پرش به محتوا

اعطای عصمت به پیامبران: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:




مهمترین عنصری که انبیا را به عصمت رسانده است تقوای آنان است. پیامبران به حكم آن‌كه سنگين‌ترين مسئوليت‌ها را دارند، مخصوصاً مسئوليت هدايت انسان، همچنين در زمينه تربيت نفوس و پاك‌سازى آنها از تمام آلودگى‌هاى اخلاقى، بايد از «تقوا» رفیعی برخوردار باشند.<ref>پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، ج۷، ص۷۵</ref>


دین داری و تقوا و عبادت و عشق آنان به خداوند سبب اعطای عصمت از جانب خداوند به آنان شد.
مصونيت معصومين در برابر گناه از مقام معرفت و علم و تقواى آنها سرچمه مى‌گيرد. مهمترین عنصری که انبیا را به عصمت رسانده است تقوای آنان است. پیامبران به حكم آن‌كه سنگين‌ترين مسئوليت‌ها را دارند، مخصوصاً مسئوليت هدايت انسان، همچنين در زمينه تربيت نفوس و پاك‌سازى آنها از تمام آلودگى‌هاى اخلاقى، بايد از «تقوا» رفیعی برخوردار باشند.<ref>پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، ج۷، ص ۷۵ و ۱۸۹.</ref> سطح بالاى معرفت و ايمان انبيا كه خود يك افتخار و فضيلت است سبب افتخار و فضيلت ديگرى كه مقام عصمت است مى‌گردد. و اين ايمان و معرفت از امدادات الهى است، ولى با اين قيد كه امدادهاى الهى بى‌حساب نيست، و لياقت‌هايى در اينها وجود داشته است.<ref>پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، ج۷، ص ۱۹۰.</ref>


علامه طباطبایی می‌گوید: عصمت دانشی است که پیامبران و امامان را از ارتکاب گناهان مصون نگه می‌دارد و با وجود آن، سر زدن گناه از آنان چه صغیره و چه کبیره ممتنع است.<ref>نگاه کنید به طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، چاپ جامعه مدرسین، ج۱۱، ص۱۶۲.</ref>
دین‌داری و تقوا و عبادت و عشق آنان به خداوند سبب اعطای عصمت از جانب خداوند به آنان شد. علامه طباطبایی می‌گوید: عصمت دانشی است که پیامبران و امامان را از ارتکاب گناهان مصون نگه می‌دارد و با وجود آن، سر زدن گناه از آنان چه صغیره و چه کبیره ممتنع است.<ref>نگاه کنید به طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، چاپ جامعه مدرسین، ج۱۱، ص۱۶۲.</ref>
 
تقدیر خداوند


=== عشق و محبت به خداوند ===
=== عشق و محبت به خداوند ===
خط ۲۸: خط ۲۵:


== دلیل عدم اعطای عصمت به دیگران ==
== دلیل عدم اعطای عصمت به دیگران ==
با فراهم شدن تمام این امور، ملکه عصمت در انبیا شکل می‌گیرد، با این حال این ملکه باعث نمی‌شود که آنان کاملا بسان فرشتگان الهی هیچ گونه میل نفسانی نداشته باشد، لذا وجود ملکه عصمت در انسان باعث از بین رفتن میل نفسانی نمی‌شود و سلب‌کننده اراده و اختیار انسان نیست،<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ج۱۵، ص۳۲۸، و ج۱۷، ص۱۹۵ و ۲۹۰ و ۲۹۱.</ref> بلکه خداوند در برابر اعطای این ملکه مسوولیت سنگینی بر دوش صاحبان آن قرار داده است، و خداوند بر اساس علم پیشین خود می‌دانست که دیگران توانایی چنین مسوولیت‌های سنگینی را ندارند و حتی اگر این ملکه به آنان داده شود آنان مرتکب گناه خواهند شد؛ لذا به انسان‌های دیگر نداده است، و الا اگر از انسان‌های دیگر نیز پایبندی به لوازم عصمت را احراز می‌کرد به آنان این ملکه را می‌داد، خدای متعال به این معنا اشاره می‌کند و می‌گوید: {{قرآن|وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُون|ترجمه=و اگر خداوند خیری در آنها می‌دانست، (حرف حق را) به گوش آنها می‌رساند ولی (با این حال که دارند) اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپیچی کرده و روگردان می‌شوند.|سوره=انفال|آیه=۲۳}}
وجود ملکه عصمت در انسان باعث از بین رفتن میل نفسانی نمی‌شود و سلب‌کننده اراده و اختیار انسان نیست،<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ج۱۵، ص۳۲۸، و ج۱۷، ص۱۹۵ و ۲۹۰ و ۲۹۱.</ref> بلکه خداوند در برابر اعطای این ملکه مسئولیت سنگینی بر دوش صاحبان آن قرار داده است، و خداوند بر اساس علم پیشین خود می‌دانست که دیگران توانایی چنین مسوولیت‌های سنگینی را ندارند و حتی اگر این ملکه به آنان داده شود آنان مرتکب گناه خواهند شد؛ لذا به انسان‌های دیگر نداده است، و الا اگر از انسان‌های دیگر نیز پایبندی به لوازم عصمت را احراز می‌کرد به آنان این ملکه را می‌داد.<ref>سوره انفال آیه ۲۳</ref>


این آیه شریفه به خوبی می‌رساند که در افاضه فیض الهی مشکلی وجود ندارد، اگر مشکلی هست در توانایی و قابلیت ماست، و همین گونه هم است. درست است که خدای متعال علم و عصمت پیامبر و امام را به ما نداده است چون می‌دانست ما توانایی و قابلیت لازم را برای تحمل آن مسوولیت نداریم، اما راه وصول به مقامات و درجات عالیه را به روی ما باز گذاشت تا از طریق شریعت و تطبیق شریعت در اعمال فردی‌مان به آن نایل آییم.
در وجود انبیاء لياقت‌ها و استعدادهايى بوده، ولى شكوفا ساختن آنها هرگز جنبه اجبارى نداشته، بلكه با اختيار و اراده خودشان اين راه را پيموده‌اند؛ اما انسان‌های دیگر لياقت‌هايى دارند و هرگز آن را شكوفا نمى‌سازند و از آن استفاده نمى‌كنند.<ref>پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، ج۷، ص ۱۹۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۵٬۱۲۵

ویرایش