پرش به محتوا

ولایت انتصابی یا انتخابی ولی‌فقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در مورد ولایت فقیه دو دیدگاه کلی وجود دارد؛ یکی ولایت انتصابی فقیه و دیگری ولایت انتخابی فقیه.
پیروان نظریه ولایت‌فقیه، دو دیدگاه در مورد این نظریه ذکر کرده‌اند:


'''ولایت انتصابی'''
'''ولایت انتصابی'''


بر اساس ولایت انتصابی فقیه، فقیه جامع شرایط از سوی خداوند با واسطه امام معصوم برای عهده‌داری ولایت منصوب شده است و فقیه واجد شرایط، ولایت و مشروعیت خود را با نصب از ناحیه خداوند اخذ می‌کند.
نصب به معنای مشخص کردن شخصی برای مقام و مسئولیت است. در این نظریه، فقیه واجد شرایط، ولایت و مشروعیت خود را با نصب از ناحیه خداوند و با واسطه امام معصوم اخذ می‌کند. انتصابی بودن ولایت فقیه به این معناست که در عصر غیبت، فقیهی که واجد شرایط علمی و عملی است، از سوی امامان معصوم(ع) به مقام فتوا دادن و قضاوت کردن رسیده است.
{{درگاه|حکومت دینی}}
{{درگاه|حکومت دینی}}
انتصابی بودن ولایت فقیه به این معناست که در عصر غیبت، فقیهی که واجد شرایط علمی و عملی است. از سوی امامان معصوم(ع) به سمت افتاء، قضاء و ولاء رسیده است. نصب به معنای تعیین صاحب عنوان برای مقام و سمت است و مردم مسلمان در جریان سمت افتاء و قضاء فقیه را انتخاب نمی‌کنند که وکیل آنان باشد برای به دست آوردن فتوا یا برای استنباط احکام قضایی و اجرای آنها، مسئله ولایت نیز که سمت سوم فقیه است، همین گونه می‌باشد و مردم مسلمان او را وکیل خود برای حکومت نمی‌کنند. فقیه، نائب امام معصوم(ع) است و لذا ولّی الافتاء و ولّی القضاء و ولّی الحکومه است».<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۹ش، ص۳۸۹.</ref> بنابراین طبق نظریه انتصاب، فقیهان واجد شرایط از سوی ائمه معصومین(ع) منصب ولایت و نیز بالفعل حق اعمال ولایت دارند بدون این که نیازی به انتخاب مردم باشد».<ref>لک زایی، شریف، بررسی تطبیقی نظریه‌های ولایت فقیه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۶۷.</ref>


اکثر قریب به اتفاق فقهاء نظریه اوّل را پذیرفته‌اند از جمله می‌توان به فقهای بزرگی هم چون شیخ مفید، علامه حلی، محقق کرکی، ملااحمد نراقی، محمد حسن نجفی صاحب جواهر، آیت الله بروجردی، آیت الله گلپایگانی، مرحوم امام و مقام معظم رهبری، آیت الله جوادی آملی و مصباح یزدی و… اشاره نمود.<ref>بررسی تطبیقی نظریه‌های ولایت فقیه، ص۴۰۹ و ۵۰ و ۵۴ص۱۶۷ تا ۱۷۰. ب</ref>
در این نظریه، مردم مسلمان، فقیه را برای مسئولیت فتوا دادن و قضاوت کردن انتخاب نمی‌کنند. علاوه بر این، چنین نیست که مردمِ مسلمان، او را وکیل خود برای حکومت کنند بلکه فقیه، نائب امام معصوم(ع) است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۹ش، ص۳۸۹.</ref>
 
مشهور فقیهان پیرو این نظریه هستند.<ref>بررسی تطبیقی نظریه‌های ولایت فقیه، ص۴۰۹ و ۵۰ و ۵۴ص۱۶۷ تا ۱۷۰. ب</ref>


'''ولایت انتخابی'''
'''ولایت انتخابی'''


در مقابل این نظریه، نظریه انتخابی بودن ولایت فقیه است که بر اساس آن، خداوند انتخاب حاکم اسلامی را در عصر غیبت، ضمن بیان خصوصیات و شرایط آنها، به مردم واگذار کرده است و مشروعیت حکومت زمانی محقق می‌شود که این انتخاب تحقق یابد. در حقیقت مطابق دیدگاه انتخاب فقهای واجد شرایط به مثابه افرادی که صلاحیت بر عهده گرفتن رهبری را دارند از جانب ائمه معصومین معرفی شده‌اند تا مردم یکی از آنان را با اختیار انتخاب کرده و ولایت امر و حاکمیت نظام را به وی تفویض کنند.<ref>بررسی تطبیقی نظریه‌های ولایت فقیه، ص۶۶.</ref>
نظریه انتخابی بودنِ ولایت فقیه، در مقابل نظریه انتصاب قرار دارد. در این نظریه، خداوند، انتخابِ حاکم اسلامی در عصر غیبت را به مردم واگذار کرده است. در این نظریه، مشروعیت حکومت، زمانی محقق می‌شود که این انتخاب توسط مردم باشد. فقیهانِ واجدِ شرایط، افرادی هستند که صلاحیت بر عهده گرفتن مقام رهبری را دارند. این فقیهان و شرائط آن‌ها، از جانب ائمه معصوم، معرفی شده و مردم یکی از آنان را با اختیار انتخاب کرده و ولایت امر و حاکمیت نظام را به وی تفویض می‌کنند.<ref>بررسی تطبیقی نظریه‌های ولایت فقیه، ص۶۶.</ref>
 


'''تفاوت دو دیدگاه'''
'''تفاوت دو دیدگاه'''
خط ۲۶: خط ۲۶:
در ارزیابی و بررسی نظریه انتخاب باید گفت اگر بخواهیم نظر مردم را در مشروعیت دخالت بدهیم. با این اشکال عمده مواجه می‌شویم که آیا حاکمیت حق مردم بود تا به کسی واگذار کنند؟ در حالی که بر اساس بینش اسلامی، حاکمیت فقط حق خداست و کسانی که از سوی خدا مأذون هستند که بر اساس منابع دینی پیامبر اکرم(ص) امامان معصوم(ع) و نائبان خاص یا عام آنها هستند و حاکمیت حق مردم نیست تا به کسی واگذار نمایند. اگر نظر مردم در مشروعیت حکومت دخالت داشته باشد باید هر زمان که مردم نخواستند فقیه حاکم باشد، حکومت او نامشروع باشد در حالی که فقیه در زمان غیبت حق ولایت دارد که این حق با موافقت مردم تحقق عینی می‌یابد. افزون بر این، لازم می‌آید که در صورت عدم موافقت مردم، جامعه اسلامی بدون حکومت مشروع باشد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۱ و ۲۲.</ref>
در ارزیابی و بررسی نظریه انتخاب باید گفت اگر بخواهیم نظر مردم را در مشروعیت دخالت بدهیم. با این اشکال عمده مواجه می‌شویم که آیا حاکمیت حق مردم بود تا به کسی واگذار کنند؟ در حالی که بر اساس بینش اسلامی، حاکمیت فقط حق خداست و کسانی که از سوی خدا مأذون هستند که بر اساس منابع دینی پیامبر اکرم(ص) امامان معصوم(ع) و نائبان خاص یا عام آنها هستند و حاکمیت حق مردم نیست تا به کسی واگذار نمایند. اگر نظر مردم در مشروعیت حکومت دخالت داشته باشد باید هر زمان که مردم نخواستند فقیه حاکم باشد، حکومت او نامشروع باشد در حالی که فقیه در زمان غیبت حق ولایت دارد که این حق با موافقت مردم تحقق عینی می‌یابد. افزون بر این، لازم می‌آید که در صورت عدم موافقت مردم، جامعه اسلامی بدون حکومت مشروع باشد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۱ و ۲۲.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
== منابع ==
==منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی = سیاست
| شاخه اصلی = سیاست
| شاخه فرعی۱ = حکومت اسلامی  
| شاخه فرعی۱ = حکومت اسلامی
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =  
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =
| شناسه =  
| تیترها =
| تیترها =  
| ویرایش =
| ویرایش =  
| لینک‌دهی =
| لینک‌دهی =  
| ناوبری =
| ناوبری =  
| نمایه =
| نمایه =  
| تغییر مسیر =
| تغییر مسیر =  
| ارجاعات =
| ارجاعات =  
| بازبینی =
| بازبینی =  
| تکمیل =
| تکمیل =  
| اولویت =
| اولویت =  
| کیفیت =
| کیفیت =  
}}
}}


{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۱۱٬۹۱۳

ویرایش