پرش به محتوا

فایده‌های خودشناسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
در ذیل به دلائل وجوب خودشناسی (روایی، عقلی، بدیهی و…) اشاره می‌کنیم، نکاتی که هر کدام پاسخ می‌دهد که چرا ما باید خود را بشناسیم.
در ذیل به دلائل وجوب خودشناسی (روایی، عقلی، بدیهی و…) اشاره می‌کنیم، نکاتی که هر کدام پاسخ می‌دهد که چرا ما باید خود را بشناسیم.


== چرا ما باید خود را بشناسیم؟ ==
== توجه به خویش ==
توجه به خویش: لذت‌های مادی توجه انسان را به خود جلب کرده و باعث می‌شود کمتر به خویشتن توجه کنیم و بیشتر به بیرون از خود توجه کنیم. این امر از خود آگاهی ما می‌کاهد و حال آنکه رشد و تعالی ما در گسترش خود آگاهی است. عاقلانه نیست که انسان به جای توجه به مصالح واقعی و نگرش بایسته به خویشتن و هدف و عوامل تأمین کننده سعادت ابدی در اندیشه لذایذ مادی و اطاعت کورکورانه از غرائز باشد.<ref>به سوی خودسازی، ص۱۹.</ref>
یکی از فایده‌های خودشناسی توجه به خویش است. لذت‌های مادی توجه انسان را به خود جلب کرده و باعث می‌شود انسان کمتر به خود توجه کند و بیشتر به بیرون از خود بپردازد. این امر از خودآگاهی ما می‌کاهد و او را از رشد باز می‌دارد؛ چراکه مقدمه رشد، خودآگاهی است. غافل شدن از خود و تنها پرداختن به لذت‌های مادی انسان را از سعادت ابدی محروم می‌کند.<ref>به سوی خودسازی، ص۱۹.</ref>


۲. پرورش تن و روان:<ref>به سوی خودسازی، ص۱۹.</ref> انسان دارای دو بعدِ جسمانی و روحانی است و برای رسیدن به کمال نیاز دارد به پرورش هر دو در حد متعادل و شرعی آن بپردازد. عدم توجه به هر کدام باعث انحراف‌ها و فسادهایی می‌گردد که سیر انسان به سوی کمال را متوقف یا کند می‌کند.
== پرورش تن و روان ==
رشد و پرورش جسم و روح، از فایده‌های خودشناسی شمرده شده است. انسان دارای دو بعدِ جسمانی و روحانی است و برای رسیدن به کمال نیاز دارد به پرورش هر دو بپردازد. عدم توجه به هر کدام باعث انحراف‌ها و فسادهایی می‌شود، که سیر انسان به سوی کمال را متوقف یا کند می‌کند.<ref>به سوی خودسازی، ص۱۹.</ref> بدون شناخت خود، نمی‌توان به رشد و پرورش جسم و روح پرداخت.


۳. حبّ ذات: ما موجودی هستیم که دارای ادراک و شعور و فطرتاً دارای حب ذات می‌باشیم و از این نظر آثار متعلق به خود را دوست می‌داریم؛ کاملاً طبیعی است که به خود بپردازیم و توجه به خویشتن برای ما اصالت داشته باشد و در صدد شناخت کمالات خویش و شناسایی طریق وصول به آن برآییم. پس درک خودشناسی نیازی به دلیل پیچیده عقلی یا تعبدی ندارد. (عدم توجه به خویشتن انحراف آمیز و ناسازگار با مقتضیات فطرت انسانی است و این بزرگ‌ترین ناهنجاری و بیماری معنوی است)
۳. حبّ ذات: ما موجودی هستیم که دارای ادراک و شعور و فطرتاً دارای حب ذات می‌باشیم و از این نظر آثار متعلق به خود را دوست می‌داریم؛ کاملاً طبیعی است که به خود بپردازیم و توجه به خویشتن برای ما اصالت داشته باشد و در صدد شناخت کمالات خویش و شناسایی طریق وصول به آن برآییم. پس درک خودشناسی نیازی به دلیل پیچیده عقلی یا تعبدی ندارد. (عدم توجه به خویشتن انحراف آمیز و ناسازگار با مقتضیات فطرت انسانی است و این بزرگ‌ترین ناهنجاری و بیماری معنوی است)


۴. خودشناسی مقدمه خودسازی است:<ref>شرفی، محمد رضا، جوان و نیروی چهارم زندگی، تهران سروش، ۱۳۸۰، ص۷۲.</ref> تا انسان از شناخت صفات و ملکات (مثبت یا منفی) خود غافل باشد، نمی‌تواند به اصلاح خود بپردازد؛ پس قدم اول در راه سازندگی شخصیت این است که با صفات و استعدادها و علائق و امیال و انواع گرایش‌های خودآگاه و ناخودآگاه خود آشنا شود.
== خودسازی ==
 
 
خودشناسی مقدمه خودسازی است. تا وقتی انسان از شناخت صفات و ویژگی‌های مثبت یا منفی خود غافل باشد، نمی‌تواند به اصلاح خود بپردازد؛ پس قدم نخست در راه سازندگی شخصیت این است که با صفات، استعدادها، و انواع گرایش‌های خودآگاه و ناخودآگاه خود آشنا شود.<ref>شرفی، محمد رضا، جوان و نیروی چهارم زندگی، تهران سروش، ۱۳۸۰، ص۷۲.</ref>
 
 
اگر خودشناسی کامل صورت بگیرد، انسان به نقص‌ها و عیب‌ها و خودخواهی خود اعتراف می‌کند اما این حالت در او «مقایسه با دیگران و یأس از خودسازی» ایجاد نمی‌کند و باعث وحشت از شناخت نقائص خود نمی‌شود چرا که او در کنار این عیوب، استعدادهای مثبت خود، امتیازات و فضایل اخلاقی خود را می‌شناسد. این شناسایی از یک سو کمک می‌کند که این استعدادهای مثبت را بارورتر سازد و از سوی دیگر چون از عیوب خود نیز باخبر است، صفات مثبتش باعث غرور و فخرفروشی اش نمی‌شوند.
 
شناخت امیال باطنی: انسان دارای امیال باطنی غرائز، عواطف، انفعالات و احساسات است، در غرائز با حیوانات مشترک است و در پی برطرف کردن نیازهای حیاتی و فیزیولوژی خود است؛ در عواطف بحث از روابط انسان است؛ و در انفعالات سخن از کشش‌های منفی است. مثلاً هنگام احساس ضرر یا امر ناخوشایند، یا فرار می‌کند یا طرد می‌کند. احساسات از سه مورد بالا شدیدتر است و تنها به انسان اختصاص دارد. مثل احساس تعجب، عشق، پرستش. امیال گاهی با هم ترکیب می‌شوند. {گل سر سفره باشد (احساس) و انسان مشغول تناول غذا باشد (غرائز)} و گاهی امیال با هم تعارض دارند مثل میل به راحت طلبی و میل به پیشرفت. انسانی که از این شناخت برخوردار است و هدف کمال را در مقابل خود در نظر گرفته است مسلم است که استعدادهای مثبت خودش را بسیج می‌کند تا از عقب ماندن و درجا زدن جلوگیری کند؛ لذا هرگاه دو میل او با هم تعارض پیدا کردند میلی را انتخاب می‌کند که لذت آور، پایدار و کمال آور باشد (هر سه با هم). حال اگر به خودشناسی کافی دست پیدا نکرده باشد مثل برخی از غربی‌ها می‌گوید در تعارض، میلی را انتخاب می‌کنیم که از تبلیغ بیشتر یا هیجان زیادتری برخوردار باشد و این یعنی سقوط اخلاقی.


# بیمه شدن: اگر خودشناسی کامل صورت بگیرد، انسان به نقص‌ها و عیب‌ها و خودخواهی خود اعتراف می‌کند اما این حالت در او «مقایسه با دیگران و یأس از خودسازی» ایجاد نمی‌کند و باعث وحشت از شناخت نقائص خود نمی‌شود چرا که او در کنار این عیوب، استعدادهای مثبت خود، امتیازات و فضایل اخلاقی خود را می‌شناسد. این شناسایی از یک سو کمک می‌کند که این استعدادهای مثبت را بارورتر سازد و از سوی دیگر چون از عیوب خود نیز باخبر است، صفات مثبتش باعث غرور و فخرفروشی اش نمی‌شوند.
# شناخت امیال باطنی: انسان دارای امیال باطنی غرائز، عواطف، انفعالات و احساسات است، در غرائز با حیوانات مشترک است و در پی برطرف کردن نیازهای حیاتی و فیزیولوژی خود است؛ در عواطف بحث از روابط انسان است؛ و در انفعالات سخن از کشش‌های منفی است. مثلاً هنگام احساس ضرر یا امر ناخوشایند، یا فرار می‌کند یا طرد می‌کند. احساسات از سه مورد بالا شدیدتر است و تنها به انسان اختصاص دارد. مثل احساس تعجب، عشق، پرستش. امیال گاهی با هم ترکیب می‌شوند. {گل سر سفره باشد (احساس) و انسان مشغول تناول غذا باشد (غرائز)} و گاهی امیال با هم تعارض دارند مثل میل به راحت طلبی و میل به پیشرفت. انسانی که از این شناخت برخوردار است و هدف کمال را در مقابل خود در نظر گرفته است مسلم است که استعدادهای مثبت خودش را بسیج می‌کند تا از عقب ماندن و درجا زدن جلوگیری کند؛ لذا هرگاه دو میل او با هم تعارض پیدا کردند میلی را انتخاب می‌کند که لذت آور، پایدار و کمال آور باشد (هر سه با هم). حال اگر به خودشناسی کافی دست پیدا نکرده باشد مثل برخی از غربی‌ها می‌گوید در تعارض، میلی را انتخاب می‌کنیم که از تبلیغ بیشتر یا هیجان زیادتری برخوردار باشد و این یعنی سقوط اخلاقی.
۷. راه خداشناسی: قرآن شریف یکی از راه‌های خودشناسی را سیر در أنفس و آفاق معرفی کرده است. {{قرآن|سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ<ref>فصلت/ ۵۳.</ref> یعنی «بزودی نشانه‌های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می‌دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است، آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟» در آیه دیگر می‌فرماید: {{قرآن|وَ فِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ وَ فِی أَنْفُسِکُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ}}<ref>الذاریات/ ۲۱و۲۰.</ref> یعنی «و در زمین آیاتی برای پویندگان یقین است و در وجود شما نیز آیاتی است آیا نمی‌بینید.»
۷. راه خداشناسی: قرآن شریف یکی از راه‌های خودشناسی را سیر در أنفس و آفاق معرفی کرده است. {{قرآن|سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ<ref>فصلت/ ۵۳.</ref> یعنی «بزودی نشانه‌های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می‌دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است، آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟» در آیه دیگر می‌فرماید: {{قرآن|وَ فِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ وَ فِی أَنْفُسِکُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ}}<ref>الذاریات/ ۲۱و۲۰.</ref> یعنی «و در زمین آیاتی برای پویندگان یقین است و در وجود شما نیز آیاتی است آیا نمی‌بینید.»


automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش