پرش به محتوا

وکیل‌ نبودن پیامبر(ص) بر مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
وکیل نبودن پیامبر(ص) بر مردم که در قرآن آمده است به چه معناست؟
وکیل نبودن پیامبر(ص) بر مردم که در قرآن آمده است به چه معناست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}وکیل نبودن پیامبر(ص) بر مردم، تصریحِ قرآن کریم است که در چند آیه آمده است. وکالت نداشتن پیامبر(ص) به این معناست که او اجازهٔ اجبار و زورگویی به مردم برای ایمان آوردنشان را ندارد. این مضمون با کلماتی دیگر مانند مصیطر (مسلط) و جبار (زورگو) و حفیظ هم آمده است که از پیامبر(ص) نفی شده است. سلب این عناوین و جایگاه از پیامبر(ص)، از مهمترین عناصرِ تقویت‌کننده اندیشهٔ آزادی در انتخاب دین است.
{{پاسخ}}وکیل نبودن پیامبر(ص) بر مردم، تصریحِ قرآن کریم است که در چند آیه آمده است. وکالت نداشتن پیامبر(ص) به این معناست که او اجازهٔ اجبار و زورگویی به مردم برای ایمان آوردنشان را ندارد. این مضمون با کلماتی دیگر مانند مصیطر (مسلط) و جبار (زورگو) و حفیظ هم آمده است که از پیامبر(ص) نفی شده است. سلب این عناوین و جایگاه از پیامبر(ص) از مهمترین عناصرِ تقویت‌کننده اندیشهٔ آزادی در انتخاب دین است.


در آیات متعددی درباره این موضوع سخن رفته است که وظیفه پیامبر(ص) تنها ابلاغ پیام و اندرز دادن است است و سیطره‌ای بر مردم ندارد و نباید ایمان و عقیده‌ای را تحمیل کند. بارها از پیامبر(ص) با اوصافی مانند بشیر و نذیر یاد شده است و این نکته را یادآور است که پیامبر نمی‌تواند و نباید تحمیل‌کننده دین باشد. به موضوع عدم اکراه در دین در آیات زیادی در قرآن اشاره شده است. خداوند در قرآن در چندین آیه تصریح کرده است که اگر خداوند می‌خواست، همه انسان‌ها را هدایت می‌کرد؛ اما خلقت انسان‌ها برای این است که مورد آزمایش قرار گیرند و ذیل راهنمایی پیامبران، خود خیر و شر را برگزینند.
در آیات متعددی درباره این موضوع سخن رفته است که وظیفه پیامبر(ص) تنها ابلاغ پیام و اندرز دادن است است و سیطره‌ای بر مردم ندارد و نباید ایمان و عقیده‌ای را تحمیل کند. بارها از پیامبر(ص) با اوصافی مانند بشیر و نذیر یاد شده است و این نکته را یادآور است که پیامبر نمی‌تواند و نباید تحمیل‌کننده دین باشد. به موضوع عدم اکراه در دین در آیات زیادی در قرآن اشاره شده است. خداوند در قرآن در چندین آیه تصریح کرده است که اگر خداوند می‌خواست، همه انسان‌ها را هدایت می‌کرد؛ اما خلقت انسان‌ها برای این است که مورد آزمایش قرار گیرند و ذیل راهنمایی پیامبران، خود خیر و شر را برگزینند.
خط ۳۵: خط ۳۵:
قرآن، وصف حفیظ (نگهبان و حافظ) را از پیامبر نفی کرده است.<ref>سوره هود آیه ۸۶، سوره انعام آیه ۱۰۴.</ref>مراد از حفیظ کسی است که اراده شئون وجود، از قبیل حیات، نشو، رزق و امثال آن به دست او است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۳.</ref> نفی صفت حفیظ و وکیل از پیامبر (ص) به معنی نفی اجبار کردن بر دفع زیان یا جلب منفعت است. پیامبر حافظ اعمال و مراقب كارهاى مردم نیست و نیز مامور و نگاهبان آنها نيست تا با جبر و زور آنان را به ايمان دعوت كند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۹۲ ۳۹۰.</ref>
قرآن، وصف حفیظ (نگهبان و حافظ) را از پیامبر نفی کرده است.<ref>سوره هود آیه ۸۶، سوره انعام آیه ۱۰۴.</ref>مراد از حفیظ کسی است که اراده شئون وجود، از قبیل حیات، نشو، رزق و امثال آن به دست او است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۳.</ref> نفی صفت حفیظ و وکیل از پیامبر (ص) به معنی نفی اجبار کردن بر دفع زیان یا جلب منفعت است. پیامبر حافظ اعمال و مراقب كارهاى مردم نیست و نیز مامور و نگاهبان آنها نيست تا با جبر و زور آنان را به ايمان دعوت كند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۹۲ ۳۹۰.</ref>


مفسران در شرح این مضمون گفته‌اند خداوند انسان را مختار آفريد تا خود اختيار نيك يا بد كند. اجبار هرچند بر امر نيك باشد، اختيار از آن بهتر است. اما گاهی جبّارى خود را مصلح و دلسوز مردم می‌داند و بهانه می‌آورد كه آنها را به مصالح آنها اجبار می‌كند. اما هيچ مصلحتى بالاتر از دين خدا نيست و خدا آنها را مجبور نكرد. و مصلحت هرچند هم عظيم باشد، اختيار داشتن مردم از آن عظيم‏‌تر است و اگر تمام نعمت‏‌هاى جهان را براى انسان فراهم آورند و او را در زندان كنند، چون برخلاف طبع اوست، بر او دشوار باشد.<ref>شعرانى، ابوالحسن‏، پژوهش هاى قرآنى علامه شعرانى، ج۳، ص: ۱۳۵۰،محقق: غياثى كرمانى، محمدرضا
علامه شعرانی در شرح مضمون آزادی انسان گفته‌اند خداوند انسان را مختار آفريد تا خود اختيار نيك يا بد كند. اجبار هرچند بر امر نيك باشد، اختيار از آن بهتر است. اما گاهی جبّارى خود را مصلح و دلسوز مردم می‌داند و بهانه می‌آورد كه آنها را به مصالح آنها اجبار می‌كند. اما هيچ مصلحتى بالاتر از دين خدا نيست و خدا آنها را مجبور نكرد. و مصلحت هرچند هم عظيم باشد، اختيار داشتن مردم از آن عظيم‏‌تر است و اگر تمام نعمت‏‌هاى جهان را براى انسان فراهم آورند و او را در زندان كنند، چون برخلاف طبع اوست، بر او دشوار باشد.<ref>شعرانى، ابوالحسن‏، پژوهش هاى قرآنى علامه شعرانى، ج۳، ص: ۱۳۵۰،محقق: غياثى كرمانى، محمدرضا


</ref>
</ref>


مصیطر: سوره غاشیه آیه ۲۱ ۲۲. متسلّط و مسلّط بر غیر است و بقهر و غلبه.<ref>طبرسی، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه بیستونی، محمد، ج۲۷، ص۳۷.</ref>
از کلماتی که معنای تسلط را در قرآن می دهد مصیطر است که از پیامبر نفی شده است.<ref>سوره غاشیه آیه ۲۲.</ref> در مفهوم مصیطر گفته اند مسلّط بر غیر است و بقهر و غلبه.<ref>طبرسی، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه بیستونی، محمد، ج۲۷، ص۳۷.</ref>


مردم را تذکر بده که وظیفه تو تنها تذکر دادن است، تو دست زور به ایشان نداری مگر افرادی از ایشان که از تذکر و پندگیری روی گردانند و کفر می‌ورزند))، چون تذکر دادن آن جناب به افراد آن چنانی لغو و بی فایده است و معلوم است که تولی و اعراض و کفر، همواره بعد از تذکر رخ می‌دهند، پس آنچه با این استثناء نفی شد تذکر مکرر است، گویا فرموده: تو به ایشان تذکر بده و تذکر خود را پی بگیر و آن را قطع مکن، مگر از کسی که یکبار و دو بار تذکرش دادی و او روی گردانید و کفر ورزید که در این صورت دیگر لازم نیست به تذکر خود ادامه دهی، بلکه باید از او اعراض کنی، تا خدای تعالی به عذاب بزرگتر معذبش سازد.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۶۰.</ref>
مفسران گفته‌اند پیامبر باید تنها مردم را تذکر دهد که وظیفه او تنها تذکر دادن است، او دست زور به آنها ندارد. و پس از اعراض و کفر آنها، باید منتظر عذاب آنها ماند.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۶۰.</ref>رسول خدا(ص) تنها رسولی است مبلغ و بس، حاکم و مصیطر بر مردم نیست.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۹۲.</ref>
 
رسول خدا(ص) تنها رسولی است مبلغ و بس، حاکم و مصیطر بر مردم نیست.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۹۲.</ref>


== عدم تعلق مشیت الهی بر ایمان مردم به صورت اجباری ==
== عدم تعلق مشیت الهی بر ایمان مردم به صورت اجباری ==
۱۵٬۲۵۶

ویرایش