مباهله: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
قرآن مجید با صراحت به پیامبر(ص) دستور می‌دهد در مقابل کسانی که با استدلال و مذاکره قانع و تابع نمی‌شوند راه مباهله را پیش گیرد.<ref>آل عمران/ ۶۱.</ref> وقتی استدلال پیامبر با نمایندگان نجران نتیجه نداد قرار شد مباهله کنند؛ اما قبل از شروع مجلس مباهله نمایندگان نجران منصرف شدند و مالیات را قبول کردند و صلح نامه امضاء شد.
قرآن مجید با صراحت به پیامبر(ص) دستور می‌دهد در مقابل کسانی که با استدلال و مذاکره قانع و تابع نمی‌شوند راه مباهله را پیش گیرد.<ref>آل عمران/ ۶۱.</ref> در سال دهم هجرت وقتی دعوت به اسلام و استدلال پیامبر با نمایندگان نجران نتیجه نداد قرار بر مباهله شد؛ اما قبل از شروع مجلس مباهله نمایندگان نجران منصرف شدند و مالیات را قبول کردند و صلح‌نامه امضاء شد.


== مباهله چیست؟ ==
== مباهله چیست؟ ==
در اصل به معنی رها کردن از قید و بند و در دعا به معنی تضرع و واگذاری کار به خداست و از نظر مفهوم متداول در آیه فوق به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است، افرادی که درباره مسئله مهم مذهبی گفت‌و گو دارند در یک جا جمع می‌شوند و به درگاه خداوند تضرع می‌کنند و از او می‌خواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ بیست و چهارم، ج۲، ص۴۳۷.</ref>
در اصل به معنی رها کردن از قید و بند و در دعا به معنی تضرع و واگذاری کار به خداست و از نظر مفهوم متداول در آیه فوق به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است، افرادی که درباره مسئله مهم مذهبی گفت‌و گو دارند در یک جا جمع می‌شوند و به درگاه خداوند تضرع می‌کنند و از او می‌خواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ بیست و چهارم، ج۲، ص۴۳۷.</ref>


== زمان و مکان مباهلهٔ بحران ==
== زمان و مکان مباهلهٔ نجران ==
مشهور میان دانشمندان این است که روز حضور برای مباهله، بیست و پنجم ذی الحجه سال دهم هجرت، و به اتفاق همه مسلمین، مکان مباهله اطراف «مدینه» و در دامنه صحرا بوده است.<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پانزدهم، ۱۳۷۷، ج۲، ص۴۴۲.</ref>
مشهور میان دانشمندان این است که روز حضور برای مباهله، بیست و پنجم ذی الحجه سال دهم هجرت، و به اتفاق همه مسلمین، مکان مباهله اطراف «مدینه» و در دامنه صحرا بوده است.<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پانزدهم، ۱۳۷۷، ج۲، ص۴۴۲.</ref>


آغاز جریان مباهله: «نجران» که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسیحی نشین در حجاز (عربستان) بود، پیامبر(ص) به موازات مکاتبه با سران دولت‌های جهان و مراکز مذهبی نامه‌ای به اُسقف نجران (ابو حارثه) نوشت که در آن آمده است: «بنام خدای ابراهیم و اسحق و یعقوب، از محمد، پیامبر و رسول خدا، به اسقف نجران، شما را دعوت می‌کنم که از ولایت و پرستش بندگان، خارج شده و در ولایت و پرستش خداوند وارد شوید وگرنه باید به حکومت اسلامی جزیه (مالیات) بپردازید و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می‌شود». نمایندگان پیامبر، وارد نجران شدند، اسقف برای تصمیم‌گیری شورا تشکیل داد، «شرجیل» که به عقل و درایت و کاردانی معروف بود گفت: از پیشوایان مذهبی شنیده‌ایم که نبوت، روزی از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل منتقل می‌شود و بعید نیست محمّد که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد. تصمیم بر این شد که شصت نفر از علمای آنها با پیامبر(ص) از نزدیک گفت و گو کنند. هیئت نمایندگی در حالی که لباس‌های تجملی ابریشمی بر تن و انگشترهای طلا بر دست و صلیب بر گردن داشتند، به مدینه آمده و وارد مسجد شدند و بر پیامبر سلام کردند؛ ولی وضع زننده و نامناسب آنها پیامبر را سخت ناراحت کرد، آنها برای فهمیدن علتِ ناراحتی پیامبر به عثمان و عبدالرحمان که سابقه آشنایی با آن دو را داشتند، مراجعه کردند، آن دو گفتند: که حلّ گره به دست علی بن ابی طالب(ع) است، و علی(ع) فرمود با وضع ساده به حضور حضرت بیایید تا مورد تکریم واقع شوید، آنان چنین کردند، پیامبر هم سلام آنان را پاسخ داد و هدایای آنها را قبول فرمود.<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۵، ج۷، ص۹۶.</ref>
'''آغاز جریان مباهله:'''
 
«نجران» که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسیحی نشین در حجاز (عربستان) بود، پیامبر(ص) به موازات مکاتبه با سران دولت‌های جهان و مراکز مذهبی نامه‌ای به اُسقف نجران (ابو حارثه) نوشت که در آن آمده است: «بنام خدای ابراهیم و اسحق و یعقوب، از محمد، پیامبر و رسول خدا، به اسقف نجران، شما را دعوت می‌کنم که از ولایت و پرستش بندگان، خارج شده و در ولایت و پرستش خداوند وارد شوید وگرنه باید به حکومت اسلامی جزیه (مالیات) بپردازید و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می‌شود». نمایندگان پیامبر، وارد نجران شدند، اسقف برای تصمیم‌گیری شورا تشکیل داد، «شرجیل» که به عقل و درایت و کاردانی معروف بود گفت: از پیشوایان مذهبی شنیده‌ایم که نبوت، روزی از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل منتقل می‌شود و بعید نیست محمّد که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد. تصمیم بر این شد که شصت نفر از علمای آنها با پیامبر(ص) از نزدیک گفت و گو کنند. هیئت نمایندگی در حالی که لباس‌های تجملی ابریشمی بر تن و انگشترهای طلا بر دست و صلیب بر گردن داشتند، به مدینه آمده و وارد مسجد شدند و بر پیامبر سلام کردند؛ ولی وضع زننده و نامناسب آنها پیامبر را سخت ناراحت کرد، آنها برای فهمیدن علتِ ناراحتی پیامبر به عثمان و عبدالرحمان که سابقه آشنایی با آن دو را داشتند، مراجعه کردند، آن دو گفتند: که حلّ گره به دست علی بن ابی طالب(ع) است، و علی(ع) فرمود با وضع ساده به حضور حضرت بیایید تا مورد تکریم واقع شوید، آنان چنین کردند، پیامبر هم سلام آنان را پاسخ داد و هدایای آنها را قبول فرمود.<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۵، ج۷، ص۹۶.</ref>


'''مذاکره نمایندگان نجران با پیامبر(ص):'''
'''مذاکره نمایندگان نجران با پیامبر(ص):'''
خط ۳۴: خط ۳۶:
نمایندگان با دیدن وضع یاد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصویب کردند که وارد مباهله نشوند و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه (مالیات سالانه) بپردازند و در مقابل، حکومت اسلامی از جان و مال آنها دفاع کند. پیامبر(ص) هم راضی شدند و فرمودند: عذاب، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد می‌شدند صورت انسانی خود را از دست داده و از آتشی که در بیابان برافروخته می‌شد، می‌سوختند و دامنه عذاب به سرزمین نجران هم کشیده می‌شد. اُسقف نجران می‌گفت: با محمّد(ص) چهره‌هایی را می‌بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگترین کوه‌ها را از جای برکند، فوراً کنده می‌شود؛ با این چهره‌های نورانی و افراد با فضیلت مباهله صحیح نیست.
نمایندگان با دیدن وضع یاد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصویب کردند که وارد مباهله نشوند و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه (مالیات سالانه) بپردازند و در مقابل، حکومت اسلامی از جان و مال آنها دفاع کند. پیامبر(ص) هم راضی شدند و فرمودند: عذاب، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد می‌شدند صورت انسانی خود را از دست داده و از آتشی که در بیابان برافروخته می‌شد، می‌سوختند و دامنه عذاب به سرزمین نجران هم کشیده می‌شد. اُسقف نجران می‌گفت: با محمّد(ص) چهره‌هایی را می‌بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگترین کوه‌ها را از جای برکند، فوراً کنده می‌شود؛ با این چهره‌های نورانی و افراد با فضیلت مباهله صحیح نیست.


== صلح نامه ==
== صلح‌نامه ==
به نام خداوند بخشنده مهربان، این نامه‌ای است از محمّد رسول خدا به ملت نجران و حومه آن، حکم و داوری محمّد درباره تمام املاک و ثروت ملت نجران این شد که اهالی نجران هر سال دو هزار لباس که قیمت هر یک از چهل درهم تجاوز نکند به حکومت اسلامی بپردازند… و جان و مال و سرزمین و معابد ملت نجران در امان خدا و رسول اوست، مشروط بر اینکه از همین حالا از هر نوع رباخواری خودداری کنند.<ref>همان مدرک، منشور جاوید، ص۹۸.</ref>
به نام خداوند بخشنده مهربان، این نامه‌ای است از محمّد رسول خدا به ملت نجران و حومه آن، حکم و داوری محمّد درباره تمام املاک و ثروت ملت نجران این شد که اهالی نجران هر سال دو هزار لباس که قیمت هر یک از چهل درهم تجاوز نکند به حکومت اسلامی بپردازند… و جان و مال و سرزمین و معابد ملت نجران در امان خدا و رسول اوست، مشروط بر اینکه از همین حالا از هر نوع رباخواری خودداری کنند.<ref>همان مدرک، منشور جاوید، ص۹۸.</ref>


۱۵٬۱۴۷

ویرایش