پرش به محتوا

مفهوم تفسیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
  |شاخه فرعی۳ =
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}
 
{{سوال}}
تفسير در لغت و اصطلاح
 
با توجه به اين‌كه موضوع بحث ما تفسير علمي است، تعريفي از واژه‌ي تفسير بيان نماييد.  
با توجه به اين‌كه موضوع بحث ما تفسير علمي است، تعريفي از واژه‌ي تفسير بيان نماييد.  
{{پایان سوال}}


{{پلسخ}}
دكتر رفيعي: واژه‌ي تفسير، داراي معاني لغوي متعددي است كه بيش‌تر اين معاني داراي وجه مشترك‌اند؛ از جمله: كشف، روشن نمودن، آشكار ساختن، پرده‌برداري، ايضاح، ابانه، تفصيل، شرح دادن و از اين قبيل معاني كه بسيار به هم نزديك‌اند و همه‌ي اين معاني در واقع به آشكار كردن و اظهار يك معنا و مفهوم بر‌مي‌گردند؛ البته درباره‌ي ريشه‌ي لغت تفسير، نظرهاي مختلفي بيان شده است. برخي آن را از ماده‌ي «فسر»<ref>خليل بن احمد فراهيدي، كتاب العين، ج۳، ص۱۳۹۵، و ابن فارس، معجم مقاييس، ج۴، ص۵۰۴.</ref> و برخي از ماده‌ي «سفر» گرفته‌اند.<ref>بدرالدين زركشي، البرهان في علوم القرآن، ج۲، ص۱۶۳، و امين الخولي، التفسير، ص۵۹.</ref> عده‌اي نيز، واژه‌ي تفسير را لغت «دخيل» دانسته‌اند؛ يعني از زبان ديگري وارد زبان عربي شده است.<ref>آرتور جفري، واژه‌هاي دخيل، ترجمه‌ي فريدون بدره‌، ص۱۵۷.</ref> به هر حال، واژه‌ي تفسير يك بار در قرآن كريم استعمال شده است و به معناي روشن نمودن و آشكار ساختن است.
دكتر رفيعي: واژه‌ي تفسير، داراي معاني لغوي متعددي است كه بيش‌تر اين معاني داراي وجه مشترك‌اند؛ از جمله: كشف، روشن نمودن، آشكار ساختن، پرده‌برداري، ايضاح، ابانه، تفصيل، شرح دادن و از اين قبيل معاني كه بسيار به هم نزديك‌اند و همه‌ي اين معاني در واقع به آشكار كردن و اظهار يك معنا و مفهوم بر‌مي‌گردند؛ البته درباره‌ي ريشه‌ي لغت تفسير، نظرهاي مختلفي بيان شده است. برخي آن را از ماده‌ي «فسر»<ref>خليل بن احمد فراهيدي، كتاب العين، ج۳، ص۱۳۹۵، و ابن فارس، معجم مقاييس، ج۴، ص۵۰۴.</ref> و برخي از ماده‌ي «سفر» گرفته‌اند.<ref>بدرالدين زركشي، البرهان في علوم القرآن، ج۲، ص۱۶۳، و امين الخولي، التفسير، ص۵۹.</ref> عده‌اي نيز، واژه‌ي تفسير را لغت «دخيل» دانسته‌اند؛ يعني از زبان ديگري وارد زبان عربي شده است.<ref>آرتور جفري، واژه‌هاي دخيل، ترجمه‌ي فريدون بدره‌، ص۱۵۷.</ref> به هر حال، واژه‌ي تفسير يك بار در قرآن كريم استعمال شده است و به معناي روشن نمودن و آشكار ساختن است.


خط ۴۲: خط ۴۲:


با يك مثال ساده مطلب تا حدودي روشن مي‌شود؛ مثلاً خداوند خودش را در آيات قرآن، «سميع و بصير» معرفي كرده<ref>سوره‌ي بقره، آيه‌ي ۲۲۴.</ref> و معناي لغوي و مراد استعمالي‌اش اين است كه خداوند حس شنوايي و بينايي دارد؛ اما وقتي دقت كنيم و قراين ديگري، مثل آيه‌ي (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ) را در كنار اين آيه بگذاريم يا با قراين عقلي بسنجيم، به اين نتيجه مي‌رسيم كه مراد از سميع و بصير، علم به اشيا و مسموعات و مبصرات است، نه داشتن چشم و گوش؛ در نتيجه، مي‌توان گفت كه تفسير عبارت است از: «تبيين مراد استعمالي و جدي آيات قرآن»كه البته اين تفسير بايد بر اساس قواعد ادبيات عرب، اصول عقلايي محاوره و هم‌چنين با توجه به روايات اهل بيت(ع) صورت گيرد.<ref>ر.ك: سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج۲، ص۲۱۳.</ref>
با يك مثال ساده مطلب تا حدودي روشن مي‌شود؛ مثلاً خداوند خودش را در آيات قرآن، «سميع و بصير» معرفي كرده<ref>سوره‌ي بقره، آيه‌ي ۲۲۴.</ref> و معناي لغوي و مراد استعمالي‌اش اين است كه خداوند حس شنوايي و بينايي دارد؛ اما وقتي دقت كنيم و قراين ديگري، مثل آيه‌ي (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ) را در كنار اين آيه بگذاريم يا با قراين عقلي بسنجيم، به اين نتيجه مي‌رسيم كه مراد از سميع و بصير، علم به اشيا و مسموعات و مبصرات است، نه داشتن چشم و گوش؛ در نتيجه، مي‌توان گفت كه تفسير عبارت است از: «تبيين مراد استعمالي و جدي آيات قرآن»كه البته اين تفسير بايد بر اساس قواعد ادبيات عرب، اصول عقلايي محاوره و هم‌چنين با توجه به روايات اهل بيت(ع) صورت گيرد.<ref>ر.ك: سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج۲، ص۲۱۳.</ref>
 
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
==منابع==
۱٬۴۰۷

ویرایش