|
|
خط ۲۱: |
خط ۲۱: |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| {{درگاه|غدیر}} | | {{درگاه|غدیر}} |
| ماجرای سخن گفتن [[جن|جنی]] به شکل مار با [[امام علی(ع)]] در دو [[حدیث]] در کتابهای [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]] و [[بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (کتاب)|بشارة المصطفی]] ذکر شده و از نظر سندی [[حدیث ضعیف|ضعیف]] است. این احادیث دارای سه سلسلهسند هستند که به دلیل وجود راوی ناشناخته و ضعیف، از نظر سند [[حدیث معتبر|معتبر]] نیستند. | | ماجرای سخن گفتن یک [[جن]] در شکل مار با [[امام علی(ع)]] در دو [[حدیث]] ذکر شده که از نظر سندی، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] است. این احادیث دارای سه سلسلهسند هستند که به دلیل وجود راوی ناشناخته و ضعیف، از نظر سند [[حدیث معتبر|معتبر]] نیستند. |
|
| |
|
| ==حدیث اول در کافی و بصائر الدرجات== | | ==حدیث اول در کافی و بصائر الدرجات== |
| :{{عربی| عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَيْنَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْمِنْبَرِ إِذْ أَقْبَلَ ثُعْبَانٌ مِنْ نَاحِيَةِ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ اَلْمَسْجِدِ فَهَمَّ اَلنَّاسُ أَنْ يَقْتُلُوهُ فَأَرْسَلَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنْ كُفُّوا فَكَفُّوا وَ أَقْبَلَ اَلثُّعْبَانُ يَنْسَابُ حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى اَلْمِنْبَرِ فَتَطَاوَلَ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَشَارَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَيْهِ أَنْ يَقِفَ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ وَ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خُطْبَتِهِ أَقْبَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ عَمْرُو بْنُ عُثْمَانَ خَلِيفَتِكَ عَلَى اَلْجِنِّ وَ إِنَّ أَبِي مَاتَ وَ أَوْصَانِي أَنْ آتِيَكَ فَأَسْتَطْلِعَ رَأْيَكَ وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَمَا تَأْمُرُنِي بِهِ وَ مَا تَرَى فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أُوصِيكَ بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ أَنْ تَنْصَرِفَ فَتَقُومَ مَقَامَ أَبِيكَ فِي اَلْجِنِّ فَإِنَّكَ خَلِيفَتِي عَلَيْهِمْ قَالَ فَوَدَّعَ عَمْرٌو أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اِنْصَرَفَ فَهُوَ خَلِيفَتُهُ عَلَى اَلْجِنِّ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَيَأْتِيكَ عَمْرٌو وَ ذَاكَ اَلْوَاجِبُ عَلَيْهِ قَالَ نَعَمْ }}.<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۱، ص۹۷، حدیث۷؛ کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۹۶، حدیث۶.</ref>
| | {{عربی||امام باقر(ع): هنگامی که امام علی(ع) بر منبر بود، مار بزرگی از طرف یکی از درهای مسجد جلو آمد. مردم خواستند او را بکشند. امام علی(ع) کسی را فرستاد که از کشتن آن جلوگیری کند. مار تا پای منبر خزید و روی دمش ایستاد و به امیر المؤمنین سلام کرد. امام(ع) به او اشاره کرد که بنشیند تا سخنرانیاش تمام شود. امام(ع) پس از تمام شدن سخنرانی، از مار پرسید: «کیستی؟» پاسخ داد: «من عمرو بن عثمان کارگزار شما بر طایفه جن هستم. پدرم درگذشت و به من سفارش کرد نزد تو بیایم و نظر شما را بخواهم. اکنون نزد شما آمدم تا ببینم دستور شما چیست؟» امام علی(ع) فرمود: «تو را به تقوای خدا سفارش میکنم و اینکه بازگردی و در میان جنیان بهجای پدرت کارگزار باشی که تو از طرف من نیابت داری.» عمرو بن عثمان با امام علی(ع) خداحافظی کرد و او نائب وی بر جنیان است...<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۱، ص۹۷، حدیث۷؛ کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۹۶، حدیث۶.</ref>}} |
| | |
| {{نقل قول|امام باقر(ع): هنگامی که امام علی(ع) بر منبر بود، مار بزرگی از طرف یکی از درهای مسجد جلو آمد. مردم خواستند او را بکشند. امام علی(ع) کسی را فرستاد که از کشتن آن جلوگیری کند. مار تا پای منبر خزید و روی دمش ایستاد و به امیر المؤمنین سلام کرد. امام(ع) به او اشاره کرد که بنشیند تا سخنرانیاش تمام شود. امام(ع) پس از تمام شدن سخنرانی، از مار پرسید: «کیستی؟» پاسخ داد: «من عمرو بن عثمان کارگزار شما بر طایفه جن هستم. پدرم درگذشت و به من سفارش کرد نزد تو بیایم و نظر شما را بخواهم. اکنون نزد شما آمدم تا ببینم دستور شما چیست؟» امام علی(ع) فرمود: «تو را به تقوای خدا سفارش میکنم و اینکه بازگردی و در میان جنیان بهجای پدرت کارگزار باشی که تو از طرف من نیابت داری.» عمرو بن عثمان با امام علی(ع) خداحافظی کرد و او نائب وی بر جنیان است...}}
| |
|
| |
|
| ===بررسی سند=== | | ===بررسی سند=== |