automoderated
۶٬۳۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}}اگر انتخاب خلفا پس از پیامبر(ص) از سوی خداوند میبود، خدا نمیگذاشت کسی غیر از جانشین مورد اراده | {{سوال}}اگر انتخاب خلفا پس از پیامبر(ص) از سوی خداوند میبود، خدا نمیگذاشت کسی غیر از جانشین مورد اراده او، خلیفه پیامبر(ص) شود. | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}}اراده خداوند نسبت به انتصاب جانشین پیامبر(ص) را مانند دیگر دستورات دینی، از نوع اراده تشریعی دانستهاند. خدا در اراده تشریعی خود، دستورات را از طریق پیامبر(ص) به مردم میرساند تا آنها بر اساس اختیاری که دارند به آنها عمل کنند. پیامبر(ص) دستور انتصاب علی بن ابیطالب به عنوان جانشین خود را بارها اعلام کرد؛ ولی پس از رحلت وی جز اندکی از | {{پاسخ}}اراده خداوند نسبت به انتصاب [[خلیفه|جانشین پیامبر(ص)]] را مانند دیگر دستورات دینی، از نوع [[اراده تشریعی]] دانستهاند. خدا در اراده تشریعی خود، دستورات را از طریق [[پیامبر(ص)]] به مردم میرساند تا آنها بر اساس [[اختیار|اختیاری]] که دارند به آنها عمل کنند. پیامبر(ص) دستور انتصاب [[امام علی(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] به عنوان جانشین خود را بارها اعلام کرد؛ ولی پس از [[رحلت پیامبر(ص)|رحلت وی]] جز اندکی از [[اسلام|مسلمانان]]، به این دستور توجهی نکردند. | ||
به اعتقاد عالمان | به اعتقاد عالمان [[شیعه]]، اراده خدا در درجه اول به [[کمال انسان]] تعلق گرفته است و از طرفی، کمال انسان بدون اختیار وی ممکن نیست؛ بنابراین خداوند نسبت به انجام دستوراتش اراده تشریعی داشته و انجام آن را به عهده اختیار انسانها گذاشته است. انسانها وقتی اختیار دارند از دستورات الهی سرپیچی کنند، با انجام آن به کمال میرسند.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل، چاپ نهم، ۱۳۸۲ش، ص۱۷۷.</ref> بر این اساس، کمال مسلمانان در [[صدر اسلام]] را، عمل به دستور خدا درباره جانشینی امام علی(ع) شمردهاند؛ که بیشتر آنها با اختیاری که داشتند از آن سرپیچی کردند و به کمال خود نرسیدند. | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} |