۱۱٬۹۱۳
ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[امام علی(ع)]] در [[خطبه]] ۲۱۶ [[نهجالبلاغه]]، در منطقه [[صفین]] در باب [[حقوق اجتماعی]] و روابط سالم و حقوق متقابل رهبر و مردم سخن گفته و میفرماید: «ای مردم! از پستترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند، آنها دوستدار ستایش هستند و کشورداری آنان بر کبر و خودپسندی استوار باشد، و خوش ندارم در خاطر شما بگذرد که من ستایش را دوست دارم و خواهان شنیدن آن هستم؛ سپاس خدا را که چنین نبودم و اگر ستایش را دوست میداشتم به خاطر فروتنی در پیشگاه خدای سبحان و بزرگواری و بزرگی که تنها خداوند سزاوار آن است آن را رها میکردم. گاهی مردم، ستودن افرادی را برای کار و تلاش روا میدانند، {{متن عربی|فَلَا تُثْنُوا عَلَيَّ بِجَمِيلِ ثَنَاءٍ لِإِخْرَاجِي نَفْسِي إِلَى اللَّهِ}}، اما من از شما میخواهم که مرا با سخنان زیبای خود مستایید، تا از عهده وظایفی که نسبت به خدا و شما دارم برآیم و حقوقی که مانده است بپردازم و واجباتی که بر عهده من است و باید انجام گیرد اداء کنم، پس با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن میگویند حرف نزنید و …»<ref>دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، انتشارات زهد، چاپ سوم، ۱۳۸۰، ص۴۴۴–۴۴۵.</ref> | [[امام علی(ع)]] در [[خطبه]] ۲۱۶ [[نهجالبلاغه]]، در منطقه [[صفین]] در باب [[حقوق اجتماعی]] و روابط سالم و حقوق متقابل رهبر و مردم سخن گفته و میفرماید: «ای مردم! از پستترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند، آنها دوستدار ستایش هستند و کشورداری آنان بر کبر و خودپسندی استوار باشد، و خوش ندارم در خاطر شما بگذرد که من ستایش را دوست دارم و خواهان شنیدن آن هستم؛ سپاس خدا را که چنین نبودم و اگر ستایش را دوست میداشتم به خاطر فروتنی در پیشگاه خدای سبحان و بزرگواری و بزرگی که تنها خداوند سزاوار آن است آن را رها میکردم. گاهی مردم، ستودن افرادی را برای کار و تلاش روا میدانند، {{متن عربی|فَلَا تُثْنُوا عَلَيَّ بِجَمِيلِ ثَنَاءٍ لِإِخْرَاجِي نَفْسِي إِلَى اللَّهِ}}، اما من از شما میخواهم که مرا با سخنان زیبای خود مستایید، تا از عهده وظایفی که نسبت به خدا و شما دارم برآیم و حقوقی که مانده است بپردازم و واجباتی که بر عهده من است و باید انجام گیرد اداء کنم، پس با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن میگویند حرف نزنید و …»<ref>دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، انتشارات زهد، چاپ سوم، ۱۳۸۰، ص۴۴۴–۴۴۵.</ref> | ||
تعبیر {{متن عربی|فلا تثنوا}} به معنای نهی از [[مدح و ثنا]] است؛ {{متن عربی|بجمیل ثناء}} نیز به معنای با سخنان زیبا و القاب زیبا کسی را مورد مدح و ثنا قرار دادن است. منظور در اینجا این است که از چربزبانی و [[تملق]] بیجا بپرهیزید. حضرت علی(ع) در سخنان خود تصریح دارد که از او به عنوان یک رهبر، تمجید و حمد و ثنا نشود. او میفهماند که یک رهبر باید متواضع، مخلص و خودساخته باشد و باید برای تحقق [[عدالت]] و جاری شدن احکام خداوند متعال تلاش نماید و به مقامها و جایگاههای زودگذر دنیا دل نبندد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، انتشارات مؤسسه الوفاء، ذیل خطبه ۲۱۶.</ref> | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
== منابع == | == منابع == |