنند. پیامبر(ص) از جانب خدا بر مردم مسلّط نشده تا با زور، ایمان را بر آنان تحمیل کند. مأموریت پیامبران الهی، تبیین عقیده است، نه تحمیل عقیده.<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه عقاید اسلامی، ج۱، ص۱۴۴.</ref>
پیامبر وظیفه ندارد که مردم را به پذیرش حق مجبور کند، چرا که اجبار در پذیرش ایمان معنی ندارد. و اگر مردم اسلام را نپذیرفتند پیامبر نمی‌تواند آنها را از مجازات الهی حفظ کند، بلکه وظیفه او دعوت و تبلیغ است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۰۰.</ref> وظیفه پیامبر(ص) یادآوری، روشنگری، ابلاغ پیام‌های الهی و نشان‌دادن راه است و این مردم‌اند که خود باید تصمیم بگیرند و راه راست را انتخاب کنند. پیامبر(ص) از جانب خدا بر مردم مسلّط نشده تا با زور، ایمان را بر آنان تحمیل کند. مأموریت پیامبران الهی، تبیین عقیده است، نه تحمیل عقیده.<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه عقاید اسلامی، ج۱، ص۱۴۴.</ref>
خط ۲۲: خط ۲۱:


== رساندن پیام ==
== رساندن پیام ==
قرآن بارها اعلام می‌دارد که آنچه بر عهده پیامبر است تنها ابلاغ پیام و تبلیغ است.<ref>سوره آل عمران آیه ۲۰. سوره نحل آیه ۸۲ و ۳۵. سوره عنکبوت آیه ۱۸. سوره تغابن آیه ۱۲، سوره مائده ۹۲ و ۹۹.</ref> این آیات جدال با مشرکان را نهی می‌کند و مسئولیت پیامبر را جز تبلیغ و ترویج دین نمی‌داند.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص: ۱۹۲.</ref> کار پیامبران، دعوت و تبلیغ است، نه اجبار مردم به ایمان‏.<ref>قرائتی محسن، تفسیر نور، ج۴، ص: ۵۱۸. و نیز: طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۱۹، ص: ۳۱.</ref>وظیفه پیامبران رسانیدن اوامر و نواهی خداوند است، امّا عمل مردم بر طبق آن، به هیچ‌روی جزء وظایف آنان نمی‌باشد و این معنا در بسیاری از آیات آمده است.<ref>مغنیه، ترجمه تفسیر کاشف، ج۴، ص: ۷۹۲.</ref>
قرآن بارها اعلام می‌دارد که آنچه بر عهده پیامبر است تنها ابلاغِ پیام و تبلیغ است.<ref>سوره آل عمران آیه ۲۰. سوره نحل آیه ۸۲ و ۳۵. سوره عنکبوت آیه ۱۸. سوره تغابن آیه ۱۲، سوره مائده ۹۲ و ۹۹.</ref> این آیات، جدال با مشرکان را نهی می‌کند و مسئولیت پیامبر را جز تبلیغ و ترویج دین نمی‌داند.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص: ۱۹۲.</ref> کار پیامبران، دعوت و تبلیغ است، نه اجبار مردم به ایمان‏.<ref>قرائتی محسن، تفسیر نور، ج۴، ص: ۵۱۸. و نیز: طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۱۹، ص: ۳۱.</ref>وظیفه پیامبران رسانیدن اوامر و نواهی خداوند است، امّا عمل مردم بر طبق آن، به هیچ‌روی جزء وظایف آنان نمی‌باشد و این معنا در بسیاری از آیات آمده است.<ref>مغنیه، ترجمه تفسیر کاشف، ج۴، ص: ۷۹۲.</ref>


[[علامه طباطبایی]] ذیل آیه {{قرآن|فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ|ترجمه=آیا پیامبران را جز تبلیغ روشنگر وظیفه دیگری است؟|سوره=نحل|آیه=۳۵}} بلاغ مبین را شرح می‌دهد که تنها وظیفه فرستادگان خدا ابلاغ مبین و ابلاغ آشکار است. وظیفه آنان این نیست که مردم را مجبور به قبول دعوت خود کنند، یا اراده تکوینی خدای را از بین ببرند و به‌طور قهر و جبر، از کفر به ایمان و از معاصی به اطاعت بکشانند.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص: ۳۵۲.</ref>
[[علامه طباطبایی]] ذیل آیه {{قرآن|فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ|ترجمه=آیا پیامبران را جز تبلیغ روشنگر وظیفه دیگری است؟|سوره=نحل|آیه=۳۵}} بلاغ مبین را شرح می‌دهد که تنها وظیفه فرستادگان خدا ابلاغ مبین و ابلاغ آشکار است. وظیفه آنان این نیست که مردم را مجبور به قبول دعوت خود کنند، یا اراده تکوینی خدا را از بین ببرند و به‌طور قهر و جبر، از کفر به ایمان و از معاصی به اطاعت بکشانند.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص: ۳۵۲.</ref>


در قرآن بارها تصریح شده است که پیامبر(ص) و پیامبران تنها مژده‌دهنده (بشیر) و بیم‌دهنده (نذیر و منذر) و پند دهنده (مذکِّر) است.<ref>سوره مائده آیه ۱۹. سوره اعراف آیه ۱۸۸ و ۱۸۴. سوره هود آیه ۲ و ۱۲ و ۲۵. سوره بقره آیه ۱۱۹. سوره سبأ آیه ۲۴ و ۳۴ و ۴۴ و ۴۶. سوره فاطر آیه و ۲۳ و ۴۲ و ۲۴. سوره فصلت آیه ۴. سوره حج آیه ۴۹. سوره شعراء آیه ۱۱۵. سوره قصص آیه ۴۶. سوره عنکبوت آیه ۵۰. سوره سجده آیه ۳. سوره ص آیه ۷۰. سوره زخرف آیه ۲۳. سوره احقاف آیه ۹. سوره ذاریات آیه ۵۰ و ۵۱. سوره نجم آیه ۵۶. سوره ملک آیه ۸ و ۹ و ۱۷ و ۲۶. سوره نوح آیه ۲. سوره رعد آیه ۷. سوره ص آیه ۴ و ۶۵. سوره ق آیه ۲. سوره نازعات آیه ۴۵. سوره اسراء آیه ۱۰۵. سوره فرقان آیه ۵۶. سوره احزاب آیه ۴۵. سوره فتح آیه ۸. سوره صف آیه ۶. سوره غاشیه آیه ۲۱ و …</ref> مفسران گفته‌اند آنچه بر خداوند است، فرستادن پیامبری معصوم با منطق حقّ همراه با بشارت و انذار است. حال مردم خودشان هستند که آزادانه یا راه حقّ را می‌پذیرند یا سرسختانه لجاجت می‌کنند.<ref>قرائتی محسن، تفسیر نور، ج۱، ص: ۱۹۱</ref>
در قرآن بارها تصریح شده است که پیامبر(ص) و پیامبران تنها مژده‌دهنده (بشیر) و بیم‌دهنده (نذیر و منذر) و پند دهنده (مذکِّر) هستند.<ref>سوره مائده آیه ۱۹. سوره اعراف آیه ۱۸۸ و ۱۸۴. سوره هود آیه ۲ و ۱۲ و ۲۵. سوره بقره آیه ۱۱۹. سوره سبأ آیه ۲۴ و ۳۴ و ۴۴ و ۴۶. سوره فاطر آیه و ۲۳ و ۴۲ و ۲۴. سوره فصلت آیه ۴. سوره حج آیه ۴۹. سوره شعراء آیه ۱۱۵. سوره قصص آیه ۴۶. سوره عنکبوت آیه ۵۰. سوره سجده آیه ۳. سوره ص آیه ۷۰. سوره زخرف آیه ۲۳. سوره احقاف آیه ۹. سوره ذاریات آیه ۵۰ و ۵۱. سوره نجم آیه ۵۶. سوره ملک آیه ۸ و ۹ و ۱۷ و ۲۶. سوره نوح آیه ۲. سوره رعد آیه ۷. سوره ص آیه ۴ و ۶۵. سوره ق آیه ۲. سوره نازعات آیه ۴۵. سوره اسراء آیه ۱۰۵. سوره فرقان آیه ۵۶. سوره احزاب آیه ۴۵. سوره فتح آیه ۸. سوره صف آیه ۶. سوره غاشیه آیه ۲۱ و …</ref> مفسران گفته‌اند آنچه بر خداوند است، فرستادن پیامبری معصوم با منطق حقّ همراه با بشارت و انذار است. و مردم خودشان هستند که آزادانه یا راه حقّ را می‌پذیرند یا سرسختانه لجاجت می‌کنند.<ref>قرائتی محسن، تفسیر نور، ج۱، ص: ۱۹۱</ref>


[[فخرالدین رازی]] در تفسیر آیه ۱۲۵ [[سوره نحل]] می‌گوید که خداوند فرستادهٔ خویش را فرمان داد تا مردم را به یکی از این سه روش: حکمت، موعظهٔ حسنه و جدال احسن، به دین خود دعوت نماید.<ref>غلامرضا اعوانی، مدخل جدل، دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۷، ص۶۴۶۰.</ref>
[[فخرالدین رازی]] در تفسیر آیه ۱۲۵ [[سوره نحل]] می‌گوید که خداوند فرستادهٔ خویش را فرمان داد تا مردم را به یکی از این سه روش: حکمت، موعظهٔ حسنه و جدال احسن، به دین خود دعوت نماید.<ref>غلامرضا اعوانی، مدخل جدل، دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۷، ص۶۴۶۰.</ref>
خط ۳۵: خط ۳۴:
قرآن، وصف حفیظ (نگهبان و حافظ) را از پیامبر نفی کرده است.<ref>سوره هود آیه ۸۶، سوره انعام آیه ۱۰۴.</ref>مراد از حفیظ کسی است که اراده شئون وجود، از قبیل حیات، نشو، رزق و امثال آن به دست او است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۳.</ref> نفی صفت حفیظ و وکیل از پیامبر(ص) به معنی نفی اجبار کردن بر دفع زیان یا جلب منفعت است. پیامبر حافظ اعمال و مراقب کارهای مردم نیست و نیز مأمور و نگاهبان آنها نیست تا با جبر و زور آنان را به ایمان دعوت کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۹۲ ۳۹۰.</ref>
قرآن، وصف حفیظ (نگهبان و حافظ) را از پیامبر نفی کرده است.<ref>سوره هود آیه ۸۶، سوره انعام آیه ۱۰۴.</ref>مراد از حفیظ کسی است که اراده شئون وجود، از قبیل حیات، نشو، رزق و امثال آن به دست او است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۳.</ref> نفی صفت حفیظ و وکیل از پیامبر(ص) به معنی نفی اجبار کردن بر دفع زیان یا جلب منفعت است. پیامبر حافظ اعمال و مراقب کارهای مردم نیست و نیز مأمور و نگاهبان آنها نیست تا با جبر و زور آنان را به ایمان دعوت کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۹۲ ۳۹۰.</ref>


علامه شعرانی در شرح مضمون آزادی انسان گفته‌اند خداوند انسان را مختار آفرید تا خود اختیار نیک یا بد کند. اما گاهی جبّاری خود را مصلح و دلسوز مردم می‌داند و بهانه می‌آورد که آنها را به مصالح آنها اجبار می‌کند. اما هیچ مصلحتی بالاتر از دین خدا نیست و خدا آنها را مجبور نکرد. و مصلحت هرچند هم عظیم باشد، اختیار داشتن مردم از آن عظیم‌تر است و اگر تمام نعمت‌های جهان را برای انسان فراهم آورند و او را در زندان کنند، چون برخلاف طبع اوست، بر او دشوار باشد.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>
[[علامه شعرانی]] در شرح مضمون آزادی و اختیار انسان گفته‌ است خداوند انسان را مختار آفرید تا خود اختیار نیک یا بد را داشته باشد. اما گاهی جبّاری خود را مصلح و دلسوز مردم می‌داند و بهانه می‌آورد که آنها را به مصالح آنها اجبار می‌کند. اما هیچ مصلحتی بالاتر از دین خدا نیست و خدا آنها را مجبور نکرد. و مصلحت هرچند هم عظیم باشد، اختیار داشتن مردم از آن عظیم‌تر است و اگر تمام نعمت‌های جهان را برای انسان فراهم آورند و او را در زندان کنند، چون برخلاف طبع اوست، بر او دشوار باشد.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>


{{جعبه نقل‌قول|علامه شعرانی: اجبار هرچند بر امر نیک باشد، اختیار از آن بهتر است.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>}}
{{جعبه نقل‌قول|علامه شعرانی: اجبار هرچند بر امر نیک باشد، اختیار از آن بهتر است.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>}}


از کلماتی که معنای تسلط را در قرآن می‌دهد مصیطر است که از پیامبر نفی شده است.<ref>سوره غاشیه آیه ۲۲.</ref> در مفهوم مصیطر گفته‌اند مسلّط بر غیر است و بقهر و غلبه.<ref>طبرسی، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه بیستونی، محمد، ج۲۷، ص۳۷.</ref>مفسران گفته‌اند پیامبر باید تنها مردم را تذکر دهد که وظیفه او تنها تذکر دادن است، او دست زور به آنها ندارد. و پس از اعراض و کفر آنها، باید منتظر عذاب آنها ماند.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۶۰.</ref>رسول خدا(ص) تنها رسولی است مبلغ و بس، حاکم و مصیطر بر مردم نیست.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۹۲.</ref>
از کلماتی که معنای تسلط را در قرآن می‌دهد مُصیطر است که از پیامبر نفی شده است.<ref>سوره غاشیه آیه ۲۲.</ref> در مفهوم مصیطر گفته‌اند مسلّط بر غیر است به‌ قهر و غلبه.<ref>طبرسی، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه بیستونی، محمد، ج۲۷، ص۳۷.</ref>مفسران گفته‌اند پیامبر باید تنها مردم را تذکر دهد که وظیفه او تنها تذکر دادن است، او دست زور به آنها ندارد. و پس از اِعراض و کفر آنها، باید منتظر عذاب آنها بماند.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۶۰.</ref>رسول خدا(ص)، حاکم و مصیطر بر مردم نیست.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۹۲.</ref>


== عدم تعلق مشیت الهی بر ایمان مردم به صورت اجباری ==
== عدم تعلق مشیت الهی بر ایمان مردم به صورت اجباری ==
در قرآن این مفهوم بارها تبیین شده است که اگر خداوند می‌خواست و اراده می‌کرد همه انسان‌ها ایمان می‌آوردند:<ref>سوره یونس آیه ۹۹. سوره انعام آیه ۳۵ ۱۴۹. سوره هود آیه ۱۱۸. سوره شعراء آیه ۳ و ۴.</ref> {{قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَیٰ|ترجمه=و اگر خدا می‌خواست قطعاً آنان را بر هدایت گِرد می‌آورد.|سوره=انعام|آیه=۳۵}} در تفسیر این آیه گفته‌اند خدا کسی را مجبور نمی‌کند به او ایمان بیاورد، بلکه پس از اقامه شواهد و دلایل، وی را مخیّر می‌گذارد. اگر خدا با اراده‏ «کُنْ فَیَکُونُ» از بندگانش می‌خواست که ایمان بیاورند، حتّی یک تن از آنها کافر باقی نمی‌ماند؛ لکن حکمت او چنین اقتضا کرد که در امور مردم به عنوان دستوردهنده و نصیحت‌کننده دخالت کند و نه به عنوان آفریننده و غلبه‌کننده.<ref>مغنیه، ترجمه تفسیر کاشف، ج۳، ص: ۲۸۶.</ref>
در قرآن این مفهوم بارها تبیین شده است که اگر خداوند می‌خواست و اراده می‌کرد همه انسان‌ها ایمان می‌آوردند:<ref>سوره یونس آیه ۹۹. سوره انعام آیه ۳۵ ۱۴۹. سوره هود آیه ۱۱۸. سوره شعراء آیه ۳ و ۴.</ref> {{قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَیٰ|ترجمه=و اگر خدا می‌خواست قطعاً آنان را بر هدایت گِرد می‌آورد.|سوره=انعام|آیه=۳۵}} در تفسیر این آیه گفته‌اند خدا کسی را مجبور نمی‌کند به او ایمان بیاورد، بلکه پس از اقامه شواهد و دلایل، وی را مخیّر می‌گذارد. اگر خدا با اراده‏ «کُنْ فَیَکُونُ» از بندگانش می‌خواست که ایمان بیاورند، حتّی یک تن از آنها کافر باقی نمی‌ماند؛ لکن حکمت او چنین اقتضا کرد که در امور مردم به عنوان دستوردهنده و نصیحت‌کننده دخالت کند و نه به عنوان آفریننده و غلبه‌کننده.<ref>مغنیه، ترجمه تفسیر کاشف، ج۳، ص: ۲۸۶.</ref>


خداوند می‌تواند همه را هدایت کند؛ ولی حکمت او اقتضا میی‌کند که انسان آزاد باشد.<ref>قرائتی محسن، تفسیر نور، ج۲، ص: ۴۴۷.</ref> خداوند انسان را آزاد و مختار آفریده است و آنان را نهی کرد از قهر و اجبار دیگران، و جبّاران را نکوهش فرمود، مانند فرعون و نمرود که اراده خود را بر بندگان خدا به قهر و اجبار تحمیل می‌کنند.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۴۸۴، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>
خداوند می‌تواند همه را هدایت کند؛ ولی حکمت او اقتضا می‌کند که انسان آزاد باشد.<ref>قرائتی محسن، تفسیر نور، ج۲، ص: ۴۴۷.</ref> خداوند انسان را آزاد و مختار آفریده است و آنان را از قهر و اجبار دیگران نهی کرد. و جبّاران را مذمت می‌کند، مانند فرعون و نمرود که اراده خود را بر بندگان خدا به قهر و اجبار تحمیل می‌کنند.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۴۸۴، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>


از نظر قرآن انسان موجودی است که در انتخاب راه پس از هدایت، آزاد است. در آیه سوم سوره انسان پس از آن که انسان را شنوا و بینا معرفی می‏کند، می‏‌فرماید: ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.<ref>منصور میراحمدی، مفهوم آزادی از دیدگاه قرآن، مجله علوم سیاسی، شماره ۱۵، ۱۳۹۰.</ref>
از نظر قرآن انسان موجودی است که در انتخاب راه پس از هدایت، آزاد است. در آیه سوم سوره انسان پس از آن که انسان را شنوا و بینا معرفی می‏‌کند، می‏‌فرماید: ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.<ref>منصور میراحمدی، مفهوم آزادی از دیدگاه قرآن، مجله علوم سیاسی، شماره ۱۵، ۱۳۹۰.</ref>


از ویژگی‌های انسان که در مبانی کرامت، بسیار مهم و نقش آفرین است، اراده و اختیار انسان است. انسان در پوییدن راه هدایت و انجام تکالیف الهی خود تصمیم می گیرد. انسان به گونه ای آفریده شده که با گرایش های دوگانة خیر و شر به دنیا بیاید و با تمایلات گوناگون و فرصت انتخاب آزمایش شود.<ref>سید محمدعلی ایازی، انسان و آزادی در قرآن، ارائه شده در همایش بین المللی امام خمینی(س) و قلمرو دین سال ۸۶.  
از ویژگی‌های انسان که در مبانی کرامت، بسیار مهم و نقش آفرین است، اراده و اختیار انسان است. انسان در پوییدن راه هدایت و انجام تکالیف الهی خود تصمیم می‌گیرد. انسان به گونه‌ای آفریده شده که با گرایش‌های دوگانه خیر و شر به دنیا بیاید و با تمایلات گوناگون و فرصت انتخاب آزمایش شود.<ref>سید محمدعلی ایازی، انسان و آزادی در قرآن، ارائه شده در همایش بین المللی امام خمینی(س) و قلمرو دین سال ۸۶.  


[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n21214/%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B3_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9_%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87/%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86_%D9%88_%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86]</ref>
[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n21214/%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B3_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9_%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87/%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86_%D9%88_%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86]</ref>


=== عدم اکراه بر دین ===
=== عدم اکراه بر دین ===
عدم اکراه در دین در آیه ۲۶۵ سوره بقره به صراحت آمده است: {{قرآن|لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ|ترجمه=در دین هیچ اجباری نیست.|سوره=بقره|آیه=۲۵۶}} این آیه چه در مقام خبر از واقع خارجی باشد، یا انشاء نهی از اکراه، شامل امور اعتقادی دین می‌شود.<ref>منتظری، حسینعلی، رساله حقوق، ص۵۲.</ref>
عدم اکراه در دین در آیه ۲۶۵ [[سوره بقره]] به صراحت آمده است: {{قرآن|لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ|ترجمه=در دین هیچ اجباری نیست.|سوره=بقره|آیه=۲۵۶}} این آیه چه در مقام خبر از واقع خارجی باشد، یا انشاء نهی از اکراه، شامل امور اعتقادی دین می‌شود.<ref>منتظری، حسینعلی، رساله حقوق، ص۵۲.</ref>


آیات زیادی به این مضمون وجود دارد که گویای عدم الزام و اجبار و اکراه در پذیرش دین هستند. قرآن هدف از خلقت مخلوقات را این دانسته است که کدامشان نیکوکارتر است و طبق این موضوع اجبار در دین، خلاف نص صریح قرآن است.<ref>سوره ملک آیه ۲ ملک. سوره کهف آیه ۷.</ref>
آیات زیادی به این مضمون وجود دارد که گویای عدم الزام و اجبار و اکراه در پذیرش دین است. قرآن هدف از خلقت مخلوقات را این دانسته است که کدامشان نیکوکارتر است و طبق این موضوع اجبار در دین، خلاف نص صریح قرآن است.<ref>سوره ملک آیه ۲ ملک. سوره کهف آیه ۷.</ref>


ایمان به خدا و مبانی اسلام هیچگونه جنبه تحمیلی نمی‌تواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق و استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروی کند، زیرا ایمان اجباری ارزشی ندارد، مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۹۲.</ref>دین فقط راه را نشان می‌دهد اما الزام به رفتن نمی‌کند و قدرت انتخاب و اختیار ویژه انسان را از او نمی‌گیرد.<ref>مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فقه اهل بیت علیهم السلام - فارسی، ج۷، ص۱۵۰.</ref>
ایمان به خدا و مبانی اسلام هیچگونه جنبه تحمیلی نمی‌تواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق و استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروی کند، زیرا ایمان اجباری ارزشی ندارد، مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۹۲.</ref>دین فقط راه را نشان می‌دهد اما الزام به رفتن نمی‌کند و قدرت انتخاب و اختیار ویژه انسان را از او نمی‌گیرد.<ref>مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فقه اهل بیت علیهم السلام - فارسی، ج۷، ص۱۵۰.</ref>


در چندین آیه قرآن خطاب به پیامبر آمده است که به خاطر کفر و جهالت کفار ناراحت نباشد.<ref>سوره لقمان آیه ۲۳، سوره نمل آیه ۷۰، سوره آل عمران آیه ۱۷۶، سوره انعام آیه ۳۳، سوره مائده آیه ۴۱.</ref>
در چندین آیه قرآن خطاب به پیامبر(ص) آمده است که به خاطر کفر و جهالت کافران ناراحت نباشد.<ref>سوره لقمان آیه ۲۳، سوره نمل آیه ۷۰، سوره آل عمران آیه ۱۷۶، سوره انعام آیه ۳۳، سوره مائده آیه ۴۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱

ویرایش