پرش به محتوا

نیرنگ در جنگ: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۱۳۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ آوریل ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
واضح است که در درگیری‌های نظامی هر یک از طرفین تلاش می‌کنند با اتخاذ سیاست‌های فریب دهنده، دشمن را شکست داده و آنها را وادار به تسلیم نمایند.
واضح است که در درگیری‌های نظامی هر یک از طرفین تلاش می‌کنند با اتخاذ سیاست‌های فریب دهنده، دشمن را شکست داده و آنها را وادار به تسلیم نمایند.


== پیامبر و خدعه در جنگ ==
== خدعه در جنگ از نگاه پیامبر(ص) و امام علی(ع) ==
از نظر رسول خداn جنگ خدعه است و روایت مشهور «الحرب خدعه»، در بسیاری از منابع تاریخی و حدیثی ذکر شده است.<ref>ر. ک. مسلم نیشابوری، صحیح‌مسلم، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۵، ص۱۴۳؛ سلیمان‌بن‌داوود سجستانی، مسند ابی‌داوود، ص۲۳۶؛ احمد بن شعیب نسایی، السنن الکبری، ج۵، ۱۹۳؛ خطیب بغدادی، همان، ج۲، ص۳۱۵؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینهٔ دمشق، همان، ج۲۸، ص۲۶؛ محمدباقرمجلسی، همان، ج۳۴، ص۳۳۲؛ اسماعیل‌بن‌کثیر، همان، ج۴، ص۱۱۳.</ref>
از نظر رسول خداn جنگ خدعه است و روایت مشهور «الحرب خدعه»، در بسیاری از منابع تاریخی و حدیثی ذکر شده است.<ref>ر. ک. مسلم نیشابوری، صحیح‌مسلم، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۵، ص۱۴۳؛ سلیمان‌بن‌داوود سجستانی، مسند ابی‌داوود، ص۲۳۶؛ احمد بن شعیب نسایی، السنن الکبری، ج۵، ۱۹۳؛ خطیب بغدادی، همان، ج۲، ص۳۱۵؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینهٔ دمشق، همان، ج۲۸، ص۲۶؛ محمدباقرمجلسی، همان، ج۳۴، ص۳۳۲؛ اسماعیل‌بن‌کثیر، همان، ج۴، ص۱۱۳.</ref>


در روایتی دیگر از «نواس‌بن‌سمعان کلابی» نقل شده است که رسول خداn فرمود:
در روایتی دیگر از «نواس‌بن‌سمعان کلابی» نقل شده است که رسول خداn فرمود: هر سخن دروغی لا محاله دروغ نوشته می‌شود مگر دروغی که فرد در جنگ می‌گوید، چرا که جنگ خدعه است.<ref>«... کلُّ الْکذِبِ مَکتُوبٌ کذِباً لَا مَحَالَه إِلَّا أَنْ یَکذِبَ الرَّجُلُ فِی الْحَرْبِ فَإِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَه أَوْ یَکونَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ شَحْنَاءُ فَیُصْلِحَ بَیْنَهُمَا أَوْ یُحَدِّثَ امْرَأَتَهُ یُرْضِیهَا» محمدباقر مجلسی، همان، ج۶۹، ص۲۵۴.</ref>
 
هر سخن دروغی لا محاله دروغ نوشته می‌شود مگر دروغی که فرد در جنگ می‌گوید، چرا که جنگ خدعه است.<ref>«... کلُّ الْکذِبِ مَکتُوبٌ کذِباً لَا مَحَالَه إِلَّا أَنْ یَکذِبَ الرَّجُلُ فِی الْحَرْبِ فَإِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَه أَوْ یَکونَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ شَحْنَاءُ فَیُصْلِحَ بَیْنَهُمَا أَوْ یُحَدِّثَ امْرَأَتَهُ یُرْضِیهَا» محمدباقر مجلسی، همان، ج۶۹، ص۲۵۴.</ref>
 
شکی نیست که خدعه در جنگ، یکی از راه‌هایی بود که رسول خداn در نبردهای خویش بر علیه دشمنان به کار برده است. که می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:


۱. در جنگ خندق پس از درخواست «نعیم‌بن‌مسعود» برای اختلاف انداختن بین دشمن با خدعه، پیامبر به او اجازه داد و فرمود: تو در میان ما یک مرد بیش نیستی، پس تا می‌توانی دشمنان را از سر ما دور ساز (یعنی: میان ایشان اختلاف بینداز تا دست از یاری و هم‌کاری با یک‌دیگر بکشند) زیرا جنگ خدعه و فریب است.<ref>«إنما أنت فینا رجل واحد فخذل عنا إن استطعت، فإن الحرب خدعه» ابن‌هشام حمیری، السیره‌النبویه، ج۲، ص۲۲۹، محمدبن‌جریر طبری، همان، ج۲، ص۵۷۸؛ ابوالربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله9 و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۴۲۸؛ محمدباقر مجلسی، همان، ج۲۰، ص۲۰۷؛ ابن‌حزم اندلسی، جوامع السیره‌النبویه، ص۱۵۱؛ ابوحاتم تمیمی، السیره‌النبویه و اخبار الخلفاء، ج۱، ص۲۵۹.</ref>
۱. در جنگ خندق پس از درخواست «نعیم‌بن‌مسعود» برای اختلاف انداختن بین دشمن با خدعه، پیامبر به او اجازه داد و فرمود: تو در میان ما یک مرد بیش نیستی، پس تا می‌توانی دشمنان را از سر ما دور ساز (یعنی: میان ایشان اختلاف بینداز تا دست از یاری و هم‌کاری با یک‌دیگر بکشند) زیرا جنگ خدعه و فریب است.<ref>«إنما أنت فینا رجل واحد فخذل عنا إن استطعت، فإن الحرب خدعه» ابن‌هشام حمیری، السیره‌النبویه، ج۲، ص۲۲۹، محمدبن‌جریر طبری، همان، ج۲، ص۵۷۸؛ ابوالربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله9 و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۴۲۸؛ محمدباقر مجلسی، همان، ج۲۰، ص۲۰۷؛ ابن‌حزم اندلسی، جوامع السیره‌النبویه، ص۱۵۱؛ ابوحاتم تمیمی، السیره‌النبویه و اخبار الخلفاء، ج۱، ص۲۵۹.</ref>
خط ۵۱: خط ۴۷:
۲. در موردی دیگر در غزوهٔ «سلسله» (ذات سلاسل)، عمرو عاص از رسول خداn در خواست کرد با خدعه به جنگ با دشمن برود و رسول خداn موافقت کرد و او را فرستاد.<ref>«فَقَالَ لَهُ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ ابْعَثْنِی یَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَیْهِمْ فَإِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَه فَلَعَلِّی أَخْدَعُهُمْ فَأَنْفَذَهُ مَعَ جَمَاعَه» محمدبن‌محمد بن نعمان (شیخ‌مفید)، الارشاد، همان، ج۱، ص۱۶۳؛ محمدباقر مجلسی، همان، ج۲۱، ص۷۸؛ ابن‌شهر آشوب مازندرانی، همان، و اسماعیل‌بن‌کثیر، همان، ج۴، ص۱۱۱.</ref>
۲. در موردی دیگر در غزوهٔ «سلسله» (ذات سلاسل)، عمرو عاص از رسول خداn در خواست کرد با خدعه به جنگ با دشمن برود و رسول خداn موافقت کرد و او را فرستاد.<ref>«فَقَالَ لَهُ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ ابْعَثْنِی یَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَیْهِمْ فَإِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَه فَلَعَلِّی أَخْدَعُهُمْ فَأَنْفَذَهُ مَعَ جَمَاعَه» محمدبن‌محمد بن نعمان (شیخ‌مفید)، الارشاد، همان، ج۱، ص۱۶۳؛ محمدباقر مجلسی، همان، ج۲۱، ص۷۸؛ ابن‌شهر آشوب مازندرانی، همان، و اسماعیل‌بن‌کثیر، همان، ج۴، ص۱۱۱.</ref>


۳. رسول خداn در برخی از جنگ‌ها دستور می‌داد برای فریب دشمن در بسیاری از نقاط آتش بیفروزید تا دشمن تصور کند سپاه اسلام از نظر نیروی نظامی، برتر است.
۳. رسول خدا در برخی از جنگ‌ها دستور می‌داد برای فریب دشمن در بسیاری از نقاط آتش بیفروزید تا دشمن تصور کند سپاه اسلام از نظر نیروی نظامی، برتر است.
 
واقدی و دیگران نوشته‌اند در غزوه «حمراء الاسد» پیامبرn دستور داده بود تا روزها هیزم جمع کنند و چون شب فرا می‌رسید، دستور می‌داد که آتش بیفروزند و هر فردی آتشی روشن می‌کرد، به طوری که شب‌ها پانصد آتش افروخته می‌شد که از راه دور هم دیده می‌شد. یکی از مسلمانان می‌گوید: آوازه اردوی ما و آتش‌هایی که شب‌ها می‌افروختیم در همه جا شایع شده بود و این خود از وسایلی بود که خداوند با آن دشمن ما را منکوب کرد و ترساند.<ref>محمدبن‌عمر واقدی، همان، ص۲۴۸؛ احمدبن‌علی مقریزی، امتاع‌الاسماع، همان، ج۱، ص۱۸۰؛ محمدبن‌سعد، همان، ج۲، ص۳۸؛ ابن‌جوزی، همان، ج۳، ص۱۷۳.</ref>
 
۴. پیامبرn به یاران خویش دستور می‌داد:
 
«غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لا تَشَبَّهوا بِالْیَهودِ»<ref>نهج‌البلاغه، همان، کلمات قصار، شماره ۱۷؛ شیخ حرّ عاملی، همان، ج۱، ص۴۰۳؛ ابن ابی الحدید، همان، ج۱۸، ص۱۲۲؛ محمدباقر مجلسی، همان، ج۷۳، ص۹۸.</ref> خضاب کنید و مانند یهودیان نشوید.
 
شهید مطهریw می‌نویسد:
 
به علیA عرض کردند درباره این حدیث که «غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لا تَشَبَّهوا بِالْیَهودِ». (علیA خودش این حدیث را روایت می‌کرد ولی عمل نمی‌کرد، یعنی؛ خودش رنگ نمی‌بست و خضاب نمی‌کرد). علیA فرمود: این دستور، مخصوص زمان پیغمبر است؛ این تاکتیک جنگی بود که دشمن نگوید این‌ها، یک عدّه پیر و فرسوده هستند، یک حیلهٔ جنگی بود که رسول اکرمn به کار می‌برد ولی امروز «فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتارَ»<ref>مرتضی مطهری، مجموعهٔ آثار، همان، ج۱۸، ص۲۹–۳۰.</ref> هر که بخواهد خضاب کند و هر که نخواست خضاب نکند.
 
ابن ابی الحدید می‌نویسد:
 
یهودیان خضاب نمی‌کردند پیامبرn صحابه را امر کرد به خضاب تا در دید دشمن جوان به نظر برسند و مشرکان در جنگ از آنها بترسند چرا که پیر بودن نشان ضعف می‌باشد.<ref>ابن ابی الحدید، همان، ج۱۸، ص۱۲۲.</ref>
 
== خدعه از دیدگاه حضرت علی ==
حضرت علیA بر اساس سیرهٔ رسول خداn جنگ را خدعه می‌دانست. آن حضرت در حدیثی می‌فرماید:
 
در نبرد بر نیرنگ و حیله‌ات بیشتر از نیرو و توانت اعتماد کن!<ref>«کن فی الحرب بحیلتک اوثق منک بشدتک» ابن ابی الحدید، همان، ج۲۰، ص۳۱۲؛ علی‌بن‌ابی بکرهیثمی، مجمع‌الزوائد، ج۶، ص۲۳۷؛ ابن‌حجرعسقلانی، فتح‌الباری، همان، ج۸، ص۴۵۱؛ احمدبن‌علی‌بن المثنی، مسند ابویعلی الموصلی، ج۱، ص۳۶۴؛ اسماعیل‌بن‌کثیر، همان، ج۷، ص۳۰۲.</ref>


در حدیث دیگری حضرت فرمود: «الْحَرْبُ خُدْعَه؛ جنگ خدعه است. سپس فرمود: به رسول خداn خبر رسید که «بنی‌قریظه» به ابوسفیان گفته‌اند: ما شما را در جنگ با محمدn یاری می‌کنیم. پیامبر در جمع مسلمانان برخاست وفرمود: بنی‌قریظه فردی را نزد ما فرستاده‌اند و گفته‌اند: در جنگ ما و ابوسفیان، به یاری ما خواهند آمد. این خبر به ابوسفیان رسید. ابوسفیان گفت: یهودیان نیرنگ زدند….<ref>«فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ، بَلَغَهُ أَنَّ بَنِی قُرَیْظَه بَعَثُوا إِلَی أَبِی سُفْیَانَ أَنَّکمْ إِذَا الْتَقَیْتُمْ أَنْتُمْ وَ مُحَمَّدٌ أَمْدَدْنَاکمْ وَ أَعَنَّاکمْ فَقَامَ النَّبِیُّ، فَخَطَبَنَا فَقَالَ إِنَّ بَنِی قُرَیْظَه بَعَثُوا إِلَیْنَا أَنَّا إِذَا الْتَقَیْنَا نَحْنُ وَ أَبُو سُفْیَانَ أَمْدَدُونَا وَ أَعَانُونَا فَبَلَغَ ذَلِک أَبَا سُفْیَانَ فَقَالَ غَدَرَتْ یَهُودُ فَارْتَحَلَ عَنْهُم» مجلسی، همان، ج۲۰، ص۲۴۶؛ عبدالله حمیری، قرب‌الاسناد، ص۱۳۳.</ref>
۴. به رسول خدا خبر رسید که «بنی‌قریظه» به ابوسفیان گفته‌اند: ما شما را در جنگ با محمدn یاری می‌کنیم. پیامبر در جمع مسلمانان برخاست وفرمود: بنی‌قریظه فردی را نزد ما فرستاده‌اند و گفته‌اند: در جنگ ما و ابوسفیان، به یاری ما خواهند آمد. این خبر به ابوسفیان رسید. ابوسفیان گفت: یهودیان نیرنگ زدند….<ref>«فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ، بَلَغَهُ أَنَّ بَنِی قُرَیْظَه بَعَثُوا إِلَی أَبِی سُفْیَانَ أَنَّکمْ إِذَا الْتَقَیْتُمْ أَنْتُمْ وَ مُحَمَّدٌ أَمْدَدْنَاکمْ وَ أَعَنَّاکمْ فَقَامَ النَّبِیُّ، فَخَطَبَنَا فَقَالَ إِنَّ بَنِی قُرَیْظَه بَعَثُوا إِلَیْنَا أَنَّا إِذَا الْتَقَیْنَا نَحْنُ وَ أَبُو سُفْیَانَ أَمْدَدُونَا وَ أَعَانُونَا فَبَلَغَ ذَلِک أَبَا سُفْیَانَ فَقَالَ غَدَرَتْ یَهُودُ فَارْتَحَلَ عَنْهُم» مجلسی، همان، ج۲۰، ص۲۴۶؛ عبدالله حمیری، قرب‌الاسناد، ص۱۳۳.</ref>


در روایتی دیگر از سوید بن غفله از علیA روایت شده آن حضرت فرمود: وقتی از رسول خداn برای شما حدیثی می‌خوانم، به خدا قسم اگر از آسمان به زیر افتم نزد من محبوب‌تر است از این که بر او دروغ ببندم… جنگ خدعه است.<ref>محمدباقر مجلسی، همان، ج۳۳، ص۳۳۱؛ علی‌بن‌حسین موسوی (سید مرتضی)، تنزیه الانبیاء و الائمه، ص۱۵۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل‌النبوه، ج۶، ص۴۳۰.</ref>


حضرت علیA در غیر جنگ، به هیچ عنوان حاضر نیست خدعه و فریبی به کار بندد. پس از این که امر حکومت به علیA رسید، حضرت علیA معاویه را از حکومت شام عزل کرد. معاویه هم از بیعت با آن حضرت خوداری کرد. مسعودی در مروّج الذهب می‌نویسد: مغیره گفت: هر کس را می‌خواهی برکنار کن و معاویه را رها کن! حضرت فرمود: نه، به خدا قسم! حاضر نیستم معاویه را حتی برای دو روز، باقی بگذارم. حضرت علیA می‌فرماید: سپس مغیره در روز پنجم بیعت مجدداً آمد و گفت: من آن روز سخنی گفتم و شما نپذیرفتید من وقتی فکر کردم دیدم شما درست می‌گفتید، درست نیست که در این کار خدعه‌ای به کار ببری و در این کار فریب کاری نباید باشد. ابن‌عباس می‌گوید: من گفتم: من پیشنهاد می‌کنم معاویه را ابقا کنی! و علیA مخالفت کرد. سپس گفتم: «أماسمعتَ رسول اللّه یقول: الحرب خدعه!...» آیا نشنیده‌ای که رسول خدا فرمود جنگ خدعه است؟ علیA باز هم نپذیرفت. و فرمود: ای ابن‌عباس! من از خرده‌کاری‌های تو و خرده کاری‌های معاویه، به دورم».<ref>«فقالA: یابن‌عباس!، لست من هنیئاتک و هنیئات معاویه فی شیء». محمد هادی یوسفی غروی، موسوعه التاریخ الإسلامی، ج۴، ص۴۴۸؛ علی‌بن‌حسین مسعودی، مروّج‌الذهب، همان، ج۲، ص۳۵۶.</ref>
۴


این روایت تاریخی به خوبی نشان می‌دهد که علیA ابقاء موقتی معاویه به حکومت شام، به منظور عزل راحت‌تر او، نیرنگ می‌دانست و علی‌رغم پیشنهاد ابن‌عباس که تصور می‌کرد این کار خدعه‌ای مجاز است، آن را نپذیرفت.
علی(ع) معتقد بود در نبرد بر نیرنگ و حیله‌ات بیشتر از نیرو و توانت می‌توان اعتماد کرد!<ref>«کن فی الحرب بحیلتک اوثق منک بشدتک» ابن ابی الحدید، همان، ج۲۰، ص۳۱۲؛ علی‌بن‌ابی بکرهیثمی، مجمع‌الزوائد، ج۶، ص۲۳۷؛ ابن‌حجرعسقلانی، فتح‌الباری، همان، ج۸، ص۴۵۱؛ احمدبن‌علی‌بن المثنی، مسند ابویعلی الموصلی، ج۱، ص۳۶۴؛ اسماعیل‌بن‌کثیر، همان، ج۷، ص۳۰۲.</ref>


حضرت علیA در شورای شش نفرهٔ عُمر؛ وقتی عبدالرحمن‌بن‌عوف به آن حضرت پیشنهاد کرد، حاضرم با شما بیعت کنم با این شرط که به سیرهٔ شیخین (علاوه بر قرآن و سنت پیامبر) عمل کنی، نپذیرفت و حاضر نشد (هرچند با دروغ مصلحتی) خود را پایبند به سیرهٔ شیخین نشان دهد.<ref>ر. ک. محمدبن‌جریر طبری، همان، ج۴، ص۲۳۳؛ ابن‌واضح یعقوبی، همان، ج۲، ص۱۶۲.</ref> در واقع او نخواست با خدعه و دروغ و فریب به حکومت دست پیدا کند.
ضرت علیA در شورای شش نفرهٔ عُمر؛ وقتی عبدالرحمن‌بن‌عوف به آن حضرت پیشنهاد کرد، حاضرم با شما بیعت کنم با این شرط که به سیرهٔ شیخین (علاوه بر قرآن و سنت پیامبر) عمل کنی، نپذیرفت و حاضر نشد (هرچند با دروغ مصلحتی) خود را پایبند به سیرهٔ شیخین نشان دهد.<ref>ر. ک. محمدبن‌جریر طبری، همان، ج۴، ص۲۳۳؛ ابن‌واضح یعقوبی، همان، ج۲، ص۱۶۲.</ref> در واقع او نخواست با خدعه و دروغ و فریب به حکومت دست پیدا کند.


== نیرنگ توسط پیامبر و امام علی(ع) در جنگ ==
== نیرنگ توسط پیامبر و امام علی(ع) در جنگ ==
۱۱٬۹۱۳

ویرایش