۶۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
=== حدیث انذار عشیره === | === حدیث انذار عشیره === | ||
پیامبر اسلام | پیامبر اسلام(ص) پس از نزول آیه «و انذر عشیرتک الاقربین»<ref>سوره شعراء (۲۶)، آیه ۲۱۴.</ref> مأمور شد تا رسالت خود را آشکار ساخته و نزدیکانش را به آیین اسلام فراخواند. ایشان در جلسهای رسالت خویش را به خویشاوندانش ابلاغ کرد و فرمود: هر یک از شما مرا در این امر یاری دهد، برادر و وصی و جانشین من خواهد بود. کسی از خویشاوندان پیامبر پاسخ نداد و تنها علی(ع) که کم سن و سالترین فرد آن جمع بود فرمود: ای رسول خدا من در این امر تو را یاری خواهم کرد. رسول خدا دست علی(ع) را گرفت و فرمود به درستی که علی، برادر، وصی و جانشین من است. پس به سخن او گوش کنید و از وی اطاعت کنید.<ref>تاریخ طبری، مطبعه الاستقامه با القاهره، ۱۳۵۷ هجری.ق، ج۲، ص۶۲؛ دلائل النبوه، ج۲، صفحه ۱۷۸ و ۱۸۰؛ مسند احمد ج۱، ص۱۵۱، نامه ای که نانوشته ماند، زینلی، غلامحسین، ص۱۲۶.</ref> | ||
=== حدیث منزلت === | === حدیث منزلت === | ||
در جریان غزوه تبوک هنگامی که رسول خدا | در جریان غزوه تبوک هنگامی که رسول خدا(ص) به قصد عزیمت به سوی تبوک از مدینه خارج شد، علی(ع) را در مدینه به جای خود باقی گذارد. امیرالمؤمنین که مرد میدانهای جهاد و برجستهترین شخصیت مجاهد اسلام بود، اندکی اظهار ناراحتی کرد. در همین حال، رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمود: «اَما ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی الا انه لیس بعدی نبی انه لا ینبغی ان اذهب الا و انت خلیفتی»<ref>صحیح بخاری، کتاب فضائل صحابه، باب مناقب علی(ع) ؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۳۰۲؛ ابن عساکر، مختصر تاریخ دمشق، ج۱۷، ص۳۴۷، به نقل از نامه ای که نانوشته ماند، غلامحسین زینلی، ص۱۲۷ و صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه باب فضائل علی(ع) ، ابونعیم، حلیه الاولباء، ج۷، ص۱۹۵ و ۱۹۶، خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، مطبعه سعادت، ۱۳۴۹ هجری.ق، مصر، ج۱۱، ص۴۳۲.</ref> (آیا رضایت می دهی که تو برای من به منزله هارون برای موسی باشی (که هنگام خروج موسی، برادرش هارون جانشین وی بود) با این تفاوت که بعد از موسی پیامبران دیگر میآیند، ولی بعد از من پیامبری نخواهد آمد و تو وصی آخرین پیامبر هستی). | ||
=== حدیث ثقلین === | === حدیث ثقلین === | ||
در روایتی از پیامبر اسلام(ص) آمده است: «انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم به لن تضلّوا بعدی احدهما اعظم من لآخر و هو کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض فانظروا کیف تخلفونی فی عترتی.»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۸، باب ۷، فضائل اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ والنص علیهم، مؤسسه الوفاء، بیروت لبنان، ۱۴۰۴ هجری.ق.</ref> | |||
این حدیث جزء آن دسته از اسناد و مدارک مطمئنی است که مورد قبول همه امت اسلامی | در این روایت پیامبر(ص) مردم را به دو چیز که سبب هدایت انسان خواهد شد سفارش میکند که یکی از آنها قرآن و دیگری عترت پیامبر است. | ||
این حدیث جزء آن دسته از اسناد و مدارک مطمئنی است که مورد قبول همه امت اسلامی است. دانشمندان اهل سنت، حدیث فوق را از نزدیک به سی صحابه رسول خدا نقل کردهاند و این حدیث از قویترین ادله بر جانشینی علی بن ابیطالب دانسته شده است. تعبیر «لن یفترقا...» بیانگر آن است که در جامعه اسلامی، کتاب خدا و اهل بیت رسول خدا همواره با هم هستند، این همراهی، از عصر رسالت آغاز شده و تا هنگام ورود بر پیامبر(ص) در حوض کوثر ادامه خواهد یافت. در این فاصله هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد. از جمله فوق استفاده میشود که از اهل بیت رسول خدا در هر عصر و زمانی کسی وجود دارد که همراه قرآن است، چرا که اگر کسی وجود نداشته باشد معنای آن، جدایی قرآن و اهل بیت خواهد بود، همان چیزی که رسول خدا اکیداً آن را نفی کردهاند.<ref>مناوی، فیض القدیر فیما یتعلق بحدیث الغدیر، ج۳، ص۱۵.</ref> برای تبیین آیات قرآن پس از رسول خدا خلفای واقعی آن حضرت که با تعبیر (اهل بیت) در این حدیث آمده، عهدهدار هستند. | |||
=== حدیث غدیر === | === حدیث غدیر === | ||
بررسی جریان | با بررسی جریان حجة الوداع و مطالعه حوادثی که در آن به وقوع پیوسته است چنین برداشت شده است که مهمترین هدف پیامبر از سفر حج، همانا برگزیدن علی بن ابیطالب(ع) به جانشینی خویش و رهبری امت اسلامی بوده است. چیزی که پس از پایان یافتن حجة الوداع در سرزمین غدیر خم به وقوع پیوست. پیامبر در خطبه مفصلی که در وادی غدیر خم برای زائران خانه خدا ایراد کرد، فرمود: «همانا خدا مولای من است من مولای مؤمنان هستم و اولی و سزاوارترم بر آنها از خودشان، پس هر کس که من مولای اویم علی مولای او خواهد بود، سپس دست به دعا گشود و گفت: بار خدایا دوست بدار آن که او را ولی خود بداند و دشمن دار آن که او را از حق خود محروم کند و دشمنش بدارد. یاری فرما یاران او را و خوار گردان خوار کنندگان او را و او را معیار و محور حق قرار بده.<ref>ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۸۸، الاخبار الوارده عن معرفه امام علی(ع) ، ج۱۳، ص۱۴۳، استدلال قاضی القضاه علی امامه علی ابن ابیطالب، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی (ره)، قم، ۱۴۰۴ هجری.ق.</ref> در این واقعه پیامبر(ص) به صراحت تکلیف خلافت پس از خود را مشخص نمود. | ||
علامه امینی (ره) در کتاب الغدیر حدیث یاد شده را از ۱۱۰ نفر از صحابه و ۸۴ نفر از تابعان نقل کرده است. سپس از آغاز قرن دوم تا پایان قرن چهاردهم هجری | علامه امینی (ره) در کتاب الغدیر حدیث یاد شده را از ۱۱۰ نفر از صحابه و ۸۴ نفر از تابعان نقل کرده است. سپس از آغاز قرن دوم تا پایان قرن چهاردهم هجری قمری نام ۳۶۰ نفر از دانشمندان برجسته اهل سنت را ذکر کرده است که همگی آنان حدیث فوق را در آثار خود نقل کرده و بر صحت آن تأکید کرده اند.<ref>علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص۱۰۲ و ۱۹۰.</ref> | ||
=== حدیث ائمه اثنی عشر === | === حدیث ائمه اثنی عشر === | ||
دلیل دیگری که بر خلافت و ولایت بلافصل | دلیل دیگری که بر خلافت و ولایت بلافصل امیرالمؤمنین(ع) و فرزندان ایشان وجود دارد و در حجة الوداع از سوی رسول خدا(ص) بیان شده است، حدیث ائمه اثنی عشر است. در این حدیث که به لحاظ سند مورد اتفاق امت اسلامی است، رسول خدا(ص) تعداد جانشینان خود و خلفای امت اسلامی را دوازده نفر معرفی کردهاند. علاوه بر آن برای آنان ویژگیهایی نیز بیان داشتهاند که در مجموع ویژگیهای طرح شده در این احادیث، جز ائمه دوازدهگانه تشیع بر هیچ کسِ دیگری قابل تطبیق نیست.<ref>زینلی، غلامحسین، نامه ای که نانوشته ماند، ص۱۳۰، بوستان کتاب حوزه علمیه قم، سال ۸۱.</ref> مسلم در صحیح خود از رسول خدا(ص) نقل میکند که فرمود: «لا یزال الدین قائماً حتی تقوم الساعه، اویکون علیکم اثنا عشر خلیفه کلهم من قریش.»<ref>صحیح مسلم، کتاب الاماره باب ۱.</ref> | ||
حدیث فوق را مسلم از هشت طریق، بخاری<ref>صحیح بخاری، کتاب الاحکام باب ۵۱.</ref> از یک طریق، ترمذی<ref>سنن ترمذی، کتاب الفتن، باب ۴۶.</ref> از سه طریق، ابی داود<ref>سنن ابی داود، کتاب المهدی، حدیث ۱و۲.</ref> از دو طریق و احمد حنبل از ۳۶ طریق نقل | حدیث فوق را مسلم از هشت طریق، بخاری<ref>صحیح بخاری، کتاب الاحکام باب ۵۱.</ref> از یک طریق، ترمذی<ref>سنن ترمذی، کتاب الفتن، باب ۴۶.</ref> از سه طریق، ابی داود<ref>سنن ابی داود، کتاب المهدی، حدیث ۱و۲.</ref> از دو طریق و احمد حنبل از ۳۶ طریق نقل کردهاند. در یکی از نقلهای احمد حنبل چنین آمده است: «یکون بعدی اثنا عشر امیراً کلهم من قریش»<ref>احمد حنبل، مسند، ج۵، ص۹۲</ref> حدیث یاد شده به همان شکل که در منابع اهل سنت ثبت شده در منابع تشیع نیز آمده است.<ref>الخزاز قمی، محمد بن علی، کفایه الاثر، ص۴۹.</ref> مصادیق احادیث یاد شده هر که باشند، تردیدی وجود ندارد که آنان جانشینان رسول خدا(ص) و رهبران امت اسلامیاند و وعده آمدن آنان از سوی رسول خدا(ص) وعدهای الهی است؛ چرا که ایشان از سر هوی و هوس سخن نگفته و سخن حضرت جز وحی چیز دیگری نیست.<ref>.سوره نجم (۵۳)، آیه ۳و۴.</ref> شیعیان از آغاز تاکنون، مصادیق حدیث رسول خدا(ص) را ائمه دوازدهگانه دانسته که از اهل بیت خود پیامبر هستند.<ref>زینلی، غلامحسین، نامه ای که نانوشته ماند، پیشین ص۱۳۳.</ref> | ||
=== وصیت پیامبر(ص) === | === وصیت پیامبر(ص) === | ||
امام نووی با چند واسطه از پیامبر اسلام حدیثی نقل | امام نووی با چند واسطه از پیامبر اسلام(ص) حدیثی نقل میکند: | ||
«ائتونی بکتف اکتب لکم فیه کتاباً لایختلف منکم رجلان<ref>مسند احمد، ج۱، ص۲۹۳، به نقل از کتاب نامه ای که نانوشته ماند (تحلیلی درباره دوات و قلم) غلامحسین زینلی، بوستان کتاب قم، سال ۸۱، ص۸۴.</ref> | «ائتونی بکتف اکتب لکم فیه کتاباً لایختلف منکم رجلان.»<ref>مسند احمد، ج۱، ص۲۹۳، به نقل از کتاب نامه ای که نانوشته ماند (تحلیلی درباره دوات و قلم) غلامحسین زینلی، بوستان کتاب قم، سال ۸۱، ص۸۴.</ref> | ||
شواهد و قراین | طبق شواهد و قراین موجود، موضوع نامه رسول خدا(ص) مسائلی از قبیل بیان خلاصه احکام، آزمایش و امتحان اصحاب نبوده است، بلکه تنها موضوعی که میتوانسته در آن شرایط خاص و در آن نامه کوچک نوشته شود و آن همه آثار و برکات را به دنبال داشته باشد، بدون شک تعیین فردی به عنوان جانشین پیامبر(ص) و رهبر امت اسلامی بوده است. دانشمندان اهل سنت، بر این عقیدهاند که رسول خدا تصمیم داشت، نامه را درباره علی(ع) بنویسد و به خلافت وی تصریح کند، به گونهای که پس از آن نه هرگز کسی به گمراهی افتد و نه در میان اصحاب خدا بر سر مسئله خلافت اختلافی پدید آید.<ref>زینلی، غلامحسین، نامه ای که نانوشته ماند، بوستان کتاب، حوزه علمیه قم، ص۱۲۵ و ۱۲۴، سال ۱۳۸۱.</ref> | ||
روایت معروف یوم الخمیس که همه مورخان و محدثان شیعه و سنی روایت کرده اند، از جمله بخاری در چند جای کتاب «صحیح» خود از جمله در کتاب «العلم» در باب قول المریض: قوموا عنّی... آورده است<ref>بخاری، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالمعرفه، کتاب العلم، ج۱، ص۲۳-۲۲.</ref>. روایت از این قرار است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کتاب و دواتی برایم بیاورید تا چیزی بنویسم که پس از من گمراه نشوید. در این میان عمر گفت: آن مرد گرفتار تب شده و هذیان می گوید؛ کتاب خدا ما را کفایت می کند<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دارالاحیاء لتراث العربی، ۱۴۰۵ ق، ج۲، ص۲۴۲ – ۲۴۵؛ احمد بن حنبل، المسند، بیروت، دار صادر، ج۱، ص۳۲۵؛ مکاتیب الرسول (شیخ علی احمدی میانجی) ج۲، ص۶۲۶ – ۶۱۸.</ref>. بخاری و ابن سعد، نقل می کنند. ابن عباس در حالی که اشک چنان سیل بر گونه هایش جاری بود، می گفت: تمامی مصیبت و بدبختی همان است که با اختلاف و شلوغ کاری خود، مانع از نوشتن نامه، توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله شوند و گفتند که رسول خدا صلی الله علیه و آله هذیان می گوید<ref>طبری، تاریخ طبری، چاپ دوم، بیروت، دارالکتب ۱۴۰۸ ق، ج۳، ص۱۹۳.</ref>. نتیجه: در مورد خلافت بلافصل امیر المؤمنین علی علیه السّلام آیات و روایات متعددی از اهل سنت و تشیع وارد شده که ما به بعضی از روایات بسنده کردیم و حدود ۸۴ آیه در قرآن کریم از جمله آیه تطهیر {{قرآن|انّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا<ref>سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>، آیه تبلیغ سوره مائده آیه ۶۷ {{قرآن|یا ایهاالرسول بلَّغ...}}، آیه مودت (سوره شوری آیه ۲۳) آیه مباهله (سوره آل عمران آیه ۶۱)، آیه هادی (سوره رعد آیه ۷) {{قرآن|انما انت منذرٌ و لِکُلّ قومٍ هادٍ}} (قال رسول الله صلی الله علیه و آله أنا منذرٌ و علیٌ الهادی، و بک یا علیُّ یهتدی المهتدون}}<ref>علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۲.</ref>) و آیه {{قرآن|یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعو الرسول و اوالامر منکم<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> آیه {{قرآن|انما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون}}<ref>سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>، مستقیماً در مورد خلافت بلافصل امام علی علیه السّلام یاد شده و از نظر عقل هم ثابت شده است چرا که اولاً: امام باید معصوم باشد غیر علی علیه السّلام کسی از خلفای سه گانه معصوم نبودند، ثانیاً: از شرائط امام این است که اصلاً گناه و معصیت نکرده باشد ولی خلفای سه گانه قبل از اسلام بت پرست بودند. سوماً برای امامت امام باید نص داشته باشیم و غیر از علی علیه السّلام (خلفای سه گانه) نصّی درباره اینها نیست پس نمی توانند امام باشند، چهارم امام، امام رهبری عامه مردم و امت است و باید زهد و علم و عبادت و شجاعت و ایمان داشته باشد و تنها حضرت علی علیه السّلام جامع این صفات به نحو اکمل داشته اند<ref>علامه حلّی، الامام الحسن بن یوسف المطهر، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۱ الی ۲۳۰، دارالهجره، قم، ۱۴۲۱ هجری.ق، (قدّم له الحجه السید رضا صدر، عَلّقَ علیه الحجه شیخ عین الله الحسنی الارموی (ارومیه ای).</ref>. | روایت معروف یوم الخمیس که همه مورخان و محدثان شیعه و سنی روایت کرده اند، از جمله بخاری در چند جای کتاب «صحیح» خود از جمله در کتاب «العلم» در باب قول المریض: قوموا عنّی... آورده است<ref>بخاری، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالمعرفه، کتاب العلم، ج۱، ص۲۳-۲۲.</ref>. روایت از این قرار است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کتاب و دواتی برایم بیاورید تا چیزی بنویسم که پس از من گمراه نشوید. در این میان عمر گفت: آن مرد گرفتار تب شده و هذیان می گوید؛ کتاب خدا ما را کفایت می کند<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دارالاحیاء لتراث العربی، ۱۴۰۵ ق، ج۲، ص۲۴۲ – ۲۴۵؛ احمد بن حنبل، المسند، بیروت، دار صادر، ج۱، ص۳۲۵؛ مکاتیب الرسول (شیخ علی احمدی میانجی) ج۲، ص۶۲۶ – ۶۱۸.</ref>. بخاری و ابن سعد، نقل می کنند. ابن عباس در حالی که اشک چنان سیل بر گونه هایش جاری بود، می گفت: تمامی مصیبت و بدبختی همان است که با اختلاف و شلوغ کاری خود، مانع از نوشتن نامه، توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله شوند و گفتند که رسول خدا صلی الله علیه و آله هذیان می گوید<ref>طبری، تاریخ طبری، چاپ دوم، بیروت، دارالکتب ۱۴۰۸ ق، ج۳، ص۱۹۳.</ref>. نتیجه: در مورد خلافت بلافصل امیر المؤمنین علی علیه السّلام آیات و روایات متعددی از اهل سنت و تشیع وارد شده که ما به بعضی از روایات بسنده کردیم و حدود ۸۴ آیه در قرآن کریم از جمله آیه تطهیر {{قرآن|انّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا<ref>سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>، آیه تبلیغ سوره مائده آیه ۶۷ {{قرآن|یا ایهاالرسول بلَّغ...}}، آیه مودت (سوره شوری آیه ۲۳) آیه مباهله (سوره آل عمران آیه ۶۱)، آیه هادی (سوره رعد آیه ۷) {{قرآن|انما انت منذرٌ و لِکُلّ قومٍ هادٍ}} (قال رسول الله صلی الله علیه و آله أنا منذرٌ و علیٌ الهادی، و بک یا علیُّ یهتدی المهتدون}}<ref>علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۲.</ref>) و آیه {{قرآن|یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعو الرسول و اوالامر منکم<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> آیه {{قرآن|انما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون}}<ref>سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>، مستقیماً در مورد خلافت بلافصل امام علی علیه السّلام یاد شده و از نظر عقل هم ثابت شده است چرا که اولاً: امام باید معصوم باشد غیر علی علیه السّلام کسی از خلفای سه گانه معصوم نبودند، ثانیاً: از شرائط امام این است که اصلاً گناه و معصیت نکرده باشد ولی خلفای سه گانه قبل از اسلام بت پرست بودند. سوماً برای امامت امام باید نص داشته باشیم و غیر از علی علیه السّلام (خلفای سه گانه) نصّی درباره اینها نیست پس نمی توانند امام باشند، چهارم امام، امام رهبری عامه مردم و امت است و باید زهد و علم و عبادت و شجاعت و ایمان داشته باشد و تنها حضرت علی علیه السّلام جامع این صفات به نحو اکمل داشته اند<ref>علامه حلّی، الامام الحسن بن یوسف المطهر، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۱ الی ۲۳۰، دارالهجره، قم، ۱۴۲۱ هجری.ق، (قدّم له الحجه السید رضا صدر، عَلّقَ علیه الحجه شیخ عین الله الحسنی الارموی (ارومیه ای).</ref>. |
ویرایش